پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ , 26 Dec 2024
سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۰۸
کد مطلب : 414520

الهامات چرخنده

پروژه ایران : وقتی مهدی نصیری در صفحه اینستاگرام خود عکسی از شاه سابق ایران منتشر کرد، بسیاری یاد روزگاری افتادند که او در جایگاه مدیر مسئول روزنامه کیهان، تندترین حملات را به دگراندیشان و منتقدین آن دوران سامان می‌داد.
مهدی نصیری
مهدی نصیری
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، وقتی مهدی نصیری در صفحه اینستاگرام خود عکسی از شاه سابق ایران منتشر کرد، بسیاری یاد روزگاری افتادند که او در جایگاه مدیر مسئول روزنامه کیهان، تندترین حملات را به دگراندیشان و منتقدین آن دوران سامان می‌داد در این مسیر چنان تند می‌رفت که در سال ۱۳۷۳، بسیاری انتصاب حسین شریعتمداری به مدیر مسئولی کیهان و کنار رفتن وی از صدارت این روزنامه را با هدف «تعدیل» مواضع روزنامه مشهور عصر ارزیابی می‌کردند. جوان تند و افراطی آن سال‌ها پس از کنار گذاشته شدن از مدیر مسئولی روزنامه کیهان، چند ماهی با حسین شریعتمداری کار کرد اما مواضع تندش، او را حتی با کسی در قامت حسین شریعتمداری نیز به اختلاف کشاند و ترجیح داد با بیرون آمدن از کیهان، نشریه خود را راه‌اندازی کند. این گونه بود که نشریه «صبح» به مدیر مسئولی مهدی نصیری متولد شد: «پس از ۷ سال سردبیری و مدیریت کیهان از کار مطبوعاتی روزانه احساس خستگی می‌کردم... از همین رو سراغ صبح رفتم، در صبح خط عدالت خواهی و ضد فساد اقتصادی در کنار مباحث فرهنگی و تئوریک سیاسی دنبال می‌کردم». کسانی که آن سال‌ها را هنوز از یاد نبرده‌اند به خاطر می‌آورند که صابون «مباحث فرهنگی و تئوریک» مهدی نصیری در آن سال‌ها، بیشتر به تن دگراندیشان، نویسندگان و روشنفکرانی می‌خورد که او همه آنها را ذیل عنوان «غرب زده» (اصطلاح مورد علاقه افراطی‌های دهه ۷۰ برای زدن مخالفان فکری خود) دسته‌بندی می‌کرد.

مهدی نصیری که تحصیلات حوزوی را نزد پدر خود انجام داده بود. پدر مهدی نصیری از شاگردان میرزا مهدی اصفهانی، موسس مکتب تفکیک، به تضاد عرفان، فلسفه و سایر معارف بشری با معارف دینی قائل و مکتب خاصی از سلوک اخلاقی را پایه نهاد که رکن آن توسل به امام دوازدهم شیعیان به عنوان نماینده خدا در زمین بود. محمود حلبی پایه گذار انجمن حجتیه، از دیگر تاثیرپذیرندگان از میرزا مهدی اصفهانی برشمرده می‌شود. مهدی پس از تعطیلی هفته نامه صبح به قم رفت و درس خارج اصول و فقه را ادامه داد، اما در سال ۱۳۸۰ به معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه منصوب شد و تا سال ۸۴ در این سمت فعالیت می‌کرد. در این سال به عنوان معاون فرهنگی دفتر نمایندگی رهبری در کشور امارات منصوب شد و تا سال ۱۳۸۸ در این سمت، ساکن امارات بود.

به هر روی مهدی نصیری که زمانی نه چندان دور، در مقدمه کتاب «جایگاه اجتماعی زن از منظر اسلام» نوشته بود «مهمترین معضل ما در ارتباط با زنان حاکمیت انگاره‌های غربی بر ذهنیت جامعه و حتی متفکران اسلامی است... و در مواردی نیز دست به تفسیرهای ناقانونمند آیات و روایات زده‌ایم تا بر مشکل انطباق دین با مقتضیات زمان فائق آییم و در زمره عقب ماندگان قرار نگیریم!» و در یک تیک آف شگفت انگیز به انتشار تصویر شاه سابق در صفحه شخصی خود رسید، تنها کسی نبود که در بین چهره‌های سیاسی و فرهنگی معاصر، چنین چرخش‌های تند و تیزی را در کارنامه دارد.

