شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ , 23 Nov 2024
پروژه ایرانی : بهزاد نبوی مهمترین انتظارات جامعه از دولت چهاردهم را حل معضلات اقتصادی می داند.
بهزاد نبوی
بهزاد نبوی
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانی، بهزاد نبوی، چهره شاخص اصلاح طلب در گفت وگو با روزنامه اعتماد، به مباحث مهمی پیرامون وفاق ملی، اولویت های دولت پزشکیان و مساله حصر پرداخته است.
 
قسمت هایی از این گفتگو را می خوانید:
 
‌این روزها دیدگاه‌های متفاوت و بعضا متضادی درباره مفهوم دولت وفاق ملی در رسانه‌ها و محافل سیاسی مطرح می‌شود. شما به عنوان یک چهره باسابقه سیاسی چه تعریفی از وفاق ملی دارید؟
 
در مورد مقوله وفاق ملی، ۲بحث کلی در اذهان عمومی وجود دارد؛ نخست افراد و گروه‌هایی که با دیدگاه‌ها و گفتمان دکتر پزشکیان چندان موافقتی ندارند، معتقدند وفاق ملی به معنای همدلی حاکمیت با اکثریت مردم است. البته حرف خوبی است. اینکه حاکمیت با مردم همراهی و همدلی داشته باشد، بحث خوبی است و حتی ضروری است، اما معتقدم نکته‌ای که دکتر پزشکیان طرح کرده؛ برداشت دیگری از «وفاق» است. به نظر می‌رسد که هدف دکتر پزشکیان از طرح شعار وفاق ملی، در واقع آشتی و نزدیکی طیف‌های مختلف سیاسی حول منافع ملی باشد.

این برداشت من از معنا و مفهوم وفاق در این برهه است. یک مثال برای شما می‌زنم تا بحث شفاف‌تر شود، دکتر پزشکیان در مصاحبه‌ها و مناظره‌های قبل و پس از انتخابات، مرتب تاکید داشت که«نباید با هم دعوا کنیم.» این عبارت به زبان ساده تعریف وفاق ملی است. یعنی طیف‌ها، گروه‌ها و جریانات مختلف سیاسی به جای اینکه در مقابل هم قرار بگیرند، برای حفظ منافع ملی به مشترکات توجه کرده و در کنار هم قرار بگیرند. این مفهومی است که رییس‌جمهور منتخب مدنظر دارد و معنای آشتی و نزدیکی گروه‌ها و جناح‌های سیاسی حول منافع ملی از آن متبادر می‌شود. برداشت من هم از شعار وفاق ملی، برداشت دوم است. نه اینکه مخالف برداشت نخست باشم یا برداشت نخست اشتباه باشد، اما گزاره‌ای که دکتر پزشکیان مطرح کرده و برای تحقق آن تلاش می‌کند، برداشت دوم است.
 
چرا مهم است که افراد و جریانات مختلف سیاسی حول محور یک هدف مشخص تلاش کنند؟
 
معتقدم شرایط فعلی کشور به گونه‌ای است که طیف‌های سیاسی مختلف حتما باید به نقاط اشتراک خود بیشتر توجه کنند، چرا که کشور، شرایط خوبی ندارد. مساله این است اگر همه طیف‌ها و جناح‌ها کنار هم قرار گرفته و به منافع ملی فکر کنند، امکان پشت سر گذاشتن مشکلات وجود خواهد داشت. متاسفانه جناح‌های سیاسی و فکری ایران به گونه‌ای تربیت نشده‌اند که در عین رقابت بتوانند از منافع ملی صیانت کنند. وقتی از حزب دموکرات و جمهوری‌خواه امریکا صحبت می‌کنیم، آنها۲۰۰الی ۳۰۰ سال است با هم رقابت کرده، روش‌های رقابت را می‌دانند و همگی حول محور منافع ملی با هم اشتراک نظر دارند. اما باید بدانیم وضعیت متفاوتی در عرصه سیاسی و جناحی ایران حاکم است. لذا ایران امروز بیشتر از هر زمان دیگری به وفاق نیاز دارد. مثال دیگری برای روشن شدن بحث می‌زنم، حتما خاطرتان هست، در زمان دولت حسن روحانی برخی افراد و جریانات با برجام مخالفت‌های جدی می‌کردند. اغلب این مخالفت‌ها تخصصی نبودند و رویکردی ضد منافع ملی داشتند. مسعود پزشکیان می‌خواهد این شرایط دوباره تکرار نشود. زمانی که تصمیمی در راستای منافع ملی اتخاذ می‌شود، ضروری است همه جناح‌ها، مصالح عمومی را درک کرده و از آن حمایت کنند. نه اینکه به خاطر رقابت‌های سیاسی و جناحی هر طیفی، طیف دیگر را خنثی کرده و از رسیدن به هدف بازدارند.
 
