پروژه ایران : امروز، چهاردم خرداد برابر با سوم ژوئن، روزی است که به پیشنهاد یک کشور مسلمان همسایه، ترکمنستان به عنوان روز جهانی دوچرخه در تقویم رسمی سازمان ملل متحد ثبت شده است.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، محمد درویش، کنشگر محیط زیست در یادداشتی نوشت: چقدر دوست داشتم ایران برخوردار از مدیران خردمندتری بود که مانند پنجاه و چهار سال پیش که افتخار ثبت نخستین کنوانسیون محیطزیستی جهان را به نام ایران در رامسر ثبت کردند، چنین کرده و در حمل و نقل پاک هم پیشگامانه و تحولخواه حرکت میکردند ... اما نهتنها آنگونه نشد که حالا در پایتختش شهرداری چون علیرضا زاکانی دارد که آشکارا میگوید: روز تاریک است و دربرابر ترویج دوچرخهسواری ایستاده است ... بدتر آنکه عزم خود را جزم کرده که ایران را تهران کند!
اما ما یادش میاندازیم: بزرگ که باشی، مترسکها لو میروند! مترسک، هرقدر هم که پرهیبت، عظیم و باوقار به نظر رسد، عاقبت در پیشگاهِ آنکه ترس را کناری نهاده و او را لمس کند، چوبِ خشکی بیش نیست!
بسیاری از مشکلات آدمزمینیها از همین دریچه قابل تحلیل است؛ اینکه اگر میخواهی از شر تابوهای نفسگیری که همهی سالهای زندگی عذابت داده است، رها شوی؛ به جای آنکه بکوشی تا آنها را حذف کرده یا نبینی، باهاشون چشم در چشم شو.
شکسپیر میگوید: "وقتی میتوانستم صحبت کنم، گفتند: گوش کن؛ وقتی میتوانستم بازی کنم، مرا کارکردن آموختند؛ وقتی کاری پیدا کردم، ازدواج کردم؛ وقتی ازدواج کردم، بچهها آمدند؛ وقتی آنها را درک کردم، مرا ترک کردند؛ و سرانجام وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم، زندگی تمام شد!"
در طول یک دهه اخیر، هزاران هموطن برایم پیام دادهاند که چه فایده دارد از ترویج دوچرخهسواری سخن میگویید، وقتی عملاً نیمی از جمعیت کشور را محروم از این حق کردهاند؟ و پاسخم همواره این بوده که مگر نمیبینید زنان اهل رکاب را در شهر؟ فرق آنها با شما این است که از پیله درآمده و مترسک را لمس کرده و پوشالیبودنِ قدرتش را درک کردهاند! نکردهاند
به قول حسین صفا: "مفصلاند زمستانها و برف، نسخهی خوبی نیست برای سرفهی گلدانها؛ گلی نمانده، خودت گلباش ... تو را بکار و شکوفاشو، تو را بچین و تو را بو کن ..." ما خود میتوانیم دلیل حالِ خوبِ خود باشیم!