پروژه ایران : سینما اگر قرار باشد انعکاس بخش کوچکی از واقعیات کنونی جامعه ایران باشد، یک دردسر بزرگ برای مدیران سینمایی است.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، مهدی خرمدل در یادداشتی نوشت: متولیان سینما که نگاه کیفی را با نگاه آماری تاخت زدهاند، رویه را بر این گذاشتهاند که سالیانه تعدادی فیلم با مضمون دفاع مقدس، حوادث دوره حکومت پهلوی و مباحث اجتماعی کم خطر داشته باشند و این تولیدات را به عنوان کارنامه سالیانه خود در جشنواره فجر عرضه کنند. به این منظور بودجهای چند صد میلیاردی میان گروهی که حاضرند چنین آثاری بسازند توزیع میشود و سازندگان نیز سودشان را در تولید میکنند و این چندصد میلیارد از بین میرود. در این شرایط برای گیشه نیز هر سال به چند کمدی مجوز داده میشود و آنها نیز حیات سالنهای سینما را تضمین میکنند.
خروجی چنین نگاهی را میتوان به طور کامل در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر دید. نمایش مداوم فیلمهای خنثی توسط جوانانی که مشخصاً بخشی از آنها با وجود عدم تسلط بر بدیهی ترین تکنیکهای سینما از سوی ارگانها حمایت شدهاند و توانستهاند با بودجههای کلان حالا در صف فیلمسازان حرفهای قرار بگیرند؛ گروهی که به صحنه فرستاده شدهاند تا جای خالی نسل اول، دوم و سوم سینمای ایران را پر کنند اما مع الاسف بضاعت فنیاش را ندارند.
عمده سه نسل نخست سینمای ایران نیز یا از میدان به در شدهاند یا خودشان دیگر ترجیح میدهند در جشنواره فیلم فجر حضور نیابند، چرا که این جشنواره با حواشی پرتعداد این سالهایش اعتبار هنریاش مخدوش شده است. جنبه دوم اهمیت جشنواره یعنی تاثیر جوایز جشنواره بر فروش فیلمها که در دهه شصت و هفتاد بسیار تاثیرگذار بود نیز به شدت کاهش یافته و سینمامتروپل بهترین فیلم دوره پیشین جشنواره حتی هنوز اکران نشده است!
آنچه در این صحنه آرایی از جشنواره فجر باقی مانده، تبدیل جشنواره فیلم فجر به یک جشنواره استعدادیابی برای تولید یک نسل تازه فیلمساز نزدیک جریان فکری مسلط بر حوزه فرهنگ یعنی همفکران امثال وحید جلیلی است که نمود دیگر عملکردشان در اوضاع و احوال کنونی صداوسیما میتوان دید.
طبیعتاً در چنین شرایطی سینما همچون تئاتر و موسیقی از رادار بخش وسیع تر از مردم خارج میشود و جشنوارهای که روزگاری مردم زیر برف در صف میایستادند تا بدترین فیلمهایش را تماشا کنند، حالا نیاز به تبلیغات برای فروش بلیتهای شماری از فیلمهایش دارد.