پروژه ایرانی : دلايل فزوني چهار ميليون بر چهارصد تا ده هزار
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانی،1- ظريفي مي گفت صندوق راي را به محضر چند دسته مي برند: مراجع، بيماران بستري، سربازان مستقر در پادگان ها، و زندانيان. ولي مساله اينجاست كه آيا راي مراجع با راي ديگر گروه ها يكي است؟ اين متن با اين مثال (كه البته قصد جسارت به غيرتهراني ها هم ندارد) به بررسي تفاوت آراي تهران و شهرستانها و برخي نكات پيرامون آن مي پردازد.
2- در مطلب قبلي، نوشتم كه به نظر من «اكثريت» جامعه ايران به احمدي نژاد راي دادند. اين نظر من با انواع واكنش ها روبرو شد كه بخش هاي قابل انتشار آنها، در بخش نظرات آن مطلب آمده است. دوستان بين دو موضوع خلط كرده اند. اينكه مسائل جدي پيرامون انتخابات مطرح است و بايد به آن پاسخ داده شود و حتي در صورت لزوم، بايد نتيجه انتخابات بازنگري شود يك مساله است؛ ولي اينكه حتي با اين بازنگري ها هم، تغييري در نتيجه انتخابات رخ نمي دهد و در هر حال احمدي نژاد راي بيشتري از موسوي آورده است، يك مساله ديگر. كنش سياسي، فعاليت ها، و آرمان ها و تمايلات ما يك مساله است و بررسي علمي موضوع انتخابات يك مساله ديگر، من هم به مهندس موسوي راي دادم ولي اگر بين ايندو خلط كنيم، از فهم جامعه ايران باز مي مانيم، كما اينكه بضاعت جامعه شناسي ايران در پيش بيني تمايل جامعه به احمدي نژاد در دوره پيش، اندك بود. من با پذيرش برتري راي احمدي نژاد، تحليل خود را دنبال مي كنم.
3- در تاريخ صد ساله دموكراسي و راي گيري در ايران، اولين بار است كه مردم تهران نظري داشته اند و نتيجه انتخابات، مخالف نظر مردم تهران بوده است. حتي در دوره قبلي انتخابات رياست جمهوري نيز، راي احمدي نژاد در تهران، از بالاترين ميزان ها در كل كشورها بوده است. بخشي از اعتراض مردم (و بويژه مردم تهران) به شگفت زدگي از اين نتيجه برمي گردد. كما اينكه مردم «معتقدند» كه اين نتيجه انتخابات واقعي نيست و اين همان عدم انتظار اين نتيجه است. البته برخي از اعتراضات به روند انتخابات است و برخي ديگر به اصل نظام بر مي گردد كه خارج از موضوع اين متن است.
4- يكي از اشتباهات در پيش بيني نتيجه انتخابات، دقيقا به همين مساله باز مي گشت. يعني اين استدلال كه موسوي در تهران برتري دارد، و «هميشه» تهران بوده كه نتيجه انتخابات را تعيين مي كرده. نتايج در تهران حاكي از برتري موسوي است، ولي نتيجه انتخابات چيز ديگري بود. بر اساس آمار رسمي اعلام شده راي احمدي نژاد در كل كشور 62.63 درصد و در تهران 43.06 درصد و راي موسوي در كل كشور 33.75 درصد و در تهران 51.83 درصد بود.
5- در دوره هايي، مركزگرايي و تهران سالاري حاكم بود. يعني همه امكانات در خدمت تهران بود و شهرهاي ديگر خوشه چين تهران بودند. جلال آل احمد در مقاله اي در باره تاثير تهران گرايي بر ادب و هنر سخن گفته است. پيش از انقلاب، بخشي از فرايند ارتقاي اجتماعي، حضور و سكونت در تهران بود.
