پروژه ایران : حمایت سیدمحمد خاتمی از راهبرد جبهه اصلاحات که آن را «متین» و «خوب» ارزیابی کرده و تاکید کرده بود «آنچه ارائه شده، یک راهبرد است ، نسبت به انتخابات و نهاد انتخابات بطور کلی و نه برنامه و نظر به انتخابات خاص.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، حمایت سیدمحمد خاتمی از راهبرد جبهه اصلاحات که آن را «متین» و «خوب» ارزیابی کرده و تاکید کرده بود «آنچه ارائه شده، یک راهبرد است ، نسبت به انتخابات و نهاد انتخابات بطور کلی و نه برنامه و نظر به انتخابات خاص. که لابد اگر تشخیص دادند و صلاح بدانند درباره آن هم اظهار نظر خواهند کرد.» به مذاق دو دسته خوش نیامده و نخواهد آمد.
دسته اول: اصولگرایان ضدحاکمیت رای مردم. دسته دوم: اصلاح طلبانی که هر نوع انتخاباتی را اولویت اصلی و اساسی در نظر می گیرند.
حال آنکه آقای خاتمی در همین نشست که با دفترسیاسی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران برگزار شده بود، مشخصات انتخابات را اینگونه ذکر می کند: «شرط قطعی انتخاباتِ مطلوب این است که اولاً آزاد باشد و تصمیم گیرنده اصلی و نهائی خود مردم باشند؛ دوماً رقابتی باشد تا همه مردم با سلیقه های مختلف، قدرت انتخاب را داشته باشند و سوماً تاثیرگذار باشد یعنی حاصل آن، نهاد و نهادهائی باشد متعلق به مردم، مسئول در برابر مردم و حرکت کننده به سوی آنچه به مصلحت و منفعت مردم است»
در این رابطه جریانی که همواره مخالف حاکمیت رای مردم است، ضمن حمله به سیدمحمد خاتمی او را در «مسیر رادیکال ها» و «حمایت رئیس دولت اصلاحات از راهبرد جبهه اصلاحات» ارزیابی کرده است
به طور کلی این تفکر در زمان انتخاب خانم آذر منصوری به عنوان رئیس جبهه اصلاحات مدعی «کودتا» در جبهه اصلاحات و حذف بهزاد نبوی شدند. ادبیاتی که برآمده از تفکر «نظامی گری» در سیاست است. آنهم در شرایطی که آذرمنصوری با قاطعیت به سمت ریاست جبهه اصلاحات انتخاب شد و رای و موافقتی که راهبرد جبهه اصلاحات در انتخابات اخیر از اعضا دریافت کرد تاکیدی است بر اینکه بر اینکه «مسیر این جبهه با خواست اکثریت آن در حال حرکت است».
موضوع دیگری که بعد از حمایت سیدمحمد خاتمی از راهبرد اصلاحات، روشن شد شکست پروژهای بود که طی آن ادعا می کردند سیدمحمد خاتمی تحت فشار برای حمایت از یک جریان در داخل جبهه اصلاحات است. این حمایت نیز نشان داد آنچه در درون جبهه اصلاحات به رای گذاشته و با رای قاطع و بالا تصویب شد، خواست و نظر اکثریت این جبهه و رهبر جریان اصلاحات است.
با این وجود یک سئوال همچنان باقی است و پاسخ دادن به آن می تواند دو طیف مختلف در درون جبهه اصلاحات را بهم نزدیک تر کند. طیفی که حالا وقتی مواضع سید محمد خاتمی را می بینند، بدون هیچ رودروایستی مدعی میشوند که «نقش سیدمحمد خاتمی در اصلاحات نمادین است».
جمله ای که اگر روزگاری در مورد اکبر هاشمی رفسنجانی بیان شده بود، از سوی همانها ذنب لایغفر بود. با این حال سئوال درست شاید این باشد که «پیام عدم مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات چیست؟»
محمد عطریانفر در مصاحبه اخیر با فرهخیتگان میگوید: «البته برخی دوستان این امید را دارند که با کاهش مشارکت مردم، حاکمیت صدای آنها را بشنود و دست به اصلاحات بزند. اما تجربه سالهای اخیر در یکدستسازی کامل حاکمیت که اکنون به خالصسازی رسیده، نشان میدهد که مشارکت پایین تاثیری در جهتگیریهای آتی نظام ندارد و حتی بخشهایی از نظام اساسا از آن استقبال میکنند.»
این اشتباه است که فکر کنیم برخی قصد دارند با عدم مشارکت به حاکمیت پیامی را منتقل کنند. به نظر میرسد آنها بهتر از دیگران متوجه هستند که اساسا بخش هایی از نظام حضور این افراد را در انتخابات نمی خواهند. پیام ردصلاحیت ها به این نحو نیز موید این نظر است. با این حال در واکاوی مخاطب مشارکت پایین مردم می توان در مرحله اول به سه گزینه رسید.
1- حاکمیت
2- نظام بین الملل
3- اکثریتی که مشارکت نمی کنند
واقعیت این است که هیچ کدام از این بخش ها نمیتواند به اندازه رای دهندگان اصولگرایی، مخاطب اکثریتی باشد که در انتخابات مشارکت نمی کنند.
پایین بودن سطح مشارکت برای هیچ کدام از این سه دسته هیچ پیام خاصی ندارد. نه برای عدم مشارکت کنندگان این مساله مهم است. نه برای حاکمیت. اگر کسی فکر می کند برای نظام بین الملل نیز اهمیت دارد که این مشارکت چه «عددی» را نشان دهد، باید گفت برای آنها هم چندان تفاوتی ندارد. برای آنها اصل منافع است. لذا هم با احمدی نژاد مذاکره می کنند، هم با روحانی و هم با رئیسی. تنها تفاوت این است که امتیازی که دولت های حداقلی می دهند، همیشه بیشتر از دولتهایی است که پشتوانه مردمی دارند.
شاید تنها پیام مهم به کسانی است که اتفاقا شرکت می کنند و از جنس حامیان اصولگرایان و مدافعان وضع موجود هستند. کسانی که فکر می کنند اکثریت هستند و با دیدن میزان آراء توهمشان شکسته میشود.