پروژه ایران : «پارسی» یا «فارس» کیست؟ ساکن سرزمینی که قبلاً «پارس» نام داشت؟ از نوادگان یک قوم ایرانی؟ کسی که به زبان فارسی سخن میگوید؟ یک ایرانی ساکن کالیفرنیای جنوبی که ترجیح میدهد با امپراتوری هخامنشی همذات پنداری کند تا جمهوری اسلامی؟
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، برای قرنها، فارسی، زبان قدرت و یادگیری در سراسر آسیای مرکزی، جنوبی و غربی بود و ایرانیان آموزش اساسی خاصی را دریافت کردند که از طریق آن جهان را درک میکردند و با آن ارتباط برقرار میکردند. همهی کسانی که در سرزمین ایران زندگی میکردند فارس نبودند و پارسیان در بسیاری از سرزمینهای دیگر نیز زندگی میکردند. بنابراین تعلق داشتن به جهان «فارسی» مستلزم برخورداری از شیوهٔ خاصی از ادراک بود؛ ادراکی که فرد با آن به دنیا نمیآمد، بلکه باید با دریافت همان آوزشها آن را کسب میکرد. بنابراین فارس بودن یا به قول نویسنده این کتاب «فارسیخو»بودن به معنای قرار گرفتن در شبکهای از روابط با مردمانی بود که اکنون در گروههای متفاوتی دستهبندی میشوند.
امروزه فهم این روابط کهن ممکن نیست، مگر با تاریخیکردن دریافتهایمان از مفاهیمی چون «مکان»، «خاستگاه» و «خود». با این حال، در مسیر این تاریخیکردن، زبانِ تحلیلیِ مدرن ما، همچون مانعی در برابرمان قرار دارد؛ مانعی که مانا کیا در کتاب خودهای فارسیخو تلاش کرده بر آن غلبه کند.
کیا خطوط یک دنیای ایرانی بزرگتر را ترسیم میکند و مکان، مبدأ و «خودبودن» را از طریق سنت فرمی متناسب با آن یعنی «ادب» تاریخی میکند. در این فرهنگ مشترک، مجاورتها و شباهتها، منطقی را تشکیل میدادند که مردم را از هم متمایز میکرد و در عین حال تکثر را نیز در خود جای میداد. در قرن آشفتهی هجدهم میلادی که جمعیتها پراکنده و مراکز قدرت جابهجا میشد و گردشهای مرتبطکنندهی مناطق ایرانینشین را مختل میکرد، «ادب» اساس انسجامِ «خود» و اجتماع بود.
نویسنده، ادب را «فرمهای متناسب سبک زیباییشناختی و رفتار اخلاقی» تعریف میکند که ایرانیان آن را از طریق آموزش در مجموعهای اساسی از متون اخلاقی، ادبی و «حافظهی جمعی» به دست میآوردند که شامل شعر، تاریخ، سفرنامه، زندگی نامه و غیره بود. پارسیان از طریق ادب، پیوندهای خود را با خاستگاه و جغرافیای خود و اجتماعشان، به شیوههایی متنوع درک و بیان میکردند. این تمایزات از دیدگاه مدرن متناقض به نظر میرسند، اما فقط به این دلیل که شیوههای دیدن ما به شدت به تجربهگرایی امروزین وابسته است. بنابراین، «خودهای فارسیخو» تلاشی است برای مفهومپردازی مجدد خود-سازی، صمیمیت، و اجتماعیبودن در جهانی که مجموعهای متفاوت از جهتگیریهای معرفتشناختی در آن تأثیر میگذارند.
بینش کیا در این کتاب این امکان را فراهم میکند که بپرسیم آیا در واقع تخیلهای ملیگرایانه، به همان اندازه که تصور میکردیم موفق بودهاند؟ اگر به شیوههای ملیگرایانهی «خود-سازی» و «تعلق» به عنوان چیزی که همزمان مستعد کثرت و تضادلاینحل هستند فکر کنیم، شاید ناخودآگاه بیش از آنچه دوست داریم فکر کنیم «پیشامدرن» باقی مانده باشیم. در بطن این احتمال، وعدهی ایجاد انواع جدیدی از ارتباط در متن آنچه کیا «زمانهی فقیرشدهی» ما مینامد، نهفته است که خطرات آن حالا بیش از هر زمان دیگری آشکار است.
مانا کیا دانشیار دپارتمان مطالعات خاورمیانه، آسیای جنوبی و آفریقا در دانشگاه کلمبیاست. آثار پژوهشی او تاریخ فرهنگی، اجتماعی و اندیشه در آسیای مرکزی، غربی و جنوبی در دوران مدرن را در بر میگیرد. به عقیدهی کیا میگوید اصلی ترین پرسشی که او را به نوشتن خودهای فارسیخو سوق داده این بوده که دریابد اگر بتوانیم از فراسوی چارچوبهای ملیگرایانه و تقلیل گرایانهی کنونی به گذشته بنگریم، چه تاریخها، جهانهای معنایی، پیوندها و تقسیمبندیهایی را در برابر خود مییابیم. او به خوبی آگاه است که چنین پرسشی ممکن است ما را در خطر رمانتیزهکردن نوعی جهانشهرگرایی پیشامدرن قرار دهد؛ یعنی تصور پهنهای یکپارچه که مرزهای ملی مدرن آن را از هم جدا نکرده بود. با این حال، به اعتقاد او، درک وجوه اشتراک میان بخشهای بزرگی از آسیا، حتی برای رسیدن به فهمی حقیقتاً تاریخی از وجوه تمایز میان آنها، ضروری است.
کتاب خودهای فارسیخو را علیرضا عامری به فارسی برگردانده و نشر ثالث آن را در 432 صفحه با قیمت 450 هزار تومان به تازگی در دسترس علاقهمندان قرار داده است.