پروژه ایران : چفیه که یک تکه پارچه شطرنجی سیاه و سفید مشخصا فلسطینی است، پارچهای که حالا سالهاست توسط برخی به عنوان پرچم غیر رسمی کشور توصیف میشود.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، فاطمه کریمخان نوشت: پارچه ساده یک متر مربعی که به طور سنتی به صورت مورب به صورت مثلثی تا شده و بر سر مردان روستایی فلسطینی پوشیده میشود، برای مدتی طولانی مترادف با آرمان فلسطین بوده و هنوز هم همین معنی را همراه خود دارد، با این فرق که دیگر تنها مردان روستایی فلسطینی نیستند که این پارچه را بر سر خود می بندند، امروز فعالان حقوق بشر، معترضان ضد جنگ، ستارگان ورزش و افراد مشهور، فارغ از جنسیت، مذهب و ملیت از این پارچه به عنوان نمادی برای اعلام همبستگی و تعلق خودشان به آرمان فلسطین استفاده میکنند.
نسل قدیم فلسطین هنوز هم این پارچه را روی سر خود می اندازند در حالی که جوانترها آن را دور گردن خود میاندازند، از آن به عنوان دستمال یا شال گردن استفاده می کنند و حتی گاهی آن را دور مچ و دست خود می پیچند.
در حالی که امروز چفیه را با فلسطین می شناسیم، خاستگاه اصلی این پارچه شطرنجی در عراق کنونی قرار دارد.
تلفظ درست چفیه هم « کفیه» است، که معنی آن «مربوط به کوفه» است، اشارهای به شهر عراقی در جنوب بغداد که در کنار رود فرات قرار دارد، با این حال، اطلاعات کمی در مورد ریشههای چفیه وجود دارد. یک روایت این است که در قرن هفتم هجری، و در جریان نبرد نیروهای عرب و ایرانی در نزدیکی کوفه، اعراب از ریسمانهایی که از موی شتر ساخته میشد، برای محکم کردن روسریهای خود و شناسایی همرزمانشان در گرماگرم جنگ استفاده میکردند. پس از پیروزی در این جنگ انها تصمیم گرفتند چفیه را به عنوان یادگاری از پیروزی با خود نگه دارند.
برخی دیگر می گویند این پارچه که گاهی اوقات در شام «هاتا» نامیده میشود، منشأ مربوط به قبل از اسلام دارد و میتوان ریشه آن را تا بین النهرین بازگرداند، یعنی جایی که مردان دینی سومری و بابلی در حدود 5000 سال پیش آن را میپوشیدند.
آنو لینگالا، نویسنده کتاب «تاریخ اجتماعی-سیاسی چفیه»، میگوید: «ما در مورد منشا چفیه تنها یک سری حدس و گمان داریم. تا همین اواخر، تاریخ اشیاء به عنوان موضوع تحقیقات آکادمیک چندان جدی گرفته نمیشد. اگر هم در این مورد مطالعهای میشد این مطالعات محدود به استخراج تاریخچه اشیایی بود که توسط نخبگان و ثروت استفاده شده بود، در حالی که چفیه به طور سنتی به طبقات کارگر مرتبط بود.»
به هر حال امروز میدانیم که در تاریخ مدرن فلسطین، چفیه در میان کشاورزان و کارگران روستایی و همچنین بادیه نشینان مرسوم بوده است و دلیل استفاده از آن هم حفاظت از سر و گردن از آفتاب سوزان و بادهای صحرا بوده است در حالی که فلسطینیان تحصیلکردهتر، شهری یا افندیها، فاس یا تربوش میپوشیدند، کلاه نمدی قرمز تیرهای که توسط فرمانروای عثمانی محمود دوم رایج شد و توسط مردم محلی به عنوان یک لباس استاندارد پذیرفته شد.
جین تینان مورخ فرهنگی در کتاب مد و سیاست در مورد اهمیت سر پوشها میگوید: «کد لباسهای امپراتوری عثمانی در پاک کردن هویتهای قومی مذهبی تأثیر داشت، اما به عنوان یک هنجار توسط ساکنان شهر پذیرفته میشد».
