يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ , 8 Sep 2024
شنبه ۳۰ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۵
کد مطلب : 425132
منبع : انجمن جامعه‌شناسی ایران

نقش زنان در مشارکت سیاسی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی

پروژه ایرانی : نشست گروه علمی-تخصصی جامعه شناسی تفسیری با عنوان "نقش زنان در مشارکت سیاسی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی"، از ساعت 17 تا 19 روز سه شنبه 29 خردادماه 1403، در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
رویکرد تفسیری
رویکرد تفسیری
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانی، نشست گروه علمی-تخصصی جامعه شناسی تفسیری با عنوان "نقش زنان در مشارکت سیاسی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی"، از ساعت 17 تا 19 روز سه شنبه 29 خردادماه 1403، در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

ابتدا دکتر بی تا مدنی مدیر گروه تفسیری مقدمه ای بر بحث پیش رو بیان کرد. او با تأکید بر فرایند نقش گیری زنان در نظام تقسیم اجتماعی کار که دارای ابعادی جنسیتی است، به پویایی شناسی جرج هربرت مید در سیر تحولات اجتماعی از جامعه کمترتفکیک یافته me به جامعه پرتفکیک یافته تر اشاره نمود. در این معنا نقش زنان ایرانی در کنش قدرت سیاسی تابعی است از ویژگیهای جامعه کمتر تفکیک یافته یا me. او همچنین نسبت کنشگری زنان را با ساخت سرسخت اجتماعی کلان که بلومر آن را مولار[1] می نامد، زیر سقف شیشه ای نامرئی اما سفت و سخت بیان داشت. به طوری که کشمکش میان طیفهای مطالبه گر زنان در غیاب زن یا نمایندگان شایسته برای احقاق حقوق زن در صحنه قدرت سیاسی، نهایتا به تضاد منفی، تخالف روزافزون و تعارضاتی عمیق انجامید که در جنبش 1401 نمود یافت.

سپس دکتر کتایون مصری بحث خود را با طرح این پرسش از جایگاه زنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران، در انتخابات پیش رو آغاز کرد: با توجه به نابرخورداری و عدم دسترسی زنان به منابع قدرت، ثروت و منزلت آیا می توان آنها را در زمره کنشگران سیاسی به حساب آورد؟ در اینصورت چه کنش های سیاسی معناداری را از سوی زنان جامعه شاهد هستیم؟ این پژوهشگر مطالعات زنان از ابعاد چندگانه و متناسب با پارادایم فکری تفسیری به تحلیل موقعیت زنان پرداخت و تأکید نمود هم زن و زنانگی، هم مفهوم و حدود مشارکت سیاسی، معناهایی هستند که از دل ساختارهای جامعه برآمده و از همین رو برمبنای تجربه زیسته فردی و جمعی زنان، تفسیرها و معانی مختلفی دربرخواهند داشت. مفهوم زن به عنوان کنشگر امروزین در ذهن ما زنان متفاوت از چند دهه قبل است. نه فقط زمان، که جغرافیا و وضعیت ژئوپلیتیکی امروزین ما هم بر تفسیر و نظام معنایی ما تأثیر می گذارد. ساده ترین تعریف ما از کنش سیاسی یا کنشگری سیاسی Political Activism ، فعالیت منظم و متشکل ما در حوزه خاص سیاست است و دارای اهدافی است. این اهداف یا به دنبال حفظ وضع موجود است، یا در پی حفظ تعادل در جامعه است، یا به جد، تغییر را دنبال می کند. درطول تاریخ زنان همیشه از ابزارهای مختلفی برای act سیاسی خود بهره برداری کرده اند. هنر، ورزش، نویسندگی، خرید یا عدم خرید برخی اجناس خاص و... شیوه های متنوع کنشگری زنان را نشان می دهد. کنشگری منسجم سیاسی زنان البته در بزنگاههای تاریخی کشور تأثیرگذار بوده و در تاریخ ثبت شده است. نمونه مشارکت سیاسی مدرن زنان در تاریخ مشروطه هنگامی است که مورگان شوستر آمریکایی برای اصلاح امور مالیاتی به ایران آمد و در کتاب اختناق ایران به صراحت به کنشگری زنانه ایرانیان اشاره کرد و نوشت: «زنان ایرانی از سال 1907 به بعد با یک جهش، مترقی‌ترین زنان جهان شدند. زنان پرده‌نشین ایرانی که تجربه سیاسی و اجتماعی چندانی نداشتند، یک شبه ره صد ساله را رفتند و به کارهایی چون معلمی، روزنامه‌نویسی و تأسیس دانشگاه زنان و مبارزات سیاسی روی آوردند.»

واقعیت آنست که زنان یک شبه به این میزان کنشگری نرسیده بودند بلکه سطح آگاهی و خودآگاهی زنانه در سالهای منتهی به مشروطه ارتقاء پیدا کرده بود. پس مشروطه صرفا فرصتی برای بروز وظهور این کنش گری بوده است. ما در آن برهه با انباشتگی مطالبات زنان روبه رو بودیم که حاکمیت به مدد و تأیید نهادهای سنتی مانند بازار و روحانیت، آنها را بی پاسخ گذاشته بود و مشروطه بستری برای به جریان انداختن کنش سیاسی زنان بود که معنا یابی و ایجاد تفسیر مشترک برای برسازی کنش کند، مانند بلوای نان و حضور زنان و نهایتا دستور کاهش قیمت نان.

این پژوهشگر و استاد دانشگاه پس از اشاره به پارامتر زمان در مروری بر تاریخ کنشگری زنان، به پارامتر جغرافیایی هم اشاره نمود که هم به میزان و هم به نوع مشارکت سیاسی زنان در خاورمیانه یعنی غرب آسیا و شمال آفریقا مربوط می شود، جایی که تعداد رهبران سیاسی زن بسیار اندک است و نمونه هایی مثل بی نظیر بوتو، جمیله بوپاشا و زنان دیگر به سختی فعالیت کرده و معیار قدرت سیاسی زن در این منطقه به تعداد کرسی های پارلمان محدود می شود. متوسط حضور زنان در پارلمان‌های ملی در منطقه MENA [2]، 16.8 درصد و در پايين‌ترين رتبه جهان قرار دارد. از میان 10 كشور جهان كه در فهرست رتبه‌بندی ميزان نمايندگی زنان در پارلمان ملی، در انتهای جدول قرار گرفته‌اند، قطر با 4 درصد، كويت و عمان با 2 درصد و يمن با صفر درصد قرار دارند. در كشورهايی مانند عربستان سعودی و ايران، زنان با موانع قابل توجهی برای مشاركت سياسی و ورود به پارلمان روبه‌رو هستند. از سوی ديگر، امارات متحده عربی بيشترين درصد زنان پارلمانی يعنی 50 درصد را دارد. عراق و تونس هم به ترتيب 29 درصد و 26 درصد از كرسی‌های پارلمان خود را به زنان اختصاص داده‌اند. در كل می توان گفت:

- 50 درصد از كشورهای منطقه منا در قانون اساسی خود حقوقی را برای تضمين برابری جنسيتی در نظر گرفته‌اند.

- 56 درصد از كشورهای اين منطقه برای حضور پررنگ‌تر زنان در سياست و دولت قانون سهميه‌بندی را تصويب كرده‌اند.

- 94درصد از كشورها كنوانسيون حذف هر گونه تبعيض عليه زنان را پذيرفته‌اند.

آمارها کمابیش نشان می دهد که عوامل مشترکی در نادیده انگاری زنان و سهم آنها از قدرت سیاسی دخیل است که مهمترین آن جنبه فرهنگی- اجتماعی دارد. مشارکت سیاسی بخشی نهادینه و تعریف شده از کنشگری سیاسی است. مشارکت به عنوان یک کنش، متناسب با فضای حکمرانی، فراز و فرودهایی دارد. گاهی زنان در کسوت مشارکت کنندگان منفعلی هستند که خودشان حق انتخاب شدن ندارند ولی می توانند انتخاب کنند. گاهی هم انتخاب کننده و انتخاب شونده هستند. این امر به فضای سیاست ورزی کشور برمیگردد که در سالهای بعداز پیروزی انقلاب در قالب مطالبات و خواسته های زنان از حاکمیت قابل تحلیل است.

