پروژه ایران : حسن علیکرمی گفت: «گربه جان» ترکیبی از نوستالژی زندگی حسن علیکرمی با نوستالژی آثار هوشنگ مرادی کرمانی است و میتوانم بگویم که من چیزی را بیدلیل روی صحنه نیاوردم و هرچه که بود را به درام تبدیل کردم.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، نمایش «گربه جان» به نویسندگی و کارگردانی حسن علیکرمی که اقتباسی از داستان «گربه» اثر هوشنگ مرادی کرمانی از مجموعه داستانهای قصههای مجید است، از 26 اردیبهشت ماه در سالن سایه مجموعه تئاترشهر میزبان تماشاگران تئاتر است.
نمایشنامه «گربه جان» با نظارت و مشاوره مستقیم استاد هوشنگ مرادی کرمانی شکل گرفته است.این نمایش از جایی آغاز میشود که سالها گذشته و مجید بزرگ شده است. تلاقی حال و گذشته شخصیت مجید، بنای اصلی نمایش «گربه جان» را شکل داده است.
حسن علیکرمی کارگردان این اثر نمایشی در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین در رابطه با نحوه شکلگیری ایده این نمایش بیان کرد: من در طول سالهای کاریام همواره نمایشهایی روی صحنه بردهام که یا از نوشتههای خودم بود و یا نوشته دیگر دوستان و یا آثار ترجمهای بوده است و تا به حال فضای اقتباس را تجربه نکرده بودم. دوست داشتم که نگارش نمایشنامهای اقتباسی را هم داشته باشم. از بین آثار ایرانی، دوست داشتم که از روی داستانهای استاد هوشنگ مرادیکرمانی اقتباس کنم.
وی ادامه داد: این مسئله در ذهن من بود تا زمانی که به صورت اتفاقی در فضای درمانگاه آقای مرادی کرمانی را دیدم و آشنایی ما با ایشان شروع شد. بعد از آن که ایدهام را برایشان گفتم، ایشان پیگیر بودند که این اقتباس صورت بگیرد و یکی از دلایلی که باعث شد که من ادامه دهم همین انرژی بود که از طرف ایشان به من منتقل میشد. یک سال طول کشید تا نمایشنامه «کلاهها» بر اساس داستان «کلاهها» از ایشان را بنویسم اما اما تا آمدیم آن نمایشنامه را روی صحنه ببریم، کرونا زمینگیرمان کرد و کار ما هم مثل دیگران، نیمهکاره باقی ماند. در این زمان آقای مرادی کرمانی از من دعوت کردند تا به خوانش کتاب ایشان برای تبدیل به کتاب صوتی، بپردازم. کتاب صوتی «مربای شیرین» و «خمره» ۲ اثر صوتی از ایشان بود که کارگردانی کردم و آن را خواندم.
علیکرمی افزود: سال گذشته موقعیتی مهیا شد که دوباره و با اجازه و نظارت ایشان، نوشتن نمایشنامه و اقتباس جدیدی از آثارشان را شروع کنم. دوست داشتم سه داستان کوتاه از «مجموعه قصههای مجید» را در یک نمایش سهاپیزودی اقتباس کنم. با داستان کوتاه «گربه» شروع کردم اما همین داستان کوتاه «گربه»، یک نمایشنامه کامل خلق شد.
هنر سینما و تئاتر وامدار هنرهای دیگر است
این کارگردان در رابطه با علت انتخاب آثار هوشنگ مرادی کرمانی برای اقتباس گفت: رفتن به سراغ آثار آقای مرادی کرمانی خطرناک بود؛ چرا که مردم و اقشار مختلف آثار ایشان را خواندهاند و سریال «قصههای مجید» و فیلم «میهمان مامان» را که اقتباس از داستان ایشان بود را دیدهاند و در این شرایط ممکن است تماشاگر دچار قیاس شود. اما حس خوبی به آثار ایشان داشتم. به نظر من این که یک هنرمند چه ارتباط و نزدیکی با موضوع اقتباس دارد، مهم است. مطمئنا هنرمند از تجربیات شخصی خود نیز در هنرش استفاده میکند. اما به طور کل احساس کردم میتوانیم با هم فکری آقای مرادی کرمانی یک کار مشترک خوبی را جلو ببریم.
