پروژه ایرانی : در هنگام انتخابات به این پرسش بپردازیم که یک رئیس جمهور چه وظایف و کارکردهایی در یک نظام سیاسی مثل ایران باید داشته باشد.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانی، علی سرزعیم؛ تحلیلگر اقتصاد سیاسی نوشت: در هنگام انتخابات به این پرسش بپردازیم که یک رئیس جمهور چه وظایف و کارکردهایی در یک نظام سیاسی مثل ایران باید داشته باشد. رئیس جمهور در کشور ما سه نقش را باید به طور همزمان ایفا کند: نقش سیاسی، نقش مدیریتی و نقش سیاست گذاری.
یک رئیس جمهور در نقش سیاسی خود چند کارکرد مهم را باید داشته باشد.
١) نخستین آنها آنست که او نماد همبستگی و اتحاد کشور شود. پس از اعلام نتایج، رئیس جمهور نماینده همه اقشار جامعه است چه کسانی که به او رای داده اند و چه کسانی که به او رای نداده اند.
٢) دومین کارکرد رئیس جمهور در مقام یک سیاستمدار مهم آنست که اراده جمعی را برای تغییرات مهم آماده کند. هرچه جامعه متنوعتر و ساختارسیاسی بخشبخششدهتر و ملوکالطوایفیتر باشد، لزوم رایزنی برای ایجاد اراده جمعی ضروریتر میشود. در ایران امروز که کانونهای قدرت متعدد هستند توان لابیکردن، بدهبستان و رایزنی از ویژگیهای مهم یک رئیسجمهور است.
٣) سومین کارکرد رئیس جمهور در ایران کمک به تقویت حاکمیت قانون است. اگرچه حاکمیت قانون عمدتا توسط قوه قضائیه برقرار میشود اما رئیس جمهور طبق قانون اساسی مسئول اجرای قانون اساسی و صیانت از آن در مقام اجراست.
۴) چهارمین کارکرد رئیس جمهور آنست که نماد ملت محسوب میشود. در مناسبتهای بین المللی شخصیت فردی، نوع بیان و حتی شیوه لباس پوشیدن و رفتار بیانکننده شخصیت یک ملت است.
در نقش مدیریتی نیز رئیس جمهور کارکردهای مهمی ایفا میکند.
۵) رئیس جمهور با معرفی کابینه در واقع بدنه سیاسی نهاد اجرایی کشور را تعیین میکند. انتخابهای درست به عنوان وزیر و معاونین وزیر، موجب میشود دستگاه دیوانسالاری بتواند توانمندیهای خود را به شکل پیشنهاد سیاستهای خوب و اجرای سیاستهای مناسب عرضه کند.
۶) رئیس جمهور باید بتواند حمایت سیاسی از بدنه کارشناسی و دستگاههای اجرایی را فراهم کند تا آنها بتوانند ایده ها و سازوکارهای مدنظر خود را به اجرا درآورند. بدون عرضه چنین حمایتی از جانب رئیسجمهور، کار برای مدیران دستگاههای اجرایی سخت شده و کارشناسان از طرح ایدههای متهورانه و اندیشه تغییر خودداری میکنند.
٧) رئیسجمهور باید مدیریت نیروی انسانی تحت امر خود را نیز انجام دهد یعنی از یک سو انگیزه لازم را میان وزرا و مسئولان کشوری ایجاد کند تا تلاش خود را افزون کند و آنها را در اجرای ماموریتهای خود حمایت و پشتیبانی کند.
٨) در عین حال رئیسجمهور باید قدرت پیگیری و حسابکشی خوبی از دستگاههای اجرایی داشته باشد و وزرای کابینه و دیگر دستگاههای اجرایی احساس کنند که نظارت مدیریتی رئیسجمهور بر عملکرد آنها برقرار است و به وقتش نسبت به عملکردهای ضعیف واکنش جدی نشان خواهد داد. دیگر نقش رئیسجمهور، حل منازعاتی است که به شکل طبیعی میان دستگاههای اداری و اجرایی بروز میکند. مناقشه میان وزرای دولت برای در اختیارگرفتن بودجه بیشتر را باید رئیسجمهور فیصله دهد و در این رابطه حرف نهایی را بزند.
در نقش سیاستگذاری رئیسجمهور وظیفه و شان دیگری دارد.
٩) در مقام سیاستگذاری رئیس جمهور باید از چنان هوش و درایتی برخوردار باشد که موضوعات سیاستگذاری خصوصا سیاستگذاری اقتصادی را فهم کند و نظام کارشناسی را دلگرم کند که مشتاق شنیدن طرحها و ایدههای آنهاست.
١٠) رئیس جمهور باید ریسک اجرای طرحهای اصلاح ساختار و تغییر سیاستها را بپذیرد.
١١) رئیس جمهور باید اولویتها را مشخص کند و مراقب باشد که با انبوه مسائل کوچک و بزرگ که توسط نظام اداری مطرح می شود مسیر اصلی خود را گم نکند و به امور فرعی سرگرم نشود.
١٣) رئیس جمهور باید شجاعت اتخاذ تصمیمهای سخت را داشته باشد و اجازه ندهد ملاحظات سیاسی و دیگر ملاحظات غیراقتصادی دولت را به انفعال بکشاند و تداوم وضع موجود به راهکار مسلط تبدیل شود.
١۴) رئیس جمهور باید بتواند از یک سو با مردم صحبت کند و ضرورت اصلاحات اقتصادی را توجیه کند و از سوی دیگر دیگر بخشهای حاکمیت را به انجام چنین اصلاحاتی متقاعد سازد.
برخلاف آنچه به نظر می رسد رئیس جمهور بسیار بسیار در سرنوشت کشور تعیین کننده است و باید با توجه به این نکات کاندیداها را ارزیابی کرد.