پس از از دست دادن قلمروهای خاور نزدیک توسط امپراتوری عثمانی در طول جنگ جهانی اول و شورش اعراب علیه استعمار بریتانیا در سال 1936، ناسیونالیستهای فلسطینی نیز از چفیه به عنوان وسیلهای برای پوشاندن صورت خود برای مخفی کردن هویت و اجتناب از شناساسیی و دستگیری استفاده کردند هرچند که در این مسیرموفق نبودند. در نتیجه این استفاده، انگلیسیها خواهان ممنوعیت پوشیدن چفیه شدند و این همان بزنگاهی بود که در آن چفیه به عنوان نشانهای از همبستگی مردم فلسطین رسمیت پیدا کرد. این نماد پس از روز نکبت و تأسیس کشور اسرائیل، نماد اصلی ملت فلسطین باقی ماند.
ماها ساکا، رئیس مرکز میراث فلسطین در بیت لحم، در این مورد میگوید: «فلسطینیها از همه طبقات اجتماعی فاس را رها کردند و حول پوشیدن چفیه متحد شدند، این جریان فرهنگی شناسایی انقلابیون را دشوار میکرد».
تینان، استادیار تاریخ و تئوری طراحی در دانشگاه Vrije Amsterdam، میگوید که «چفیه به دلیل عملکردش در شورش به عنوان ابزاری برای پنهان کردن هویت، به خلاصهای از مبارزه فلسطینیان تبدیل شد».
اهمیت چفیه فقط در نقش تاریخی و آنچه به صورت سنتی نمایندگی میکند نیست، دعوای فلسطین و اسرائیل دعوا بر سر مالکیت زمین و کشور است، و از آنجا که بخش مهمی از زمین در اشغال است و بخش مهمی از فرهنگ در سایه تبعید و پخش شدن مردم این سرزمین در معرض تهدید است، چفیه سالهاست که به یک « نماد فرهنگی» برای زنده نگه داشتن فلسطین تبدیل شده است. شاید یکی از مهمترین چهرههای سیاسی جهان که در جا انداختن این نماد فرهنگی موثر بود، یاسر عرفات است که هرگز در هیچ رویدادی بدون چفیه دیده نشده است.
این تنها اعمال ممنوعیت از سوی انگلیسیها نبود که استفاده از چفیه را محبوب کرد، تد سوئدنبورگ، استاد مردم شناسی در دانشگاه آرکانزاس، میگوید زمانی که مقامات اشغالگران اسرائیل پرچم فلسطین را از سال 1967 تا زمان توافق اسلو در سال 1993 ممنوع کردند، چفیه بیش از پیش قدرت نمادین پیدا کرد و به عنوان عنصری محوری در هویت فلسطینی جا افتاد.
سوئدبورگ میگوید: «نمادهای قابل حمل و قابل مشاهده» برای فلسطینیان مهم بودند، وقتی پرچم فلسطین برای حدود سی سال از سوی دولت اشغالگر ممنوع اعلام شد، چفیه، «که نمادها و تاریخ بسیار غنی به آن متصل شده بود، به عنوان یک پرچم روزمره و قابل حمل استفاده شد. بیان بصری هویت فلسطینی».
گفته میشود که دوخت مشکی متمایز روی چفیه پنبهای سفید معانی نمادین زیادی دارد، اگرچه هیچ کدام از این معانی تأیید نشده است، اما فلسطینیان در تفسیر آن کم نگذاشتهاند.
برخی آن را به عنوان «تور ماهیگیری، لانه زنبور، به هم پیوستن دستها، یا آثار خاک و عرق پاک شده از پیشانی کارگر» توصیف کردهاند. برخی دیگر با اشاره به جریکو، یکی از اولین شهرهای شناخته شده برای کشت غلات که در محدوده فعلی فلسطین اشغالی قرار دارد، میگویند که این طرح نشان دهنده خوشههای گندم است.
فارگو طباخی، هنرمند فلسطینی میگوید نقش سیاه روی چفیه طرحی از «سیم خاردار» را به یاد میاورد و توضیح میدهد که این الگو میتواند «آن نماد همیشه حاضر اشغال» را به تصویر بکشد. او در مقالهای در لس آنجلس ریویو آو بوکز مینویسد: «من چفیه را به عنوان نمادی از هویت ما، الگویی برای فلسطینی بودن میبینم، این یک آینده احتمالی را برای مردم ما بیان میکند؛ تور ماهی تصویری از جمعگرایی، درهم تنیدگی و وابستگی است: در یک تور، رشتههای منفرد به چیزی بزرگتر و قویتر تبدیل میشوند. گرفتن.»