با گذشت نزدیک به نیم قرن از استقرار جمهوری اسلامی، بحث مشارکت سیاسی زنان، ظاهرا امری است حل شده و به ظاهر مانعی برای کنشگری سیاسی زنان وجود ندارد. زنان از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در اولین رفراندوم، در صفوف رأی گیری حاضر بوده اند تا امروز که می توانند در انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری شرکت و نهمین رئیس جمهور را انتخاب کنند. میزان مشارکت زنان از کل رأی دهندگان معمولا بین 39 تا 50 درصد متغیر بوده است. به طور مشخص، طی چهار دهه گذشته می توانیم مطالبات زنان را به صورت زیر مقوله بندی کرد:

-        دهه 1360 : نابرابری میان زن و شوهر در خانواده، اختلافات حقوقی، تبعیض در حقوق خانواده به نفع مردان، امنیت، امکانات بهداشتی و پزشکی و باوری، رفع کمبود کالاهای اساسی

دهه 1360، سطح مطالبات زنان، عمومی و وابسته به اعضای خانواده و جامعه است.

-        دهه 1370: سوادآموزی، ورود به دانشگاه، طی دهه 90 و حتی 80، اشتیاق زنان برای ورود به دانشگاه باعث شد تا مجمع جهانی اقتصاد، جمهوری اسلامی ایران را در عدالت آموزشی بین دختر و پسر، مقام اول جهان اعلام کند. تولید ادبیات توسط زنان در این دهه 13 برابر رشد کرد واین یعنی ما به تدریج از اواخر دهه 1370به سمت خودآگاهی جنسیتی و پارادایم شیفت مطالبات زنان حرکت می کنیم.

-        دهه 1380: اشتغال اولین اولویت دختران جوان اعلام شد و ازدواج از اولویت خارج شد. میل به استقلال.

-        دهه 1390: افزایش تقاضا برای سهم برابر از بازار، قدرت اقتصادی و سیاسی، افزایش و افشای آزارهای جنسی در محیط کار، رفع سختگیری های پوشش. ارتقای کیفیت زندگی فردی.

در 1401 و اعتراضات این سال، نقطه عطفی شد که خیلی از پژوهشگران، وضعیت و مطالبات زنان را به قبل و بعداز 1401 تقسیم می کنند. دوره ای که بخش عمده ای از زنان، به عنوان عاملان اصلی اعتراض وارد چرخه خشونتهای اعتراض آمیز می­شوند.

دکتر مصری سپس افزود طی 45 سال گذشته، در مقاطعی که مطالبات مردم اوج گرفت از کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 تا سالهای 1396 و 1398 و حتی زمزمه های اعتراضی 1400، انگیزه ها، عمومی بود یعنی برای آزادی بیان، گرانی بنزین، رفع گرانی و... اما در 1401، عاملیت زنان در صدر مطالبات ملت از حاکمیت قرار گرفت و این بار مردان در کنار زنان ایستادند به طوری که حتی خواسته ها و منافع ملت با نمایندگی زنان بیان شد. تجربه زیسته زنان در جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که متأثر از بنا و بستر تاریخی، فضای بین الملل، فضای خاورمیانه، امواج رسانه ها، شبکه های اجتماعی، تغییر ساختار خانواده ها، کمرنگ شدن الگوی مردانگی آلفا و الگوی زن نان خور و مرد نان آور، به نظام معنایی جدیدی در حوزه جنسیت رسیده ایم. این نظام معنایی بر مبنای فهم خود زنان از ابژه های اجتماعی، الگوی ذهنی ما را در تعریف مفهوم زنانگی و مردانگی به شدت تغییر داده و حالا پرسش این است: آیا نامزدهای محترم ریاست جمهوری این نظام معنایی را درک می کنند و در برنامه ها و وعده هایشان نمود می دهند؟

مهمترین برنامه های رئیس جمهورها
شاید به حق بتوان گفت طی هشت سال جنگ تحمیلی و دوران پس از آن در تاریخ معاصر مسئله زن به حاشیه رفت. از دوران اصلاحات و ورود گفتمان جدیدی که مبلغ گفتگوی تمدنها، آزادی بیان و افکار عمومی،آزادی جریان اطلاعات و رسانه و ... بود مطالبات زنان مطرح شد. هرچند جریان سنتی بازار و حوزه همچنان بر نقش های جنسیتی و تعریف زنانگی براساس قرائت های ایدئولوژیک از دین اصرار می کردند و تنش های خیابانی زیادی هم بین زنان و نیروهایی که نماینده سنتی ها بودند ایجاد شد ولی به هرصورت، روند بیان مطالبات جدید آغاز شده بود و گفتمان اصلاحات در برآمدن این خواسته ها تأثیر به سزائی داشت.

استاد دانشگاه و پژوهشگر مدعو اضافه کرد که شاید برای اولین بار، رویکرد جنسیتی و توجه به حقوق زنان را در مفهوم مدرن بتوانیم در سخنان خاتمی ببینیم؛ او در شهریور 1380 گفت: باید به موضوع حضور "زن" در جامعه، نگاهی انسانی و فراجنسیتی داشت. جنبه انسانی او یا نادیده گرفته شده یا کم به آن توجه شده است. نگاه متعادل به زن آنست که بپذیریم زن، زن است اما انسان است. خاتمی به تعارضی اشاره کرد که رؤسای جمهور قبلی کمتر به آن پرداخته بودند. از یکسو، در بینش اسلامی و ایرانی، خانواده، بسیار مهم و هسته اجتماع است که زن در استحکام و کمال آن نقشی ممتاز دارد و از سوی دیگر، رشد اجتماعی زنان، نیازمند حضور آنان در عرصه های مدیریتی و تعاملات اجتماعی است. اما پس از خاتمی، با وجودی که تلاش شد تا در برنامه های پنجم و ششم توسعه به مقوله زنان و خواسته های آنان توجه بشود ولی دچار یک گسست فکری در رویکرد اصلاح طلبی شدیم. یکی از علل آن اینست که آنچه خاتمی درباره اش سخن می گفت، از حد حرف و کاغذ فراتر نرفت و ما به رغم مشارکت سیاسی زنان برای انتخاب خاتمی و حضورشان پای صندوق رأی، شاهد سهم آنان از قدرت نیستیم و عملا پس از مجلس ششم، تفکر عدالت جنسیتی به محاق رفت.اما در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، فارغ از گسست فکری او با رئیس جمهور قبل، شاهد ورود آرام زنان بر صندلی های قدرت هستیم. احمدی نژاد، بدون آنکه گفتمان جنسیتی خاصی را دنبال کند یا مانیفستی برای ارتقای قدرت سیاسی زنان داشته باشد بخصوص بعد از کوران انتخابات 1388، سه زن را برای کابینه جدیدش برای وزارتخانه های رفاه، آموزش و پرورش و بهداشت و درمان معرفی کرد که البته فقط خانم مرضیه وحید دستجردی رأی آورد و به زودی و ناگهانی هم کنار گذاشته شد. به هر حال دولت دوم احمدی نژاد تابوی وزارت زنان را شکست و حتی روحانی هم با وجودی که از نظر فکری به خاتمی نزدیک بود این تابوشکنی را ادامه نداد. با اهداف پشت پرده این تصمیمات و اینکه چه زنانی با چه تفکری به قدرت رسیدند کاری ندارم ولی معتقدم که امروز بر جایی ایستاده ایم که حتی سه سال پیش، تابو محسوب می شد.

