پروژه ایران : قرار کور رفتن به سوی ملاقات با کسی است که او را نمیشناسیم.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، دکتر علی فیروزآبادی، روانپزشک نوشت: دونفر را درنظر بگیرید که در اتاقی که به شکل مطلق تاریک است نشستهاند. هیچیک تصویری از دیگری ندارند. با توافق یکدیگر شمعی روشن میکنند. یکدیگر را درنور کم سوی شمع ورانداز میکنند. احساسات متفاوت و متناقضی در هر یک جریان پیدا میکند. نور اندک شمع اجازه نمیدهد رنگ چهره، موها و چشمان طرف مقابل را به خوبی تشخیص دهند. آرام آرام شروع به سخن گفتن میکنند و آشنایی ابتدایی شکل میگیرد. پس ازگذشت مدتی حس میکنند پرسشهایی وجود دارد که نیاز به روشنایی بیشتری دارد. ازخود می پرسند که آیا ارزش دارد که چنین تجربهای را ادامه دهند؟ یا نه، درهمان نور اندک هم چیزی که بتواند توجه و کنجکاوی آنها را جلب کند وجود نداشته؟
قرار کور رفتن به سوی ملاقات با کسی است که او را نمیشناسیم. امروزه وقت زیادی از تعاملات انسانها با یکدیگر در فضای مجازی میگذرد. نسبت به عصر ماقبل اینترنت فضای کمتری برای ارتباطات رودروی انسانی حتی در محیط خانواده به وجود میآید. چشمها به جای نگریستن به چشم دیگری به صفحه مانیتور خیره است. قرار کور شاید یک راه حل برای غلبه براین فقر ارتباطی مابین انسانها باشد. مهم است که نسبت به چنین رابطهای دیدگاهی واقعبینانه داشته باشیم. لازم نیست هرقرار کوری بدل به رابطهای رومانتیک شود اما میتواند راهی به سوی شناخت بیشتر انسانی دیگر و تجربه دوستی تازهای باشد.
قرار کور شبیه یک پروژه تحقیقاتی است که پیامد آن روشن نیست در هردو، موضوع ناآشنا است و ما دانشی اندک و گاه در حد صفر نسبت به آن داریم. تمایل به شناخت، سایقی است که راهبر ما در هردو این رفتارها است. محقق باید عینیگرایی و بیطرفی خود را در طول تحقیق حفظ کند، صرف نظر از این که نتیجه مثبت یا منفی باشد او باید با آغوش باز نتایج را بپذیرد. همانند قرار کور، تحقیق سفری هیجانآنگیز در مسیر کشف و کنکاش است.
قرار کور، ملاقات میان دو فرد است که پیش از این یکدیگر را ندیدهاند و هیچ قطعیتی در مورد پیامد این ملاقات ندارند، به طرزی مشابه پژوهش نیز شامل بررسی موضوعات جدیدی است که دانشی اندک در مورد آن وجود دارد. در هر دو، عطش برای شناخت و تمایل به درکی عمیقتر ازموضوع وجود دارد. همانند یک فرد درگیر درقرار کور که احتمال شکلگیری یک رابطه معنیدار را میدهد، یک محقق باید نسبت به نتایج تحقیق ذهنی باز داشته باشد.
یکی از کلیدیترین شباهتها میان قرار کور و تحقیقات علمی نیاز به خنثیبودن است. محقق باید به روش خود، شیوه جمعآوری دادهها، و توان خود در تجزیه و تحلیل دادهها اعتقاد داشته باشد. همچنین باید بتواند به اعتبار نتایج و قابلیت اعتماد آنها تکیه کند.
در یک قرار کور موفقیتآمیز، هردو طرف میتوانند چیزی تازه از یکدیگر بفهمند و درکی عمیقتر نسبت به علایق هم پیدا کنند. به طرزی مشابه، تحقیق علمی درکی وسیعتر نسبت به موضوع ایجاد میکند که زمینههای نوینی را پیش چشمانمان میگشاید.