‌به عنوان چهره‌ای که سال‌ها در فضای سیاسی کشور حضور داشته‌اید، فکر می‌کنید ظرفیت دستیابی به یک چنین هماهنگی یا هارمونی یا وفاقی امروز در فضای سیاسی کشور وجود دارد؟ برخی تحرکات از سوی طیف‌های تندرو نمایان شده که نشان می‌دهد، مانع‌تراشی‌ها و سنگ‌اندازی‌ها ممکن است ادامه داشته باشند.
 
برخوردی که اکثریت مجلس دوازدهم با کابینه دکتر پزشکیان داشت، نشانه وجود ظرفیت‌های مناسبی در این زمینه است. البته نقش رهبری را هم بسیار تعیین‌کننده می‌دانم. وقتی ایشان نظر می‌دهند که خوب است به کابینه پزشکیان رای اعتماد داده شود و کلیت کابینه رای می آورد، ایده وفاق ملی بیشتر به عینیت نزدیک می‌شود. پس از این تایید و تاکید است که نمایندگان مجلس، به خاطر منافع ملی به کلیت کابینه چهاردهم رای اعتماد می‌دهند. از این منظر و با تکیه بر این نشانه‌های ملموس، شعار وفاق ملی را قابل تحقق می‌دانم. اگر گروه‌ها و افراد الزاما منافع جناحی و گروهی را مد نظر قرار ندهند، تحقق ایده وفاق ملی ممکن است.
 
‌اگر فرض بگیریم که افراد و جناح‌های سیاسی به ضرورت تحقق منافع ملی تن دهند، دولت باید کدام اولویت‌ها را مد نظر قرار دهد؟آیا در زمینه اولویت‌ها هم اشتراک نظر میان طیف‌های مختلف وجود دارد؟
 
معتقدم مسائل بسیار مهمی در کشور وجود دارند. مثلا برای برخی طیف‌های سیاسی، آزادی و دموکراسی اهمیت بسیار زیادی دارد. در نقطه مقابل ممکن است برخی طیف‌های دیگر به این گزاره‌ها، اهمیتی ندهند. همچنین مسائلی چون حجاب اجباری، موضوع فیلترینگ وبرخی موارد دیگر هم موافقان و مخالفانی دارند! اما اولویتی که باید به عنوان مهم‌ترین اولویت و هدف مسعود پزشکیان مد نظر باشد، حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است. همه طیف‌ها هم روی این ضرورت توافق دارند. هیچ جناحی وجود ندارد که مخالف حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم باشد. حتی بخش عمده‌ای از مردم و طیف‌هایی که از وضع موجود ناراضی‌اند، در صورت حل مشکلات اقتصادی و معیشتی، نسبت به حل معضلات دیگر انعطاف بیشتری از خود نشان خواهند داد.
 
‌این اظهارنظر شما آیا به این معنا است که دولت باید موضوعاتی چون دموکراسی و آزادی، رفع فیلتر و مقوله حجاب و... را از اولویت‌هایش کنار بگذارد؟
 
من نمی‌گویم دولت باید این پرونده‌های مهم را کنار بگذارد. اتفاقا دکتر پزشکیان در ایام انتخابات برای رفع این مشکلات وعده‌هایی داده و باید حل این معضلات را نیز دنبال کند. اما گزاره‌ای که می‌تواند به عنوان هدف اصلی در راس برنامه‌های دولت چهاردهم قرار بگیرد، حل معضلات اقتصادی و معیشتی و رفاهی است. در اینکه مشکل اقتصاد و معیشت مهم‌ترین اولویت هر دولتی از جمله دولت آقای پزشکیان است تردیدی وجود ندارد
 
‌اما قبول دارید حتی در بحث حل مشکلات اقتصادی، جریانات مختلف، دیدگاه‌های متفاوتی را دارند. یعنی طیف‌های سیاسی گوناگون، اصل موضوع حل مشکلات اقتصادی را می‌پذیرند اما راه‌حل‌های متفاوتی برای آن ارایه می‌کنند. مثلا اصلاح‌طلبان، میانه‌روها و حتی اصولگرایان معتدل و مردم به بهبود مناسبات ارتباطی با قدرت‌های جهانی اعتقاد دارند، الزامات بازار را می‌پذیرند و معتقد به پویایی بخش خصوصی هستند، اما طیف‌های اقلیتی هستند که اصل مذاکره را زیر سوال برده و معتقد به سیطره دولت در بازارها و...هستند.
 
درست می‌گویید، هرچند جناح‌ها همگی موافق حل معضلات اقتصادی و معیشتی هستند، اما در اینکه با استفاده از چه روش‌هایی و چگونه می‌توان این مشکلات را حل کرد، بین افراد و جریانات گوناگون، اختلاف نظرهایی وجود دارد. بسیاری از طیف‌های سیاسی و عموم مردم تصور می‌کنند مهم‌ترین راه برای حل مشکل اقتصاد و معیشت، تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی است. یعنی همگی معتقدند حوزه سیاست خارجی کشور باید به گونه‌ای تغییر کند که بتوان موانع رشد و توسعه اقتصادی و موانع حل مشکلات معیشتی را از سر راه برداشت. اساسا خود دکتر پزشکیان هم در بسیاری از بحث‌های قبل و پس از انتخابات اشاره داشتند که نمی‌توانیم با همه دنیا دعوا کنیم. این عبارت به زبان ساده، معنای تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی را به ذهن متبادر می‌کند. اکثریت قریب به اتفاق طیف‌های سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب این ضرورت را قبول دارند. تنها اقلیت کوچکی هستند که دیدگاه متفاوتی دارند. البته این طیف خاص، ممکن است در عمل نتایج تجدید نظر در سیاست خارجی را بپذیرد، هرچند در تئوری مخالف باشد. بنابراین معتقدم مهم‌ترین کاری که دکتر پزشکیان باید انجام دهد، تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی با هدف ساماندهی اقتصاد و معیشت ایرانیان است.
 
‌درباره طیف‌های اقلیت رادیکال صحبت کردید. به نظر می‌رسد پس از انتخابات، تحولاتی در کنشگری طیف‌های رادیکال جناح راست رخ داده است. نماد بارز این تحولات در رای اعتماد مجلس به کلیت کابینه پزشکیان علی‌رغم تلاش طیف‌های تندرو برای افتادن برخی وزرا نمایان شد. در واقع برخی معتقدند کنشگری طیف‌های تندرو محدودتر شده است. به نظر شما آیا تغییری در این زمینه رخ داده است؟
 
من که خبر و اطلاع موثقی در این خصوص ندارم. اما حمایت رهبری در تایید صلاحیت دکتر پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ بسیار معنادار است. فراموش نکنید، مسعود پزشکیان برای انتخابات مجلس دوازدهم هم رد صلاحیت شده بود. از سوی دیگر تاکید بر دستگاه‌های اجرایی که سعی کنند، انتخابات را بدون تخلف در سطوح بالا اجرایی کنند، بسیار گره‌گشا بود. همه معتقدند در انتخابات اخیر تقلب و تخلف خاصی در سطوح بالا رخ نداده است. البته در سطوح پایین‌تر مانند بخش‌ها و شهرها و... ممکن است تخلفاتی رخ داده باشد، همانطور که در هر دوره انتخابات ممکن است یک چنین تخلفاتی رخ دهد، اما در سطوح کلان به نظر من، شاهد تقلب سازمان یافته نبودیم. این روند جز با خواست و مطالبه رهبری مبنی بر برگزاری انتخاباتی سالم، شفاف و رقابتی قابل تحقق نبوده است. چرا که بحث وفاق ملی در این زمینه هم وجود دارد. نباید فراموش کرد برای رهبری حفظ همه طیف‌ها اعم از میانه‌روها، تندروها و مستقلین و... اولویت است. بعید است که رهبری بخواهد طیف خاصی را به‌طور کامل از صحنه سیاسی خارج کند. اما رویکردها و مواضع رهبری می‌تواند برای جهت دادن به طیف‌های مختلف راهگشا باشد تا آنها بدانند درباره مسائل کشور چگونه می‌بایست برخورد کنند. وفاق ملی، حول منافع ملی امکان تحقق دارد، چون رهبری هم به دنبال همین موضوع است.
 
‌در این میان برخی تحلیلگران معتقدند تحقق وفاق ملی و متعاقب آن آشتی ملی نیازمند پیش‌زمینه‌هایی چون پایان حصر، آزادسازی زندانیان سیاسی، تحقق حقوق شهروندی و...است. فعالان سیاسی معتقدند، سیستم در ادامه باید به سمت گره‌گشایی از این معادلات هم برود. طی روزهای اخیر اخباری از پایان حصر و تعدیل در برخورد با زندانیان سیاسی منتشر می‌شود. شما این قطعات را چگونه کنار هم قرار می‌دهید؟
 
این موضوع بحث جدیدی است که شخصا هنوز به جمع‌بندی کاملی درباره آن نرسیده‌ام. مع‌الوصف به نظرم می‌رسد که این موارد هم ذیل اولویت‌های دولت قرار دارد. رفع حصر برای بسیاری از طیف‌ها و جناح‌های سیاسی یک اولویت جدی است که باید به آن توجه شود. اما من چون حل مشکل اقتصاد و معیشت مردم، همچنین تغییر در حوزه سیاست خارجی را به عنوان اولویتی که همه طیف‌ها روی آن اشتراک نظر دارند، می‌دانم به آنها بیشتر اشاره کردم. البته که دولت باید به مساله حجاب توجه ویژه‌ای داشته باشد. همچنین رفع فیلترینگ یک اولویت جدی است که نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار آن عبور کرد. رفع حصر هم مطالبه و خواسته بسیاری از ایرانیان است. منتها من کماکان اولویت بنیادین و فراگیر کشور را تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی برای حل مسائل اقتصادی و معیشتی می‌دانم.
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdcfmedjtw6d0ea.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما