پروژه ایران : نگاهی به جلسه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و هیات دولت با امام خمینی در باره قانون اساسی
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، محمدرضا جوادی یگانه نوشت:
برای بررسی یک رخداد تاریخی، گاه یک متن کفایت میکند، متنی که بهترین معرف آن رخداد است. برای بررسی علل وقوع انقلاب اسلامی و اقبال مردم به آن، سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرا در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، یک متن معرف است. همان متن، همه چیز را در باره مردم و امام و انقلاب به ما میگوید.
در باره عملکرد رهبران انقلاب، پس از پیروزی انقلاب تا خرداد ۱۳۶۰ که انقلاب کاملا به دست وفاداران به امام خمینی یا جریان حزبالله افتاد هم به نظرم، متن معرف، جلسه اعضای شورای انقلاب و دولت موقت با امام خمینی در قم در باره قانون اساسی و نحوه بررسی و انتخابات آن در اول خرداد ۱۳۵۸ است. متن صورتجلسه این جلسه را اخیرا یک سایت خبری خارج از کشور بر اساس «صورت مذاکرات شورای انقلاب اسلامی» تدوین مرحوم عباس شیبانی در سال ۱۳۶۴، منتشر کرده و توضیحاتی بر آن افزوده است.
اهمیت جلسه، بجز محتوای آن، در نحوه تصمیمگیری رهبران انقلاب و استدلالها و دغدغهها و قلت و انقلتکردنهای اعضا است و همچنین نحوه استدلال کردن آنها با امام و شیوه پاسخ دادن امام به آنها، که در این جلسه طولانی که گزارش آن ۲۳ صفحه شده، مندرج است. البته علاوه بر آن، محتوای سخنان امام خمینی، نیز یکی از بهترین متون برای درک نحوه رهبری امام است. بویژه آنکه تاکنون پژوهش مستقل و علمی دقیقی از نحوه رهبری امام خمینی و علت موفقیتشگفتانگیز او منتشر نشده است. ظاهرا همه کسانی که با این نحوه رهبری امام خمینی، زیر نظر او کار کردند، ترجیح دادن از شدت اعتماد به نفس امام و شدت اطاعت رهبران درجهدوم انقلاب سخنی نگویند.
یک شاهد برای آن اعتماد به نفس و این اطاعت، مصاحبه مهندس بازرگان با اوریانا فالاچی (26 شهریور 1358) در باره اولین دیدار خود با امام در پاییز ۱۳۵۷ در نوفللوشاتو است: «من معتقد به سیاست قدم به قدم بودهام... ملت آمادگی مواجه شدن با آزادی را ندارد... می بایست تعلیمشان داد که سیاسی شوند.... امام خمینی برعکس این را می گفتند. همه چیز را سریعا می خواستند: قدم به قدم یعنی چه؟ ملت انقلاب را میخواهد،... بلافاصله حالا یا هرگز.» و ادامه میدهد که «تقریبا یک بحث و جدلی شد. ولی ایشان چنان مطمئن بودند که پیروزی با ملت است و چنان ایمانشان قوی و چنان محکم بود که مجبور به قبول شدم و گفتم: بسیار خوب بفرمایید انقلاب را انجام دهیم.» و در پاسخ فالاچی مبنی بر عکسالعمل امام می گوید: «مژه بر هم نزدند.. به من فرمان دادند که نخست وزیر باشم.... با وجود این که مسائل و وقایع، همان طور پیش رفتند که ایشان میگفتند، درست نقطه به نقطه، با دقتی عجیب، ....» (بازرگان، مجموعه آثار جلد 31، 1397: 17)
همچنین این جلسه از آن رو اهمیت دارد که همه رهبران انقلاب، بجز آیتالله مطهری (که ماه پیش از آن شهید شده) در آن حضور دارند و با امام وارد گفتگو میشوند. اعضای جلسه عبارتند از: «دکتر اسلامی، دکتر مبشری، آیتالله مهدوی کنی، مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی، دکتر یزدی، مهندس صباغیان، آیتالله موسوی اردبیلی، دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای، دکتر باهنر، آیتالله هاشمی (رفسنجانی)، مسعودی، مرحوم داریوش فروهر، دکتر شیبانی، مهندس عزتالله سحابی، و مهندس کتیرایی.» (ص ۲) از آیتالله طالقانی و دکتر بنیصدر در فهرست حاضران نام برده نمیشود ولی در چند جا آنها هم نظر میدهند. ما در جلسات یازدهماهه منتشرشده شورای انقلاب (اسفند ۵۷ تا دی ۵۸)، تاکنون به جلسهای در این سطح که گزارش آن منتشر شده باشد، برخورد نکردیم. (در ۱۰ تیر ۱۳۵۸ هم اعضای شورای انقلاب و دولت موقت با امام جلسه دارند، ولی در آن جلسه، امام صحبتی نمیکنند و تنها گلایههای دولت را میشنوند.)
