پروژه ایرانی : پژوهش جدیدی نشان میدهد که نسل جدید، به اندازهی نسلهای قبلی، از مجرد بودن ناراحت نیست.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانی، پژوهش جدیدی نشان میدهد که نسل جدید، به اندازهی نسلهای قبلی، از مجرد بودن ناراحت نیست.
زیستشناسان در ردیابی تکامل در سایر موجوداتِ زنده کوچکترین تغییراتِ معنادار در رفتارها را رصد میکنند. مثلاً اینکه خرسهای قطبی چگونه با افزایش ذوبشدن یخها شیوههای شکارگری خود را تغییر میدهند از چشم پژوهشگران دور نمیماند.
اما وقتی سخن از انسان است نقش تغییرات در رفتارها و گرایشهای روانی را در تکامل گونهی انسان نادیده میگیریم، یا کماهمیت جلوه میدهیم، زیرا برایمان بسیار سخت است که بپذیریم گونهی انسان نیز همانند سایر گونهها در حال تکامل است.
اگر از منظر یک زیستشناسِ فرازمینی به شدتِ تغییر رفتارهای انسان در دو سدهی گذشته نگاهی بیاندازیم تصدیق میکنیم که اگر این میزان تغییر در عادات رفتاری را در هر گونهی دیگری دیده بودیم سخن از تغییرات تکاملی شدیدی میکردیم.
خانواده رو به کوچک شدن است. تعداد فرزندان به شدت کاهش یافته و زندگی کردن نوهها با مادربزرگها و پدربزرگها تبدیل به امری استثنایی شده است. تعداد دوستانِ فیزیکی و نزدیک نسل جوان نیز کاهش یافته است. تمامی این موارد به معنای افزایش میزان تنهایی در انسان است. در برخی فرهنگها شدت این پدیده زیادتر است و در برخی کمتر. بهطور متعارف تاکنون روانشناسان به مطالعهی عوارض مشکلات ناشی از تنهایی پرداختهاند و متناظر با آن پژوهشها نیز راهکارهایی عرضه کردهاند. علاوه بر تمامی این موارد نرخ ازدواج نیز کاهش یافته است. مطابق فهم عرفی، ازدواج یکی از راههای جلوگیری از تنهایی است و با کاهش نرخ ازدواج در جامعه مشکلات ناشی از تنهایی در جامعه فزونی مییابد.
اما پژوهش جدیدی که در آلمان انجام شده پیشزمینههای ذهنی ما را تغییر میدهد. این پژوهش نشان میدهد که افراد نسل جدید نسبت به همسالان خود در یک دههی قبل بسیار بهتر با تجرد سازگار شدهاند و ازدواج نکردن مانعی بر سر راه شادکامی آنها نیست.
چنانکه خود پژوهشگران تذکر میدهند باید منتظر پژوهشهای مشابه در سایر فرهنگها باشیم، زیرا که معنای پدیدههایی مانند "ازدواج" و "تجرد" وابسته به فرهنگ است و مثلاً ممکن است شرقیها فهمی متفاوت با جوامع غربی داشته باشند.
اما درس مهمتر این پژوهش آن است که باید مراقب آن باشیم با نگاه نسل خود، در باب بهزیستی نسل بعدی قضاوت نکنیم. با تغییرات گستردهای که در تکنولوژیها رخ داده گونهی انسان نیز در حال تغییر است. از این وضع راضی باشیم یا خیر، جهان و انسان در حال تغییرات تعاملی بزرگی هستند و نادیده گرفتن این تغییرات، سر در زیر برف کردن است؛ و اصرار بر ثابت نگاه داشتن آن، رفتن به جنگ با آسیابهای بادی. راه بهینه، تلاش برای فهم بهتر تغییرات و تأثیرگذاری معقول در راستای ارزشهای والای انسانی است، به نحویکه شرایط شکوفایی عموم مردم فزونی یابد. اگر هدف دولتها افزایش بهزیستی مردم جامعه است (که از منظری تکاملی هدف از ایجاد دولتها جز این نبوده، هر چند که طی زمان کارکرد آنها به انحصارِ قدرت در جهت خلاف ارادهی عمومی و نه در راستای آن تبدیل شده) داشتن توصیفی درست از شرایط، نقطهی آغاز است.
شرح آن در این نوشتهی کوتاه نمیگنجد، اما از منظری تکاملی وظیفهی دولتها ایجاد و حفظ اتمسفر شکوفایی است: ایجاد شرایطی که عموم مردم (مجرد یا متأهل) بتوانند قابلیتهای منحصر به فرد خود را در راه هدفی که برگزیدهاند شکوفا کنند (که البته نباید تحقق آن هدف، مانعی بر راه شکوفایی دیگران باشد).
توصیف بهینه از شرایط را علم به ما میدهد. تمامی دیگر توصیفاتی از جهان که برآمده از ذهن افرادند در بهترین حالت حدسهایی نیازمودهاند. به میزانی که حاضر به نقد این حدسهای خود در سایهی شواهد علمی و نقادی نظری باشیم معقول عمل کردهایم.
یافتههایی از این دست به ما هشدار میدهند آمادهی بازنگری در بسیاری از پیشفرضهای به ظاهر مقبول خود باشیم. این جمله که «تنهایی مشکلات زیادی را برای بشر بهوجود آورده و خواهد آورد و کاهش نرخ ازدواج بر این مشکلات میافزاید» دیگر به وضوحی که فکر میکردیم نیست. نسلهای بعدی تفاوتهای زیادی با ما خواهند داشت و برخی از مشکلات ما مشکل آنها نخواهد بود و البته مشکلات جدیدی خواهند داشت که حتی تصور آن نیز برای ما ناممکن است. نرخ تغییرات به میزانی است که اگر بگوییم «همانطور که ما با نسلهای قبل متفاوت بودیم نسلهای بعدی هم با ما متفاوت خواهند بود»، سخن دقیقی نگفتهایم زیرا میزان و نرخِ تغییرات پیشِ رو بسیار بیشتر از آن چیزیست که تا کنون بشر تجربه کرده است.