6- انقلاب اسلامي و بويژه جنگ توانست اين سالاريت را بشكند. يعني هم انقلاب با رهبران متعدد در شهرهاي گوناگون روبرو بود و هم شهرهاي كوچك و بزرگ بود كه پيشتاز انقلاب بود. قم، تبريز، جهرم، يزد، اصفهان و.... در جنگ تحميلي نيز با لشگرهاي گوناگون سپاه از مناطق مختلف كشور، با نوعي دموكراسي و برابري جغرافيايي روبرو بوديم.
7- اما در دولت نهم اين فرايند تغيير كرد. يعني احمدي نژاد كه با راي مردم متدين شهرهاي مذهبي كشور (تهران، يزد، اصفهان و...) رييس جمهور شده بود (نگاه كنيد به مقاله تحليل تركيب آراي احمدي نژاد)، پس از انتخابات رويكرد خود را عوض كرد و با بي توجهي به تهران، تمام همت خود را روي شهرهاي كوچك و روستاها گذاشت. در استان تهران نيز به شهرهاي حاشيه تهران توجه كرد و در معدود توجهات به تهران، نيز به جنوب تهران توجه كرد. بي توجهي مطلق به تهران در عدم حضور شهردار در جلسه هيات دولت و نيز عدم هماهنگي شهرداري تهران و دولت نيز مشهود است.
8- اكنون، در رويكرد دولت مستقر، تهران جاي خاصي ندارد و بجاي آن، به ديگر نقاط كشور توجه شده است. من از اين مساله، به «شكاف مركز-پيرامون» ياد كردم و آن را يكي از علل قطبي شدن جامعه و برتري راي احمدي نژاد دانستم. مركز-پيرامون، يك طيف است و تهران در ابتداي طيفي است كه اصفهان و تبريز و مشهد و... در ادامه آن پيوستار است. لذا مي توان اين مساله را در سراسر كشور (با درجات خفيف تر) ديد.
9- مساله اصلي اينجاست كه آيا راي تهران با راي شهرستانها و روستاها يكي است؟ به نظر من نه. اين نظر، ناخوشايند است و طرفداران دموكراسي گريبان چاك مي كنند كه همه افراد حق برابر دارند. اولا براي من كه معتقد به محافظه كاري و نوعي از جامعه طبقاتي محدود هستم، اين مبنا چندان پذيرفته نيست. ثانيا با فرض پذيرش اين برابري، باز هم، مي توان واقعيت ها را ديد. در عمل، و در تمام جهان، اين نابرابري وجود دارد. در دموكراسي هاي حزبي، عملا دموكراسي، به معناي حق مردم در انتخاب ميان يكي از دو يا چند نامزد حزبي است و ديگران عملا حق يا توان نامزد شدن (و تبليغ) را ندارند. نظام سلسله مراتبي حزب نيز امكان ارتقاي اجتماعي معقول و تدريجي پيرامون به مركز را مي دهد. بعلاوه گروه هاي مرجع نقش خود را از دست نداده اند و اين گروه هاي مرجع، اكثرا از مركز هستند. همچنين شفافيت هاي حمايت مالي از كانديداها، آنها را به شدت وابسته به طبقات بالاي جامعه و حافظ منافع آنها مي كند.
10- خطاي تركيب به اين معنا است كه چيزي كه در جزييات درست است، لزوما در كل صادق نيست. نوعي از آن را در دوراهي هاي اجتماعي مي بينيم. نمونه ساده آن نيز حكايت بهلول و دردآور نبودن خاك و آب و مرگبار بودن ضربه خشت (تركيب آب و گل) است. آنجا كه بهلول در پاسخ يك مساله كلامي مي گويد آيا خاك دردآور است اگر بر سر كسي بريزد و آيا آب دردآور است و پاسخ منفي است و بعد مي گويد آيا براي خشت (كه تركيب همان خاك و آب است) هم مي توان گفت دردآور نيست؟
11- احمدي نژاد اكثريت مطلق آراي روستاها و شهرهاي كوچك را بدست آورده و اكثريت آراي مراكز استانها و نيز حاشيه شهرهاي بزرگ را. و از تهران و ساير شهرهاي بزرگ صرفنظر كرده است. استراتژي وي براي بدست آوردن راي، استراتژي موفقي بوده است. اما پيامدهاي آن چه مي شود. قطعا كيفيت راي تهران و روستا يكي نيست. اين مساله اي برآمده از خطاي تركيب است. تهران «يك» شهر است با بيش از چهار ميليون راي (شهر تهران 4179188 راي داده، بدون ري و اسلامشهر) و از لحاظ عددي راي تهران، مساوي است با راي چهارصد شهر كوچك با ده هزار راي (ايران بيش از 1000 شهر دارد). اما آيا از لحاظ اجتماعي نيز ايندو يكي هستند؟
12- جلال ستاري در كتاب اسطوره تهران تهران را به عنوان قهرمان رمان و فيلم هاي متعددي بررسي كرده و نشان داده كه تهران را مي توان به عنوان يك شخصيت نيز در نظر گرفت.