دغدغهها و اطمینانخاطرهای امام خمینی
اصرار امام بر متن قانون اساسی نبوده، هر چند در مواردی مانند شیعه بودن رئیس جمهور اصرار دارد، اما آنچه برایش مهم است، تثبیت انقلاب است. این دغدغه امام، در ادامه رفراندوم جمهوری اسلامی است و پس از تصویب قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای ملی را با همین دغدغه، پیگیری میکند که زودتر نظام تثبیت شده و مخاطرات نوپایی را پشت سر بگذارد. در همه گفتگوها با امام، در باره قانون اساسی هم نگرانی اصلی امام، تسریع در آن است، هم به تیم حقوقدان نگارنده پیشنویس اول به سرپرستی دکتر ناصر کاتوزیان، و هم در گفتگوی با رهبران انقلاب این تلاش امام مشهود است. اصرار امام بر به رفراندوم گذاشتن متن پیشنویس بوده نه مجلس موسسان یا خبرگان، به دلیل اینکه تصویب قانون اساسی یکی دو سالی طول میکشد.. محتوای قانون اساسی، اینکه رئیس جمهور چه کسی باشد و اعضای مجلس، برای امام درجه دوم اهمیت را داشتند. امام از تجربه مشروطه مطلع بوده و نگران هرج و مرج پس از انقلاب بوده، کما اینکه در همین جلسه هم به تجربه مشروطه اشاره میکند.
نکته دوم اینکه امام خمینی به هیچ وجه نگران رابطه مردم با رهبری انقلاب نبوده و به قطع و یقین میداند که مردم همراه او هستند. علم به اینکه مردم با او همراه هستند، قدرتی به امام داده بود که او را از هر مخاطرهای از بابت همراهی مردم آسودهخاطر میکرده. به همان اندازه که امام نگران ضدانقلاب و کودتا و اختلاف در رهبران و «مطالب تفرقهآمیز روزنامهها» بوده، در همان حال بر اقبال مردم به خود مطمئن بوده و در همین جلسه بارها اشاره میکند که «مردم با من».
قانون اساسی چه شد؟
امام خمینی، بلافاصله پس از شروع جلسه میپرسد: «قانون اساسی چه شد؟»
بقیه جلسه به پاسخ به این پرسش امام میگذرد، که در ادامه گزارش مختصری از مطالب جلسه را میآورم. شماره صفحات بر اساس فایل پیدیاف منتشرشده (با نام صورتمذاکرات شورای انقلاب، خرداد ۱۳۵۷) است و همه پرانتزها از من است برای توضیح بیشتر سخنان گویندگان.
نخستین بحث این جلسه طولانی، این است که اعضا میگویند اهل سنت اصرار دارند که مذهب رسمی (یعنی شیعه) ذکر نشود. هاشمی میگوید مفتیزاده نظر دیگری دارد و امام میگوید «مفتیزاده چکاره است؟ زودتر تمام کنید». اعضا اصرار بر مجلس موسسان دارند و امام میگوید که کار مجلس موسسان با شش ماه و یک سال درست نمیشود. بازرگان میگوید ما بر اساس فرمایش و دستور خودتان در فرمان نخستوزیری بنده، دنبال مجلس موسسان بودیم. و امام پاسخ میدهد «من اگر نفهمیدم و حرف غلط زدم، تا آخر سر قولم باشم؟ اشتباه کردهام. باید رفراندم باشد. مجلس موسسان به این زودی درست نمیشود. اشکالات پیدا میشود. بعضی حقوقدانان وارد میشوند، طرح میدهند و کارشکنی میکنند. همینها که خیانت به مملکت میکنند وارد (آن مجلس) میشوند. .... سندیکای نویسندگان، مذهب (رسمی بودن تشیع) را به هم میزنند. باید به آراء گذاشت و سالها طول میکشد. مذهب مطرح نیست. ... آن که پیش برده، آن نیروی مذهبیها بوده. نمیشود کاری کرد...» (ص ۴)
دکتر سحابی پیشنهاد میدهد که خود شما مطرح میکنید به چه کسانی رای بدهند، اکثریت معلوم میشود. اما امام نظرش روی رای عمومی بیواسطه است. سحابی نگران نظر نویسندهها است و امام میگوید «ما با ملت طرف هستیم. نویسندهها نیستند. به دست ملت است». و سحابی که دوباره میگوید آقا خودشان گفتند امام میگوید «من اشتباه کردم، غلط کردم. من مصالح مملکت را تابع رای خود نمیکنم. من (هم) اشتباه میکنم.» (ص ۵)
باز هم اعضا، نگران چهره جهانی ایران و زیاد شدن اعتراضات هستند. امام میگوید: تزلزل در ارکان نمیآورد. «من میدانم. عموم ملت کار ندارد، روی اسلامیت رای میدهند. نویسندگان و متفکرین که دخالت در این کار نداشتند. من طلبه هستم. هر وقت نفهمیدم و اشتباه شد، میگویم مصالح مملکت است، توطئه در کار است، کودتا میکنند» (حل خواهد شد). (ص ۶)
در پاسخ نقد بنیصدر که چون و چرا میشود، امام پاسخ میدهد که «آخوند شما را نجات داده، اخلال می کنند مثل اول مشروطه، که اول آخوند درست کرد (یعنی مشروطه را روحانیت ایجاد کردند)، بعد آخوند را کشتند». بنیصدر باز هم تردید دارد، که «قانون اساسی را نمیشود گفت اشتباه است» و بهشتی میگوید «عدول از قانون اساسی مشکل است» (یعنی بدون مجلس موسسان قانون اساسی را به رفراندوم بگذاریم). و امام میگوید «دشمنان هر کار بکنید حرف خود را میزنند.» (ص ۶)
همه تردید دارند الا امام که مطمئن است. سحابی دوباره میگوید دولت و حزب جمهوری و طالقانی ترکیب تعیین کنند، شما هم از بالاسر بگویید، ۹۵درصد آنها انتخاب میشوند و مجلس مطمئن تشکیل میشود، امام میگوید «(حتی اگر) دو نفر صاحبنظر (متفاوت و انقلتبکن در مجلس) باشند، یک سال معطل میکنند» سحابی میگوید که بقیه جلوی او را میگیرند که صحبت نکند و امام میگوید «نمیشود (به آن صاحبنظرها) گفت حرف نزن». دکتر سحابی مجددا با امام خمینی بحث میکند که این کار مشکل درست میکند و تشنج عمومی ایجاد میشود و امام خمینی در پاسخ میگوید «چهار تا نویسنده مینویسند، عموم مردم با من. نویسندهها مال شما. افکار عمومی با نویسندهها نیست.» (ص ۹)
بازرگان میگوید که یک قطعه شعر نیست که ده نفر بیاییند و ده نفر نیایند. «این سرنوشت و اساس مملکت است.... این قانون باید صدها سال باشد تا قیام امام زمان.» همچنین اینکه ۱۸۰ ماده را یکجا (در رفراندوم) رای بگیریم، تحمیل نظر خودمان بر مردم است. بازرگان از حقوق مردم هم صحبت میکند که وقتی عهد و پیمانی بسته شده نمیتوان خلافش عمل کرد. در غیر این صورت، مردم «حق دارند بگویند کلاه سر ما گذاشتید». (ص ۱۱)
دکتر بهشتی میگوید قانون اساسی چیزی نیست که به رای مردم عادی بدون مطالعه کافی آنها گذاشته شود و راهحل یک مجلس خبرگان ۲۰ یا ۳۰ نفره است. دو هفته هم صاحبنظران حرفشان را بگویند. در این صورت هم دنیا نمیگوید سرهمبندی شده و هم از خطرات طولانی شدن بررسی هم پرهیز میشود. «عدهای را آقا تعیین کنند، دوستان معین کنند... چهار تا حقوقدان غربزده هم باشند.» (ص ۱۳)
امام خمینی دو بار تاکید میکنند که از هر استان یکیدو نفر انتخاب شوند و بعد از بررسی آنها، رایگیری شود. آیتالله خامنهای هم میگوید: «اگر در مجلس بیایند، دستهجمعی استعفا میکنند. ۲۵ نفر روشنفکر و نویسنده و جامعهشناس استعفا میدهند و مثل بمب در دنیا میترکد. مصطفی رحیمی، علی اصغر حاجسیدجوادی و... .... در استان ها دو نفر یا بر حسب جمعیت کسانی را خودمان انتخاب کنیم.» (ص ۱۶)
آیتالله طالقانی اشاره میکند که امام «نگران اوضاع هستند» و خودش میگوید که رفراندوم و قانون اساسی «جنجال تازه بین مردم ایجاد میکند. راه باز میشود برای قلمفرسایی». و میگوید امرهم شوری برای تصمیمات اجرایی است نه قانونگذاری و قانون اساسی «باید به عهده اهل نظر و تفقه برسد، عامه مردم که نمیدانند چه هست». پیشنهاد او این است که برای تحکیم جهموریت مجلس شوراها، پیش از مجلس موسسان تشکیل بشود. و مجلس موسسان در تاریخ ایران برای سلطنت رضاشاه ایجاد شده است (لذا خیلی اولویت ندارد).
مهندس بازرگان پیش از جمعبندی، راه بینابینی که از صحبتهای جمع و بویژه آیتالله طالقانی درآمده را تاکید میکند که «قانون اساسی پختهتر، بعد، رفراندم از طرف ملت». و نیز تعداد افراد هم ۷۲ نفر باشد که نماینده ۷۲ ملت باشد مثلا و در انتها هم میگوید «آقا امروز عملا ثابت کردند که تعصب ندارند و دیکتاتور نیستند». (ص ۲۲)
در نهایت مصوب میشود که با یک عده کمتر، حدود چهل نفر، یعنی خبرگان که «خبره هستند و حرف ناوارد کمتر است» قانون اساسی را بررسی میکنند و پیشنهاد مورد تایید اکثریت این شورا در یک رفراندوم به رای گذاشته شود. و البته مباحث در تلویزیون هم مطرح شود. این طرح، همانی است که اجرا میشود، بجز اینکه در جلسات بعدی شورای انقلاب، عدد خبرگان ۷۵ نفر تعیین میشود.
موضوع پیشنویسهای قانون اساسی و تغییرات آن پیش از مجلس خبرگان قانون اساسی، و در حین آن هم اهمیت بسیار دارد که جای دیگر باید به آن پرداخته شود.