سوزان ابولهوا، نویسنده فلسطینی،هم در این مورد میگوید که نقشهای روی چفیه «با خون فلسطینیها صحبت میکند، به همان صورتی که نقوش تتریز [گلدوزی فلسطینی] برای خود زبانی است و داستانهایی از مکان، نسب، مناسبت، و تاریخی را بیان می کند.»
از دوخت سیاه گاهی به عنوان طرح لانه زنبوری نیز برای شناخت زنبورداران منطقه یاد میشود. برخی از ساکنان روستایی سوریه (جایی که پارچه نیز بافته میشود) میگویند که این الگو نمادی از به هم پیوستن دستها و پاک شدن آثار خاک و عرق از روی پیشانی یک کارگر است.
برخی دیگر، نقشهای سیاه روی چفیه را به عنوان تدایی از درختهای زیتون معرفی میکنند، درخت زیتون نه تنها وسیلهای برای امرار معاش و درآمد است، بلکه مراقبت از درختان و فصل برداشت، رویدادهای مهم اجتماعی و ملی در جامعه فلسطین را فراهم میکند. در نهایت، مرزهای بلند هندسی در چفیه نشان دهنده مسیرهای تجاری است که هم محصولات را وارد و هم از فلسطین صادر میکرد.
چفیه همیشه به همان رنگ شناخته شده سیاه و سفید نیست، قبل از اینکه پنبه از هند و مصر وارد بین النهرین شود، چفیه - که در اردن و سوریه شماغ و در کشورهای حاشیه خلیج فارس غوترا نامیده میشود، عموما از پشم بافته میشد و هر چند به طور مشخص عربی باقی مانده است، اما مسیحیان عرب غیر مذهبی هم از آن استفاده میکنند. مسلمانان، دروزیها و سکولارها در سراسر منطقه آن را در رنگ ها و طرح های مختلف میپوشند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند بحرین، امارات متحده عربی و قطر به یک غوترای سفید ساده علاقه دارند، یک لباس پنبهای سبک و بدون لک که به عنوان مانعی در برابر گرمای تمام سال عمل میکند. در ماههای سردتر زمستان، پارچهای سنگینتر جایگزین سرپوش تابستانی میشود و با طناب ایگال سیاه محکم میشود، مردان جوانتر ممکن است غترا را به سبک عمامهای که به نام حمدانیا شناخته میشود، بپیچند. سعودیها و اردنیها شماغ شطرنجی قرمز و سفید میپوشند که گفته میشود تحت تأثیر انگلیسیها بوده است.
ویداد کوار و ازرا کارمل، دو استاد مردم شناسی دانشگاهی هستند که معتقد هستند ژنرال بریتانیایی جان باگوت این لباس سر را در دهه 1930 به عنوان راهی برای تشخیص اعراب وفادار به حکومت بریتانیا طراحی کرده است. چفیههای قرمز که در کارخانههای پنبهسازی بریتانیا تولید میشد، به زودی بخشی از لباس حکومت استعماری بریتانیا، یعنی لباس نیروی پلیس فلسطین شد.
در دهههای شصت و هفتاد میلادی دانشجویان و مبارزان ضد جنگ در سراسر جهان شروع به پذیرش چفیه فلسطینی به عنوان بخشی از پوشش هوادارن جنبش ضد جنگ کردند. سوئدبورگ میگوید در این زمان بود که چفیه از جهان عرب فراتر رفت و به لباسی منتخب در میان معترضان سیاسی و مخالفان توسعه سلاحهای موشکی تبدیل شد؛ در این زمان بود که سایر ضد امپریالیستها مانند فیدل کاسترو، رهبر فقید کوبا، و نلسون ماندلا رهبر ضد آپارتاید آفریقای جنوبی هم چفیه را به عنوان نمادی از مقاومت به تن کردند. سوئدنبورگ میگوید: «تقریباً همه نیروهای چپ با مبارزات فلسطینی همبستگی داشتند... چه [گوارا] هم در سالهای قبل از مرگش از نوار غزه دیدن کرد؛ مبارزان ویتنامی هم با آرمان فلسطین همراه بودند، سوسیالیستی شیلی در زمان آلنده، مبارزان مسلح در موزامبیک و آنگولا علیه استعمار پرتغال، مبارزان علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی و دیگران از همبستگی با فلسطین به عنوان عنصری هویتی استفاده کردند و چفیه هم در پوشش آنها دیده شد»
پس از آن، این لباس به راحتی به مد اصلی تبدیل شد. لینگالا به مقاله ای از مجله تایم در سال 1988 اشاره میکند که چفیه فلسطینی به سبک خیابانی آمریکایی و در همبستگی با اولین انتفاضه فلسطین، که در سال 1987 آغاز شد، مورد استفاده قرار گرفته است. لینگالا میگوید: «خیلی ها در این مقطع از چفیه استفاده کردند که مطلقا از معانی ضمنی آن بیاطلاع بودند اما همزمان کمک کردند که این نماد بیشتر و بیشتر در جهان دست به دست شود»
مد شدن چفیه باعث شد که پوشش از رنگ و پارچه سنتی فاصله بگیرد و نسخه های تولید انبوه آن در دهه اول سال 2000 به بازار سرریز شود. در 2017، چفیه به عنوان بخشی از یک نمایش مد، در موزه هنرهای مدرن نیویورک به نمایش در آمد. یکی از متصدیان اصلی این نمایش در آن زمان، در مورد حضور چفیه در موزه هنرهای مدرن نیویورک گفت: «[چفیه] با اهمیت سیاسی عمیقی آغشته شده است. همچنین به یک بخشی از مد است که در برخی از زمینهها به طور کامل از بافت اصلی خود جدا شده و تنها برای شایستگیهای زیبایی شناختی خود مورد استفاده قرار میگیرد.»
با این حال، پذیرش چفیه در جریان اصلی مد و لباس برای تولیدکنندگان فلسطینی خیر چندانی به همراه نداشت.در حالی که کارگاههای محلی تولید چفیه یکی یکی تعطیل شدند، تولید آن در چین و سایر کشورهایی که در عرصه تولید لباس پیشتاز هستند قدرت گرفت. چفیههای چینی از چفیههای کارگاههای سنتی فلسطینی ارزانتر بودند و از مسیر سر راستتری به بازار میرسیدند که ادامه کار کارگاههای قدیمی تولید چفیه را سخت میکرد.
در حالی که چفیههای ارزان چینی خانوادههایی فلسطینی تولید کننده چفیه را زمینگیر کرد، نامهای تجاری بانند شنل و فندی، چفیههایی به بازار عرضه کردند که گاهی تا سه هزار دلار قیمت داشت.
با این وجود، تولید انبوه و مصادره چفیه توسط غولهای تجاری دنیای مد، باعث نشد چفیه از معنای مقاومتی و به خصوص « فلسطینی» آن خالی شود. شادیا منصور، خواننده رپ فلسطینی بریتانیایی، اصرار دارد که وابستگی نمادین چفیه به هویت فلسطینی باید شناخته و به خاطر سپرده شود و در آثار خود تا جایی که میتواند به این مساله اشاره کرده است. او اولین تک آهنگ خود Al-Kufiyeh 3arabeyyeh به معنی «چفیه عرب است» را در سال 2010 به عنوان قصیدهای برای لباس و هویت خود منتشر کرد.
هنرمند فلسطینی، محمد عساف، در سال 2013 با آهنگ خود در ستایش جامه، «علی الچفیه» یا «کافیه» مشهور شد، و ترانهاش هم به سرود فلسطین تبدیل و خیلی زود برنده شوی استعدادیابی عرب آیدل شد. اخیراً، مهند خلف، خواننده فلسطینی، Filisteen، Taj Ala-Raas یا Palestine, Crown on the Head، رقصندگانی را به نمایش می گذارد که چفیه میپوشند و رقص سنتی دبکا را اجرا میکنند.
انگلستان، چین، و نامهای تجاری مهم دنیای مد، راست تندرویی که مایل است با مصادره مقاومت فلسطین برای خود مشروعیت اختیار کند، و بسیاری دیگر از مردمی که بدون شناختن پیشینه چفیه از آن استفاده کرده یا از آن متنفر بودهاند، هیچ کدام هنوز نتوانستهاند مقاومت ضمنی که با چفیه گره خورده است را از تار و پود آن باز کنند.