اما علیرغم این شباهتها، تفاوتهای مهمی میان این دو وجود دارد در قرار کور هردوطرف ماجرا به شکلی فعال در این فرآیند مشارکت دارند و تعامل آنها بر پیامد نهایی تاثیرگذار است. در تحقیق، محقق عامل اولیه تصمیمگیرنده است و دادههایی که گرد میآورد و تحلیل میکند تعیینکننده نتیجه تحقیق است. پیامد قرار کور شخصی و ذهنی است در حالی که پیامد تحقیق علمی، عینی و مبتنی بر دادهها است. شفافیت در یک تحقیق علمی اصلی اساسی است به شکلی که برای دیگران قابل تکرار باشد در حالی که در قرار کور چنین چیزی لازم نیست.
آنچه در قرار کور وجهی پررنگ دارد ابهام و عدم قطعیت مطلق حاکم بر آن است. تو شناختی از آن که منتظر دیدنش هستی نداری. پس تصویری ذهنی برخاسته از تصورات و انتظارات خود میسازی. درعشق در یک نگاه احساسی شکل میگیرد که از برخورد صاعقهوار یک تصویر عینی که به شکلی تصادفی بر ذهنیتی که ریشه در گذشته فرد دارد منتج میشود. همچنانکه که فروید زمانی گفت هر عشقی درحقیقت یک بازیابی دوباره ابژهای است که درگذشته جا مانده است. در قرار کور عشقی در کار نیست. بلکه فرصتی است که فرد به خود میدهد تا شاید رابطهای عاشقانه شکل گیرد. هردو سوی ماجرا خود را در معرض آزمون قضاوت از سوی دیگری قرار میدهد. اگر در عشق در یک نگاه با فرافکنی ساده و بازتاب یک طرفه تصویر گذشته برابژه کنونی روبرو هستیم در قرار کور یک همانندسازی فرافکنانهی دو سویه رخ میدهد که هریک در تصویری که در ذهن دیگری میسازد دخیل است. گویی در آن واحد آن چنان که زمانی اریک برن مطرح کرد شش فرد وجود دارند. آن چیزی که در تصور خویش از خود داریم، آن چه در تصور دیگری شکل میگیرد و آن چه خود واقعی ما را شکل می دهد.
تا چه حد تصورات و انتظارات دو سوی رابطه به هم نزدیک است؟ تا چه حد این پتانسیل وجود دارد که بتوان روی این رابطه سرمایهگذاری فکری و احساسی کرد تا شاید در آینده به بار بنشیند؟ آیا آن را به شکل یک رابطه موقتی و تنها برای سرگرم شدن میبینیم یا نگاهی جدی به آن داریم؟
مفهوم قرارکور به دهه ها قبل برمیگردد. در ابتدا این ملاقاتها از سوی دوستان و خانوادهها در روزگاری که آدمها فرصتهای کمی داشتند برای انتخاب شریک زندگی آینده خود ترتیب داده میشد. با پیشرفت و تحول جامعه این مفهوم نیز تکامل پیدا کرد و در قرن بیستم سازمانها و نهادهایی برای آن به وجود آمدند که به آن حالتی رسمیتر دادند. با ورود به عصر اینترنت و روابط مجازی مفهوم قرار کور نیز به شکل مجدد دچار تحول شد اما ایده اصلی آن همچنان همان است. امروزه درقرار کور شیوههای سنتی با عناصر عصر دیجیتال تلفیق میشوند. هنجارهای اجتماعی در مورد رابطه و ملاقات درطول سالیان تغییر یافتهاند اما آن چه ثابت مانده است حس هیجان و احتمالات نهفته در دیدن فردی است که پیش از این او را نمیشناختیم. به این عرصه باید با ذهنی باز وارد شد. قرار کور موقعیتی است که از حوزه امن خود قدمی فراتر گذاشته و دنیای دیگری را جستجو و کشف کنیم. برای آن که هردوطرف رابطه احساس امنیت کنند مکان انتخاب شده بهتر است مکانی عمومی باشد. به فردی ازافراد خانواده یا یک دوست بهتر است در این مورد اطلاع داده شود و او بداند که ما به کجا میرویم. شکلگیری حس اعتماد اهمیتی اساسی دارد بنابراین به شکل زودهنگام به سراغ اطلاعات شخصی یکدیگر نباید رفت. اصالت و صداقت و پرهیز از نقش بازی کردن در ملاقات اولیه مهم است. با سوالات بازی که پاسخ آن بله یا نه نباشد بهتر است شروع کرد که موجب تداوم گفت وگو شود. گوش دادن فعالانه ضروری است علاقه خود به آن چه را که میشنویم نشان میدهیم در عین حال تعادل در گفت و گو را حفظ کرده و به طرف مقابل هم اجازه حرف زدن از خود میدهیم.
