پروژه ایران : سرانجام نتایج قطعی انتخابات مجلس دوازدهم اعلام شد و محمدباقر قالیباف، در جایگاه چهارمین نامزد منتخب مردم تهران به مجلس راه پیدا کرد؛ نتیجهای که از نظر بسیاری از فعالان سیاسی از چند منظر برای سردار شکستی بزرگ برای او محسوب میشود.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، محمدباقر قالیباف در قامت ریاست مجلس یازدهم، سرنوشتی غیرمنتظره در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی داشت و نه تنها نتوانست به عنوان رای اول پایتخت راهی بهارستان شود؛ بلکه براساس نتایج نهایی شمارش آرای ماخوذه در جایگاه چهارم به خانه ملت رسید.
رقم خوردن چنین سرنوشتی برای محمدباقر قالیباف را اگرچه می توان ناشی از عوامل متعددی نظیر «میزان مشارکت مردم در انتخابات» و همچنین «مناسبات درون جریان اصولگرایی و گرایشهای انشعابات یافته سیاسی از دل آن» دانست اما نباید از این عامل نیز غافل ماند؛ «نحوه عملکرد هر فرد به عنوان رئیس مجلس» که هم بر آرای مردم و طرفداران در ادوار بعد اثرگذار است و از سوی دیگر، عامل موثر بر میزان چانه زنی فرد و طیف سیاسی اش برای نقش آفرینی در معادلات جریان کلان سیاسی ازجمله اصولگرایی دارد؛ عاملی که بی تردید می تواند در رفتار رای دهی مردم موثر بوده و به کاهش یا افزایش آرای فرد منجر شود.
آنچه در انتخابات دوازدهم برای قالیباف رخ داد و بسیاری از آن با عنوان شکست این چهره مطرح اصولگرا یاد کردهاند را میتوان ناشی از رویکرد او در چهار سال ریاست مجلس شورای اسلامی دانست که در پی آن نتوانست اقبال بسیاری از مردم و جریانات سیاسی را به همراه داشته باشد.
قالیباف حتی در بسیاری از لیستهای انتخاباتی اصولگرایان هم پذیرفته نشد. او به جز لیست شانا (شورای ائتلاف نیروهای انقلابی) در هیچ فهرست دیگری به عنوان سرلیست قرار نگرفت و تنها برخی لیست ها به آوردن نام او در میان سایر نامزدها بسنده کردند. اتفاقی که تا حدودی می تواند از عملکرد قالیباف بر آمده باشد و از قدرت بازی او در میانه لیست های انتخاباتی کاسته باشد. البته تردیدی نیست که این تنها عامل موثر نبوده است.
با این همه، سرنوشت قالیباف در انتخابات مجلس دوازدهم عاملی شد تا بر عملکرد انتخاباتی روسای مجلس شورای اسلامی در ادوار مختلف نگاهی بیندازیم.
اکبر هاشمی رفسنجانی در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی که به عنوان رئیس خانه ملت انتخاب شد، توانست یک میلیون و 151 هزار و 514 هزار رای (1,151,514) رای را از آن خود کند؛ هاشمی رفسنجانی چهار سال بعد و در دوره دوم مجلس هم با عنوان رای اول حوزه انتخابیه تهران، ری و شمیرانات راهی بهارستان شد. او در انتخابات دوره دوم مجلس یک میلیون و 891 هزار و 264 هزار رای (1,891,264) را از آن خود کرد؛ افزایش میزان رای او نسبت به دوره قبل را می توان فارغ از عوامل جانبی مانند میزان مشارکت و جناح بندی های سیاسی؛ تا حدی ناشی از میزان رضایت رای دهندگان از عملکرد او در جایگاه رئیس مجلس دانست.
البته در دوره بعد مجلس تعداد رای او کاهش یافت اما اکبر هاشمی رفسنجانی همچنان نخستین برگزیده مردم در انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی بود و با ثبت یک میلیون و 573 هزار و 587 رای بار دیگر به عنوان بالاترین رای تهران به مجلس راه پیدا کند.
با این حال سال پایانی این دوره با انتخاب او به عنوان رئیس جمهور همراه شد تا هاشمی ردای ریاست بر خانه ملت را به مهدی کروبی واگذار کند.