وی ادامه داد: در عرصه سینما به ویژه در سینمای خارج از ایران، اقتباسهای زیادی انجام شده است. این لذتبخش است که ادبیات را بر پرده سینما و روی صحنه تئاتر ببینیم. اصولا من ارتباط بین هنرها را دوست دارم. بحثی که تحت عنوان «بین رشتهای» در حوزه علوم و دانشگاه وجود دارد را ما در تئاتر سالها قبل رقم زدیم. هنر سینما و تئاتر وامدار هنرهای دیگر است. حتی من در طراحی صحنه هم از اقتباس بهره بردم و در بکگراند صحنه نقاشی باران در جنگل بلوط اثر شیشکن را آوردم.
کارگردان نمایش «گربه جان» در رابطه با ایجاد حس نوستالژی در نمایشش گفت: این نمایش ترکیبی از نوستالژی زندگی حسن علیکرمی با نوستالژی آثار هوشنگ مرادی کرمانی است. تمام اِلِمانهایی که در نمایش استفاده کردم، جزیی از نوستالژی زندگی من بود. مثلا در این نمایش از هواپیمای تک سرنشین تک موتوره و تک ملخه و صدایش حرف زدم که صدای آن جزو صدای ماندگار و خاطرهآمیز زندگی من است و من ماکت هواپیما را روی صحنه آوردم. میتوانم بگویم که من چیزی را بیدلیل روی صحنه نیاوردم و هرچه که بود را به درام تبدیل کردم. تمام چیزها حاصل زیست خودم است. مطمئنا همه ما ماحصل زیست گذشته خودمان هستیم که در بستر تصویری و صوتی و خاطرات است.
بسیاری از افراد نویسندگان برجسته ایرانی را نمیشناسند
حسن علیکرمی در رابطه با چرایی این که چرا نمایشنامهنویسان بیشتر به سمت اقتباس از آثار خارجی میروند، بیان کرد: اقتباس از آثار خارجی بد نیست و اتفاقا من از آن استقبال میکنم اما باید یک تناسبی رعایت شود. ما در ایران ادبیات غنی چه در دورههای کهن و گذشته و چه در دوره معاصر داریم. اما تمایل نویسندگان و کارگردانان نه تنها در تئاتر بلکه در سینما هم به آثار خارجی است. چرا که در خارج از ایران ما با حجم بالایی از اقتباس آثار ادبی خارجی مواجه هستیم و آن فیلمها، فیلمهای خوب و درجه یکی شدند. این خوب بودن آثار خارجی، منجر به این میشود که منِ هنرمندِ ایرانی آن را مرجع قرار بدهم و دوست داشته باشم که آن قصه خارجی را روی صحنه ببرم.
وی افزود: نکته دیگر این است که ما در سیستم آموزشی چه در مدرسه و چه در دانشگاه، فضایی برای معرفی آثار خودمان ایجاد نمیکنیم و طبیعتا فردی که در این فضای ناآشنا با ادبیات خود، رشد میکند، تمایلش به سمت آثار خارجی است. برای من عجیب است که برخی از مردم آقای هوشنگ مرادی کرمانی را نمیشناسند اما تا نام «قصههای مجید» را میآوریم، یادشان میآید. بسیاری از افراد نویسندگان برجسته ایرانی را نمیشناسند. برای این مطلب، مدیریت کلان فرهنگی کشور باید فکری کند. منِ هنرمند در حد توان خودم برای دغدغه شخصی، تا حدی میتوانم کمک کنم و از آثار ایرانی اقتباس کنم. چرا که فکر میکنم باید به زیست بومی و فرهنگ خودم بپردازم. من عاشق لهجهها، گویشها و فرهنگ عامهای هستم که وجود دارد و به ادبیات عامه رسوخ کرده است.
او همچنین گفت: چرا در جشنوارههایی که برگزار میشود، کارگاههایی در رابطه با اقتباس از آثار ایرانی برگزار نمیشود؟ ما اگر این کار را نکنیم، بعد از مدتی فرهنگ ما خاک میخورد. کتابی دارم که از کتابهای مرجع تاریخ تئاتر است که بسیار هم آموزنده است، اما تئاتر ایران کجای آن است؟ آیا باورپذیر است که تمدنی به این عظمت که از سنگنوشتهها و آثاری که از دوران کهن باقی مانده، متوجه میشویم اهل فرهنگ و هنر بودند و در زمانی که یونان تئاتر داشته و ایران هم با یونان مبادلاتی داشته است، ایران تئاتر نداشته باشد؟ ما در دوره گذشته هم تئاتر داشتیم اما در فرآیند جنگها نابود شده است. اگر جایی در کتاب تاریخ تئاتر این مطلب گفته نشده، حداقل خودمان از آن آگاهی داشته باشیم.