از رفتن به سراغ مطالبی مناقشه برانگیز خودداری باید کرد. درنهایت اگر احساس کردیم که رابطه آن چنان که انتظار داشتیم به جلو نمیرود آن را به شکلی صادقانه و محبتآمیز با طرف مقابل درمیان میگذاریم. به حس غریزی خود باید اعتماد کنیم اگرحس خوبی نداشتیم در خاتمه دادن به جلسه و ترک محل نباید تردید کنیم. امکاناتی را که برای رفت و آمد به سرقرار داریم باید درنظر گرفته و به شکل مستقل عمل کنیم. قرار نیست از وسیله طرف مقابل برای این منظور استفاده کنیم. پس ازملاقات اول اگر احساس مناسبی داشته و تمایل به دیدن دوباره یکدیگر داریم آن را مطرح میکنیم، درغیر این صورت، باز هم به شکلی صادقانه باید آن را بیان کرد. روشن کردن تکلیف طرف مقابل و قرار ندادن وی در ابهام و سرگردانی عملی مودبانه و انسانی است. به تجربهای که ازاین ملاقات داشتیم میتوان اندیشید و ازخود بپرسیم که برای ما چه داشته است و از آن چه یاد گرفتهایم. برای تصمیمگیری درمورد قرار دوم عجله نباید به خرج داد. باید به خود فرصتی برای پردازش اطلاعات و درک آن چه تجربه کردیم دهیم.
عصر دیجیتال چشماندازهای نوینی فراروی قرار کور گشود و پویایی آن را تحت تاثیرقرار داده است. قرار کوربرخط on line اغلب با استفاده از منابع اینترنتی همراه است که در آنها پروفایل و اطلاعاتی از افراد ازقبل وجود دارد. بنابراین در عصر اینترنت چنین قرارهایی دیگر خیلی کور نیست و به فرد اجازه میدهد تا براساس علائق خود دست به انتخابی از قبل بزند. علاوه بر آن منابع بالقوه انتخاب را به شدت گسترده میکند. از آن سو اطلاعاتی که در پروفایل افراد وجود دارد گاه ذهنیتی سطحی ازفرد مقابل میسازد که میتواند برواقعبینی ما تاثیر بگذارد.
به قرار کور تنها باید به عنوان فرصتی برای شناخت نگریست. فرصتی که بتواند چشمان ما را برخود و دیگری باز کند. در پرتو نوری که اندک اندک فضای تاریک حاکم بر ملاقات را روشن میکند امکانی برای انتخاب به وجود میآید.
شاید قرار کور مقدمهای برای شکلگیری چیزی شود که از دید بسیاری ناسازهای ناسازگار و تناقضآمیز است: عشق عاقلانه. اما آن چه باید مد نظر قرارداد این است که همانگونه که در تحقیق علمی بیطرفی صددرصد وجود ندارد و شخصیت، پیشینه، انتظارات و اعتقادات محقق به شکلی ناخودآگاه میتوانند برفرایند تحقیق اثر گذاشته و عینیگرایی محقق را تحت تاثیر قرار دهند. در قرار کور نیز ذهن به منزلهی لوح سفید عمل نمیکند. پیش از دیدن فرد مقابل به ویژه در عصر ارتباطات ضمیرناخودآگاه فرد تصویری هرچند مبهم از دیگری شکل داده که میتواند به شکلی مثبت یا منفی ارزیابی او را متاثر کند. هم محقق و هم کسی که خود را در معرض چنین ملاقاتی قرار میدهد باید از این سازوکارهای ذهن آگاه باشد. در تحقیقات علمی تکرارپذیری اصلی است که اعتبار آن را بالا میبرد اما در قرار کور تنها یک رابطه منحصربه فرد وجود دارد.
تجارب گذشته، تعارضاتی که پشت سرگذاشتهایم، پروندههای بسته نشده دوران کودکی و انتظارات برآورده نشده از والدینمان همگی بر روابط کنونی ما سایه میاندازند. شناخت هرچه بیشتر این عوامل میتواند به ما دیدی واقعبینانه بخشد که دخالت پیشداوریهای ذهنیمان را به حداقل برساند.