13- گوستاو لوبن تاثير انرژي زاي انبوه خلق و تفاوت رفتار مردم در يك اجتماع با رفتار فردي آنها اشاره مي كند. وقتي يك جمعيت انبوه شكل مي گيرد، اين انبوهه، خصايصي دارد متفاوت از برايند (و ميانگين) افراد تشكيل دهنده آن. ويژگي اصلي انبوهه، اولا گمنامي و پخش مسئوليت است و ثانيا افراطي شدن تصميمات. وقتي تعداد زيادي از افراد كنار هم جمع مي شوند و فرضا دست به تخريب يك بانك يا لينچ كردن يك سياه مي زنند، هر فرد نقش كمي در اين تخريب دارد و لذا خيلي وجدان معذبي ندارد و فرد «ذيل» گروه تعريف مي شود. همچنين يافته هاي روانشناسي اجتماعي نشان مي دهد كه تصميمات در گروه ها، بسيار افراطي تر و قطبي تر از تصميمات فردي (افراد حاضر در يك جلسه) است.
14- مشخصه ديگر انبوهه هاي بزرگ، تاثير جميعت انبوه است در اعتماد به نفس و احساس اينكه بخشي از يك كل بسيار بزرگ هستي. وقتي در صف تظاهركنندگان در راه پيمايي 22 بهمن يا نماز عيد فطر يا نماز جمعه روز قدس باشي، آنگاه عظمت جماعت (هيبت همراه با حيرت به تعبير هايدگر) تو را مي گيرد. اين تاثيري است كه شريعتي از مراسم حج گرفته است و در «تحليلي از مناسك حج» آورده است. بخشي از يك كل عظيم شدن، ابتهاج مي آورد و شجاعت و عظمت و احساس بر حق بودن.
15- تهران از زمان انقلاب اسلامي به بعد، اين شجاعت و عظمت را در خود احساس و آن را باور كرده است. راه پيمايي هاي ميليوني تاسوعا و عاشوراي 57 بود كه تكليف انقلاب را روشن كرد. استقبال و تشييع از امام و راه پيمايي هاي سالانه بيست و دوم بهمن، اين عظمت را بارها و بارها اثبات كرده است.
16- اكنون، تهران (با اكثريتي از طرفداران موسوي؛ البته طرفداران احمدي نژاد هم در مصلي و ميدان ولي عصر (عج) اين حضور گسترده را نشان دادند، ولي برتري عددي با آنها نيست) در قبل و بعد از انتخابات، عظمت حضور خود را نشان داده است. مردم تهران با اين نمايش عظمت، سهم اضافي (يا حق وتو) خود را بابت جمعيت انبوه طلب مي كنند. باور كنيم كه تهران، خود يك «واقعيت» بسيار موثر است. برخي تحليل ها، تهران را ويترين جامعه مي داند و مي گويد كه تغييرات در تهران، به تدريج در كل كشور پخش مي شود. لذا روند تهران گريزي، تنها به تشديد اختلاف اجتماعي مي انجامد و بجاي نديده گرفتن تهران، بايد تهران را قانع كرد.