سیاهه‌ای مطول می‌توان فراهم کرد از نام کسانی که تغییر مواضع آنان موجب حیرت بسیاری از ناظران شده است و چرخش‌های یکباره (حتی چند باره) برخی از آنان چنان شاذ و شگفت انگیز بوده که مواضع متضاد قدیم و جدید آنان را توامان باورناپذیر ساخته است. در فهرست این چرخنده‌ها می‌توان نام‌های زیادی را گنجاند اما با هر متر و معیاری، اگر نام محسن مخملباف در چنین فهرستی نباشد، ناقص خواهد بود. محسن مخملباف را حتی می‌توان پیشکسوت این لیست دانست. او فعالیت سیاسی خود را در ۱۵ سالگی شروع کرد. آنجا که با دو تن از رفقایش قرار گذاشتند با چاقو بر سر یک پاسبان شهربانی بریزند و او را خلع سلاح کنند. آن پاسبان چاقو خورده البته مخملباف را دستگیر کرد و دو رفیق او را نیز شناسایی کردند و هر سه به زندان افتادند. مخملباف در زندان به داستان نویسی و پس از آزادی به فیلمسازی روی آورد او از ساخت فیلم «توبه نصوح» که در آن در راستای شعارهای انقلابی حمایت از مستضعفان، دست کشیدن طبقه مستکبر از مال دنیا را تبلیغ می‌کرد تا فیلم «سکس و فلسفه» و «فریاد مورچه‌ها» که هنوز هم در سینمای ایران، «هنجارشکنانه» ارزیابی می‌شوند، مسافتی بسیار طولانی را در زمانی کوتاه طی کرد. چنانکه او در سیاست هم همین مسیر را رفت. محسن مخملباف از عضویت در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در آن سال‌ها از گروه‌های چهارگانه‌ای بود که سپاه پاسداران انقلاب را تشکیل دادند، تا آنجا که می‌گوید نظام حاکم بر ایران را «باید از طریق تظاهرات و اعتصابات و مخالفت‌های مدنی و تحریم انتخابات برانداخت»؛ از مخملبافی که با چاقو به پاسبان شهربانی حمله می‌کند تا مخملبافی که از «اخلاق عدم خشونت» دم می‌زند، زمانی طولانی طی نکرده است.

اما اگر بخواهیم به رکوردشکنی‌های تغییر مشی و منش سیاسی اشاره کنیم باید بگوییم که رکورد زمانی استحاله در دستان مخملباف نیست و اینجا حتماً باید از «الهه راستگو» نام بیاوریم. او عضو حزب اسلامی کار از احزاب جناح اصلاح طلب بود که در انتخابات شورای شهر چهارم به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان وارد شورای شهر تهران و عضو هیئت رئیسه این شورا شد، اما در جلسه رای‌گیری برای انتخابات شهردار، طی فرایند مبهمی که در مورد آن حرف و حدیث بسیار است، جریان سیاسی خود را تغییر داد و به انتخاب محمد باقر قالیباف برای شهرداری تهران رای داد. او به دلیل «تخطی از ارزش‌های اخلاقی و اسلامی» از حزب اسلامی کار اخراج شد و در انتخابات پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران در لیست انتخاباتی اصولگرایان قرار گرفت اما رای نیاورد.

در سیاهه چرخنده‌های مشهور، نام‌های دیگری هم می‌توان افزود. از محمد نوری زاد که زمانی «مصباح یزدی» را «چراغ راه» خطاب کرده و آیت الله مکارم شیرازی را بابت درخواست برکناری اسفندیار رحیم مشایی به «بحران سازی» متهم می‌کرد و چند سال بعد خواستار برگزاری همه پرسی تحت نظارت سازمان ملل برای گذار به یک «دموکراسی سکولار پارلمانی» می‌شد؛ یا از «مهدی خزعلی» که زمانی متن برنامه «هویت» ساخته‌ی سعید امامی را در قالب کتاب منتشر و در آن از عبدالحسین زرین کوب تا محمود دولت آبادی را «خائن به ملت» معرفی می‌کرد و چندی بعد چنان به آن سوی بام دوید که پدرش ابوالقاسم خزعلی از وی اعلام برائت کرد. یا فلان روزنامه‌نگاری که زمانی نان مشاوره و سخنگویی فلان رییس مجلس شورای اسلامی را می‌خورد و حالا در آن سوی دنیا، فاند می‌گیرد و مصاحبه می‌کند. یا بهمان روزنامه نگار دیگری از دامن تندترین لایه‌های چپ ایران به دامن «مشاوره» فرزند شاه سابق غلطید.

فهرست نام چرخنده‌ها، بسیار طولانی است اما آنچه که ظاهراً بر سر آن توافق جمعی وجود دارد این است که مسیر تغییرات در دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی و تطور اندیشه چهره های فعال در حوزه‌های مختلف، سیری بطئی و آرام و مبتنی بر تاملات مطالعاتی زمان‌بر است. «دور در جا»های ناگهانی، دریفت‌های سیاسی و دمدمی مزاجی اعتقادی صرفاً می‌تواند موید باورهای سطحی و باورناپذیری جایگاهی باشد که چرخشگران در سودای نشستن بر آنند. چرخشگرانی که «افراط» و «تندروی»، تنها وجه تشابه دیروز و امروزشان است.
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdcdxo0ozyt0fk6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما