پروژه ایران : وقتى ديپلماسی صحيح و غيرشعاری و استفاده از سازوكارهای حقوقی بينالمللی توانست رژيم اسراييل را كه نماد «عدم تعهد به پيمانها و سازمانهای بينالمللی در قبال مساله فلسطين» است، در تنگنای پاسخگويی و جايگاه واقعی يک متهم قرار دهد.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، ديوان بينالمللی دادگستری لاهه، مهمترين نهاد قضايی بينالمللی است كه به عنوان يكی از اركان اصلی سازمان ملل متحد فعاليت ميكند. رسيدگی ديوان به دعاوی دولتها تنها در صورت رضايت طرفين دعوا ممكن خواهد بود. به اين دليل، ديوان پس از طرح هر دعوايی، ابتدا به بررسی صلاحيت شكلی خود براي رسيدگی به دعوا يا به عبارت ديگر، احراز رضايت طرفين دعوا -و مشخصا خوانده- و نيز احراز صلاحيت ماهوی خود از جهت قرار داشتن موضوع اختلاف ذيل ماده 36 اساسنامهاش ميپردازد.
در شكايت آفريقای جنوبی از رژيم اسراييل در قضيه نسلكشی در غزه، طرح شكايت به واسطه عضويت توامان طرفين در كنوانسيون پيشگيری و مجازات جنايت نسلكشی و ماده 9 آن بود كه ارجاع به ديوان لاهه در صورت بروز اختلاف ميان اعضاى كنوانسيون را پيشبينی كرده است. به اين دليل، با وجود مخالفت رژيم اسراييل، ديوان در رای اوليه خود كه روز جمعه اعلام شد، احراز كرد كه صلاحيت «شكلی» يعنی رضايت طرفين و «ماهوی» يعنی تحقق ماده 3 كنوانسيون درخصوص احتمال وقوع نسلكشی در غزه برای رسيدگی به اين موضوع را دارد.
در كنار اين احراز، ديوان ميتواند در شرايط خاص و پيش از صدور رای نهايی، در رای موقت خود خواهان انجام اقدامات ضروری شود. در اين راستا، ديوان حكم داد رژيم اسراييل بايد تدابير لازم را برای جلوگيری از نسلكشی در غزه انجام داده و ظرف يک ماه نتايج اقدامات خود را به ديوان گزارش دهد. اين تدابير شامل اجازه ورود كمكهای انساندوستانه، بهبود وضعيت انسانی و توقف نابودی غزه ميباشد.
اگرچه اجرای آرای ديوان الزامی است اما در صورت عدم پذيرش و اجرای آن، طرف مقابل ميتواند توجه «شورای امنيت» را به عنوان مرجع «تضمين» آرا ديوان به موضوع جلب كند. جايی كه البته «حق وتو» ميتواند به چالشی در برابر ضمانت اين آرا تبديل شود.
ديوان بينالمللی دادگستری در ساختار سازمان ملل متحد نماد «عدالت» است و همچون «مجمع عمومی» در چنين پروندههايی، از پشتوانه افكار عمومی جهانی برخوردار ميباشد. اين رای، فارغ از آنكه رای نهايی ديوان در قضيه اتهام نسلكشی به رژيم اسراييل چه باشد، يک پيروزی مهم حقوقی و ديپلماتيک در سطح بينالمللی برای مردم غزه و كشور آفريقای جنوبی است.
درس اين واقعه مهم آن است كه چگونه ديپلماسی صحيح و غيرشعاری و استفاده از سازوكارهای حقوقی بينالمللی ميتواند آرايش جهانی در قبال يک مساله مهم و مورد توجه وجدانهای بيدار را تغيير دهد و رژيم اسراييل را كه نماد «عدم تعهد به پيمانها و سازمانهای بينالمللی در قبال مساله فلسطين» است، در تنگنای پاسخگويی و جايگاه واقعی يک متهم قرار دهد.