البته هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم هم بار دیگر وارد گود رقابت شد اما زمانه چرخید و با روی کار آمدن اصلاح طلبان، او جایگاه اولی را به سید محمدرضا خاتمی واگذار کرد و با کسب 749 هزار و 884 هزار رای در جایگاه سیام برگزیدگان تهران قرار گرفت؛ جایگاهی که برای او جالب نبود و ترجیح داد از حضور در خانه ملت انصراف دهد.
چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی با ریاست علی اکبر ناطق نوری همراه شد؛ او در این دوره مجلس 538 هزار و 108 رای به دست آورد اما عملکرد او در جایگاه ریاست خانه ملت گویا برای بسیاری از رای دهندگان قابل قبول بود؛ چرا که در انتخابات مجلس پنجم توانست به عنوان رای اول تهران به مجلس راه پیدا کند. ناطق نوری در این دوره 879 هزار و 893 رای به دست آورد و بار دیگر بر کرسی ریاست تکیه زد.
ششمین دوره مجلس هم در حالی انتخابات خود را پشت سرگذاشت که مهدی کروبی توانست در میان نفرات برگزیده حوزه انتخابیه تهران، ری و شمیرانات به مجلس راه پیدا کند. کروبی در این دوره 892 هزار و 640 رای کسب کرد و چهار سال به عنوان رئیس مجلس فعالیت کرد.
غلامعلی حدادعادل نیز یکی دیگر از روسای مجلس شورای اسلامی در 11 دوره گذشته است. او که در مجلس هفتم توانست بر کرسی ریاست بهارستان بنشیند؛ در انتخابات همان دوره هم 888 هزار و 276 رای را از آن خود کرد. حدادعادل تنها یک دوره ریاست مجلس را برعهده داشت و در دورهای هشتم و نهم که به عنوان نماینده تهران در مجلس حضور پیدا کرده بود به ترتیب 844 هزار و 230 رای و یک میلیون و 119 هزار و 474 رای به دست آورد. افزایش رای او در آخرین دوره حضورش در خانه ملت را میتوان وابسته به میزان مشارکت مردم و همچنین رویکرد سیاسی نامزدها در آن دوره دانست.
در مجلس هشتم، نهم و دهم یک چهره خارج از حوزه انتخابیه تهران به عنوان رئیس مجلس انتخاب شد؛ علی لاریجانی که از حوزه انتخابیه قم به مجلس راه پیدا کرده بود توانست در نخستین دوره ریاست خود در خانه ملت 239 هزار و 436 رای را از آن خود کند. او در مجلس نهم هم در حالی توسط نمایندگان به عنوان رئیس انتخاب شد که 270 هزار و 382 رای کسب کرد و در نهایت در آخرین دوره حضور لاریجانی در مجلس که با ریاست بهارستان توامان بود؛ این چهره سیاسی توانست 191 هزار و 329 رای را برای خود ثبت کند؛ آرایی که در هر دوره نسبت به دوره قبل با کاهش نسبی همراه شد. نکته جالب توجه اینجاست که او در دوره دهم مجلس، نه به عنوان نامزد اول مردم قم؛ بلکه پس از احمد امیرآبادی فراهانی رهسپار خانه ملت شد اما همه این ها او را از کرسی ریاست مجلس دور نکرد.
در نهایت در مجلس یازدهم که به ریاست محمدباقر قالیباف برگزار شد؛ او توانست یک میلیون و 265 هزار و 287 رای را برای خود ثبت کرده و به عنوان رای اول مردم تهران راهی مجلس شود؛ عنوانی که تنها در همان دوره برای او باقی ماند تا قالیباف در دوره دوازدهم عملکردی دور از انتظار را در جلب آرای مردم داشته باشد و ریزش سنگین آرا، با کسب ۴۰۹ هزار و 808 رای به مجلس برود.
در میان 6 چهره ای که در تمامی ادوار ریاست مجلس شورای اسلامی را برعهده داشتند؛ قالیباف را می توان بزرگ ترین بازنده کارزار انتخابات معرفی کرد که نه تنها نتوانست رای پیشین خود را تکرار کند؛ بلکه در جایگاهی بسیار دور از انتظار و با ریزش سنگین آرا راهی مجلس شد؛ موضوعی که حتی در چشم انداز خردادماه 1403 و آغاز به کار مجلس دوازدهم، حضور او را در راس بهارستان و اصلی ترین کرسی مجلس با اما و اگر جدی هم مسلکان اصولگرایش روبرو کرده است.