اول خانم طالقانی و بعد خانم دکتر شجاعی تلاش کردند تا فقط ثبت نام کنند تا بلکه مفهوم رجل سیاسی از هژمونی قرائت مردانه خارج بشود ولی امسال حتی زنان اصولگرا هم برای ثبت نام پیشقدم شدند. من این را به فال نیک میگیرم. هرچند همه رد صلاحیت شدند. تغییرات در ایران بخصوص در حوزه زنان بطئی و کند است. اما آقای حسن روحانی که مانور زیادی بر حقوق شهروندی داد و پیش از انتخاب حتی تأکید می کرد زنان نباید به یک وزیر در کابینه راضی شوند، با کمال تعجب و تأسف، بعد از انتخاب مجدد او روالی معکوس یافت به طوریکه همان یک وزیر هم در دو کابینه روحانی دیده نشد. اگر گفتمان غالب سیاسی را اصولگرایانه در نظر بگیریم، این سنت فکری با تأکید بر مفاهیم و ارزش های بنیادین و هویت فرهنگی-دینی، خواستار اجتهاد و ارائه قرائتی خالص از دین است. نسبت دادن بسیاری از مطالبات زنان به غرب و مکاتب فکری مانند فمینیسم، حاصل نگرانی جریان سیاسی قدرت است تا بر وظایف ذاتی و عارضی زنان بطور از پیش تعیین شده ای پافشاری کند. بنابراین طی 45 سال گذشته در حوزه مطالبات زنان، شاهد تاکید و تعمیق باورهایی مغایر با وعده ها و شعارهای انتخاباتی هستیم. درحال حاضر، تلاش می شود تا زنانگی به عنوان برساخت اجتماعی با مفهوم دیگری بنام خانواده چنان عجین شود که وظایف مادری و همسری زنان، به امری ذاتی تبدیل شود. بنابراین اگرچه ما شاهد مشارکت سیاسی زنان هستیم اما مفهوم زن، مفهومی سنتی و در چارچوب خانواده است. به عبارت بهتر، انسان بودن زن، پشت جنسیت او پنهان است یا بهتر بگوییم زنیت مقدم بر انسانیت اوست.

گفتمان جنسیت در کاندیداهای امسال
بنظر می رسد که بسیاری موارد تحت الشعاع گشت ارشاد و جنبش زن زندگی آزادی قرار گرفته است.کدها و مضامین حوزه زنان و جنسیت در سخنان کاندیداها به سه مقوله تقسیم می شود:

کاندیداهایی که می گویند: تغییر لازمه زندگی است، مدافع حقوق زنان خواهم بود، مخالفت با طرح نور، مسئول دانستن نظام سیاسی در بی حجابی و بد شدن وضعیت حجاب زنان، وعده آینده پرامید برای زنان و دختران. دسته دوم موافقت صریح با طرح نور دارند به دلیل قانونی بودن آن، مخالف استفاده ابزاری از زنان مانند فرهنگ "غربی" هستند، بر حفظ آرامش زنان برای هدایت جامعه تاکید می کنند، حجاب را لباس اجتماعی زنان می دانند. و دسته سوم نگاهی بین دسته اول و دوم دارند که از لایحه عفاف و حجاب و قرار دادن زن ذیل عنوان خانواده، حمایت می کنند، به رفاه سخت افزاری زنان در حمل و نقل، اوقات فراغت و امکانات تفریحی آنها بها می دهند، فرهنگ را زنانه ترین عنصر جامعه می دانند، و به پلیس زن با تاکید بر فرهنگ اسلامی- ایرانی اعتقاد دارند. در تمام این نگاهها، یک امر مستتر هست و آن وعده و وعیدی در نبود یک رویکرد کارآمد جنسیتی است(کور جنسیتی). در فحوای کلام تمامی کاندیداهای محترم، جنسیت زدگی و فرودستی زنان را مشاهده می کنیم. هیچ کدام در میزگردهای فرهنگی به طور مشخص به مسئله عدالت جنسیتی و راهکارهای تحقق آن یا به دلایل نرسیدن به آن بحثی نمی کند.

مشارکت سیاسی زنان مثل هر قشر یا گروه دیگری، رابطه معناداری با میزان پاسخ به مطالبات و نوع نگاه کاندیدا به زن (ابژه یا سوژه) دارد. تا وقتی زنان را مشارکت کنندگانی منفعل در حد حضور پای صندوق رأی تعریف کنیم و بعد فراموش شوند، از نگاه ابزاری به آنان فراتر نمی رویم. حال آنکه در جامعه ای که به بلوغ سیاسی می رسد، زنان یک پای کنش قدرت هستند. ما هنوز نمی توانیم زن را جدا از مادری و همسری تصور کنیم با وجودی که بخش عمده ای از جمعیت زنان ما نه مادرند، نه ازدواج کرده یا سرپرست خانوارند. بنابراین الگوی مشارکت سیاسی زنان ما در چهار دهه اخیر به تاثیر از شعارها و وعده های کاندیداها، گاهی تعبدی و متعصبانه، گاهی همدلانه(امیدوارانه)، گاهی عقلانی و گاهی هم کین توزانه بوده اما هم فهمانه نبوده است.

زنان، علاوه بر مطالبات عام جامعه که آنها را در مشارکت سیاسی بی انگیزه کرده، به عنوان لایه هایی در قشربندی اجتماعی هستند که به حاشیه رانده شده، مطالبات خاص آنان مغفول مانده، و برخی از آنها را از لابلای تجربه های زنانه می توان بدین شکل دسته بندی کرد و بیرون کشید:

-        محو تبعیض های حقوقی ( مدنی وکیفری)

-        شایسته سالاری در بازار کار ایران

-        سهم یکسان از قدرت سیاسی و اقتصادی ( و حتی سیاست های مبتنی بر توانمندسازی زنان برای جبران عقب ماندگی تاریخی در رقابت با مردان)

-        تلاش برای تغییر نگاه فرودستانه به زنان و عدم تعیین تکلیف برای آنان در امور شخصی با آموزش و تفویض اختیار و اعتماد به آنها.

نتیجه اینکه؛ اگر بخواهیم جامعه ای متوازن داشته باشیم و از توسعه پایدار سخن گفته از شعارهایی مانند ایران برای ایرانیان، یک جهان فرصت، یک ایران جهش؛ هر ایرانی یک نقش باشکوه، خدمت پیشرفت، پاک باش و خدمتگزار، دولت مردم دولت خانواده و بالاخره از شعار دولت قرار، عدالت، ثروت ، قدرت حرف می زنیم، در تمام این شعارها که عصاره بینش و جهان بینی کاندیدا منعکس شده یک چیز مشترک است و آن فراگیری و برابری است. پس چگونه است که کاندیداهای ما هیچ برنامه جامعی برای اصلاح و بهبود شاخص های شکاف جنسیتی در ایران ندارند و یا آن را جدی نمی گیرند؟ در میزگردهای فرهنگی از همگی آنها درمورد زنان پرسیده شد، حتی یک نفر به مسائل و اولویت های نیمی از جمعیت کشور اشاره نکرد. اولویت هایی که از برنامه ششم توسعه و منشور حقوق زنان یا لایحه حفظ صیانت و کرامت زنان سالهاست می گذرد و هنوز بر زمین مانده است. اینکه کمیت و درصد مشارکت سیاسی زنان در انتخابات هفته آینده چقدر هست، از این جهت برای مردسالاران سیاست اهمیتی ندارد که مشارکت زنان ابزاری است. یقینا کاندیدایی که شعارهای قشنگی در مورد حقوق انسانی زنان می دهد و کاندیدایی که هنوز زن را در حکم عورت می بیند، به یک نسبت زنان را در توزیع عادلانه قدرت، جدی نخواهند گرفت.

در این نشست، فرصتی برای گفتگو و نقد و بحث در نظر گرفته شد که طی آن حاضرین ضمن پرسش و پاسخ، به گفتگوی تحلیلی درباره موضوعاتی چون نقش زنان در سیاست ورزی، سقف شیشه ای، مفهوم فلسفی پرگمتیسم و تفاوت آن با پرگمتیسم زرد یا عوامانه، جنبش های اجتماعی و سایر موارد مرتبط نیز پرداختند.
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdcexn8ewjh8wzi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما