پروژه ایران : هشتمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات اعضای سازمان مجاهدین (منافقین) امروز سهشنبه ۱۰ بهمن ماه در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در اولین جلسه دادگاه در ۲۱ آذرماه ۱۴۰۲، نماینده دادستان اتهامات ۴ نفر از متهمان پرونده یعنی تشکیلات موسوم به مجاهدین خلق (معروف به گروهک منافقین) متهم ردیف اول، مسعود رجوی متهم ردیف دوم، مریم قجر عضدانلو (رجوی) متهم ردیف سوم و مهدی ابریشمچی متهم ردیف چهارم پرونده را قرائت کرد.
در جلسه دوم دادگاه در ۲۸ آذرماه ۱۴۰۲، کیفرخواست متهمان ردیف ۵ تا ۲۳ پرونده اعم از زهره اخیانی، فهمیه اروانی، مهدی براهی، مژگان پارسایی، زهرا مریخی، محمد علی توحیدی خانیکی، علی خدایی، مهدی خدایی، عباسعلی داوری فیضی پورآذر، سید مجید سید المحدثین، صدیقه حسینی، مسعود طریقت، مهوش سپهری، قدسی خرازیان، مهناز سلیمیان، محسن سیه گلاه، مریم فضل مشهدی، بهشته شادرو، ژیلا دیهیم قرائت شد.
در جلسه سوم دادگاه در ۵ دی ماه ۱۴۰۲، نماینده دادستان کیفرخواست متهمان ردیف ۲۴ تا ۳۳ اعم از ابوالقاسم رضایی، حمیرا حجتی امامی، محمود عطایی کاریزی، گلناز جواهری ساعتچی، مهربان حاجینژاد، مرتضی اسماعیلیان مارنانی، دولت نوروزی، زهرا بخشایی، محمد حیاتی و نیکو خائفی اشکذری را قرائت کرد.
در چهارمین جلسه دادگاه در ۱۲ دی ۱۴۰۲، نماینده دادستان قبل از قرائت ادامه کیفرخواست به تشریح جنایات گروهک تروریستی منافقین پرداخت.
در پنجمین جلسه دادگاه در ۱۹ دی ماه، کیفرخواست متهمان ۳۴ تا ۴۲ پرونده قرائت شد.
در ششمین جلسه دادگاه در ۲۶ دی ماه، کیفرخواست متهمان ۴۳ تا ۷۰ قرائت شد.
در هفتمین جلسه دادگاه در ۳ بهمن ماه، کیفرخواست متهمان ۷۱ تا ۸۹ قرائت شد.
این پرونده ۱۰۴ متهم حقیقی و یک متهم حقوقی (تشکیلات گروهک منافقین) دارد.
گزارش ایسنا از جلسه هشتم:
در ابتدای جلسه امروز، حجت الاسلام دهقانی قاضی دادگاه با اشاره به لایحهای که یکی از شکات به دست او رسانده است و درباره سیاسی نبودن گروهک تروریستی منافقین در هیچ برهه زمانی از فعالیتش بود، گفت: در این لایحه آمده است که گروهک مذکور برخلاف ادعاهای خود هیچگاه مبارزه با ستم و ظلم را نداشته است و آنها در راستای سیاست سیا و رژیم پهلوی تبدیل به ماشین کشتار شدند و هیچگاه در راستای منافع ملی حرکت نکردند. این موضوع در اعترافهای فردی به نام «افراخته» برای ساواک است که گفته بود قصد داریم آیتالله بهشتی را بکشیم.
وی افزود: این لایحه مفصل است و شکات و وکلا در زمان خود میتوانند اظهارات خود را بیان کنند.
دهقانی تصریح کرد: امروز و فردا جلسات دادگاه در دو نوبت صبح و ظهر تشکیل میشود و بعد از اتمام قرائت کیفرخواست وکلا و شکات میتوانند اظهارات خود را بیان کنند.
در ادامه قاضی دادگاه از نماینده دادستان خواست تا ادامه کیفرخواست را قرائت کند.
نماینده دادستان با حضور در جایگاه در ادامه قرائت کیفرخواست، گفت: مرتضی فخار متهم ردیف ۹۰ پرونده است. او که قبل از انقلاب، به عنوان یکی از اعضای مرکزی گروهک منافقین در اصفهان شناخته میشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸، در بخش تبلیغات تشکیلات به فعالیت پرداخته و برههای نیز مسئول تدارکات نفاق میشود.در ادامه، مرتضی فخار از کشور متواری و به مقر منافقین در عراق ملحق شده و در آنجا نیز در اغلب عملیاتهای تروریستی- نظامی گروهک علیه شهروندان ایران، از جمله فروغ جاویدان شرکت میکند.
وی افزود: او در قتل عمد (شهادت) سید محمدحسن بهشتی نژاد، مرتضی فخار و حسین دادخواه مسئولیت شناسایی هدف ترور (شهید بهشتی نژاد)، آدرس و ساعات تردد نامبرده و همچنین اعلام این اطلاعات به عوامل ترور، را برعهده داشته است. بدین نحو که در این اقدام تروریستی، اعضای یک تیم پنج نفره در سال ۱۳۶۰، به درب منزل نامبرده مراجعه و به بهانهی دادن نامه، به سمت او شلیک میکنند که منجر به قتل (شهادت) وی و کودک خردسال همراهش شده و اعضای تیم ترور نیز، پس از آن موفق به فرار میشوند. او تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۷۶۶۹/۱۲-۲۰۱۱ است.
وی افزود: سید اسدالله فقیه دزفولی متهم ردیف ۹۱ پرونده است. او قبل از انقلاب (در سال ۱۳۵۲)، جذب گروهک شده و در تشکیلات زندان مسعود رجوی، به فعالیت میپردازد. در ادامه و پس از پیروزی انقلاب، نامبرده مسئول حفاظت و انتظامات ساختمان ستاد منافقین شده و در سال ۱۳۵۸، به قسمت حفاظت از اعضای کادر نفاق منتقل و سپس جزء محافظین مسعود رجوی میشود.
نماینده دادستان ادامه داد: دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از مسئول اتاق عملیاتهای تروریستی مقر بدیع در سال ۱۳۷۷ و مسئول تیم نظامی- تروریستی در شاخهی نظامی نفاق. او در حال حاضر در کادر مرکزی و اطلاعات گروهک است. او تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۷۶/۶-۲۰۰۲ است.
وی افزود: ایرج فیض متهم ردیف ۹۲ پرونده است و او یکی از اعضای مرکزیت گروهک در استان اصفهان بوده که پس از پیروزی انقلاب، به قسمت امنیت منافقین، منتقل شده و در زیر مجموعهی یکی از عناصر نفاق، به نام اُخُوَت قرار میگیرد. او در ادامه به قسمت تدارکات و تامین مالی گروهک رفته و در اواخر سال ۱۳۵۹ به بخش تبلیغات نفاق، اعزام و به عنوان معاون یکی از عناصر منافقین، به نام آرمین منصوب میگردد.
وی ادامه داد: پس از آن، وارد شورای گروهک در اصفهان شده و بعد از اینکه محمود اخوت از اصفهان میرود، از اواسط شهریور سال ۱۳۶۰، به عنوان مسئول بخش نظامی منافقین در آن استان، جایگزین وی گردیده و در سال ۱۳۶۰ نیز مسئولیتی در قسمت سیاسی- نظامی نفاق، به نامبرده واگذار میشود. پس از آن وی تا سمت معاون مرکزیت نفاق، ارتقا یافته و به پاریس اعزام میشود. او پس از اعزام به عراق، در بخش نظامی منافقین سازماندهی شده و در عملیاتهای تروریستی- نظامیِ دهلران، آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان شرکت میکند. ایرج فیض در مشارکت با احمد حنیف نژاد، یکی دیگر از عوامل اصلی تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترورِ شهید سید محمدحسن بهشتی نژاد و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی، قتل عمد این شهید والا مقام محسوب میشود. بدین نحو که در این اقدام تروریستی، اعضای یک تیم پنج نفره در سال ۱۳۶۰، به درب منزل نامبرده مراجعه و به بهانهی دادن نامه، به سمت او شلیک میکنند که منجر به قتل عمد (شهادت) وی و کودک خردسال همراهش شده و اعضای تیم ترور نیز، پس از آن موفق به فرار میشوند. او تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۸۰/۶-۲۰۰۲ است.
وی افزود: پرویز کریمیان متهم ردیف ۹۳ پرونده است. او قبل از پیروزی از انقلاب، با منافقین آشنا و به همکاری با این گروهک میپردازد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از ایران متواری شده و در عراق، به منافقین ملحق میشود.
نماینده دادستان تصریح کرد: از جمله فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از مسئول تیمهای ترور تشکیلات در سال ۱۳۶۰، مسئول شاخهی نظامی نفاق در سال ۱۳۶۸، فعالیت در بخش اطلاعات گروهک به عنوان مسئول، شرکت در عملیاتهای تروریستی- نظامی چلچراغ، مروارید و فروغ جاویدان، عضویت در هیئت اجرایی منافقین در سال ۱۳۷۰، عضویت در شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت در سال ۱۳۷۴ و بازجو- شکنجه گر گروهک در سالهای ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵. او در حال حاضر در قسمت ستاد داخله منافقین فعال است و تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۳۲۰۱/۵-۲۰۱۲ است.
نماینده دادستان ادامه داد: احمد گلپایگانی متهم ردیف ۹۴ پرونده است. او در اواخر سال ۱۳۶۴، به منظور پیوستن به گروهک تروریستی منافقین، از کشور متواری شده و سپس در یگان رزمِ این گروهک سازماندهی و در عملیاتهای تروریستی- نظامی آفتاب، چلچراغ، فروغِ جاویدان و مروارید (نسل کشی اکراد عراق) شرکت میکند. او همچنین در سال ۱۳۷۲ به عنوان معاون تیم، در عملیاتهای تروریستی محور خوزستان، به منظور شناسایی و به اصطلاح نفوذ، حضور یافته و در حال حاضر نیز در کشور آلبانی اقامت دارد.
وی ادامه داد: فرید ماهوتچی متهم ردیف ۹۵ پرونده است. او در سال ۱۳۵۷ به آمریکا رفته و در همان کشور، با منافقین آشنا و جذب گروهک میشود. او سپس به کشور آلمان رفته و پس از آن، به مقر منافقین در عراق ملحق میشود. گفتنی است نامبرده سابقهی همکاری با کمونیستها را نیز داشته است.
نماینده دادستان ادامه داد: از جمله فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از شرکت در عملیاتهای تروریستی- نظامی فروغ جاویدان، چلچراغ و مروارید، از مسئولان بخش پذیرش در شاخهی نظامی نفاق، فعالیت در قسمت پذیرش گروهک طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۳، رابط تشکیلات با آمریکاییها و فعالیت در بخش روابط گروهک از سال ۱۳۸۲. او در حال حاضر مسئول بخش رسانهای و روابط تشکیلات در کشور آلبانی است.
نماینده دادستان افزود: مهدی مددی متهم ردیف ۹۶ پرونده است. او در سال ۱۳۵۴ با منافقین آشنا و جذب گروهک شده و در سال ۱۳۶۱ نیز در بخش اجتماعی تشکیلات مشغول به فعالیت میشود. او سپس به فرانسه رفته و در آنجا، مسئولیت دفتر منافقین در پاریس را برعهده میگیرد.
وی افزود: دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است ازمسئول در شاخهی نظامی نفاق در سال ۱۳۶۶، از عناصر اصلی برگزار کنندهی تجمعات غیرقانونی منافقین در مشهد، عضو تیمهای عملیاتی و چریک شهری گروهک، شرکت در عملیات تروریستی- نظامیِ فروغ جاویدان، از بازجوهای تشکیلات و مسئول خروجی گروهک در سال ۱۳۸۱. او در حال حاضر از اعضای شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت بوده و از مسئولین رده بالایِ منافقین محسوب میشود.
نماینده دادستان افزود: سید محمود احمدی ردیف ۹۷ پرونده است. او قبل از انقلاب، همکاریهای خویش را با گروهک منافقین شروع کرده و در تعامل تنگاتنگ با مسعود رجوی و مهدی ابریشمچی و در چارچوب تشکیلات زندان نفاق، شروع به خط دهی به زندانیان میکند. در ادامه و با پیروزی انقلاب اسلامی، وی فعالیتهای خود را در گروهک تروریستی منافقین استمرار بخشیده و اقدامات بسیاری در راستای اهداف تشکیلات، به انجام میرساند.
وی افزود: از جمله فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از عضو شورای نشریهی نفاق بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹، مسئول اصلی بخش به اصطلاح اجتماعی گروهک در سال ۱۳۶۱، مسئول بخشی از تشکیلات در فرانسه بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ و مسئول مقر و پشتیبانی شاخهی نظامی نفاق در مقر اشرف. اوتحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۷۰۴/۹-۲۰۱۰ است.
وی افزود: سید جواد احمدی علونآبادی متهم ردیف ۹۸ پرونده است. او به واسطهی القائات برادرش محمود که از اعضای رده بالای گروهک بوده، جذب منافقین شده و با هدایت وی، در سال ۱۳۵۹ به منظور فعالیت و جمع وری اخبار و اطلاعات مناطق جنگی، در پوشش گروه پزشکی، در غرب کشور حضور مییابد. فعالیتهای او در تشکیلات منافقین سبب میشود در سال ۱۳۶۰ دستگیر و پس از طی مراحل دادرسی، به ۱۰ سال حبس محکوم گردد. لازم به ذکر است که نامبرده به واسطهی برادرش، به مدت یکسال در بخشی از گروهک اشتغال داشته و به امور مربوط به عناصر عملیاتی تشکیلات در خانههای تیمی منافقین، رسیدگی میکرده است. ضمن اینکه وی در عراق و آلبانی نیز دارای ردهی تشکیلاتی است.
نماینده دادستان افزود: اسماعیل مرتضایی متهم ردیف ۹۹ پرونده است. او قبل از انقلاب در جریان گروه والعصر قرار گرفته و سپس جذب گروهک تروریستی منافقین میشود. او مدتی به عنوان مسئول امنیتی- نظامی ستاد نفاق در مشهد فعالیت کرده و در اواخر سال ۱۳۵۹، به شمال متواری و در قائمشهر و بابل، مشغول فعالیت میشود. شایان ذکر است وی در سال ۱۳۶۰ از کشور خارج شده و به کردستان عراق میرود.
نماینده دادستان ادامه داد: دیگر فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از مسئول شکنجهی افراد معترض و مسئله دار از دیدگاه گروهک، معاون ابراهیم ذاکری، مسئول و هادی عملیاتهای نظامی- تروریستی، ارتباطات و اعزام تیمهای ترور به داخل کشور طی هماهنگی با استخبارات عراق، مسئول نظامی استانهای خراسان، کرمان و سیستان و بلوچستان، پس از تقسیم بندی استانها در گروهک، معاون هیئت اجرایی نفاق در سال ۱۳۶۴، مسئول تیم در عملیاتهای نظامی- تروریستیِ آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان و مروارید، مسئول مقر حبیبِ نفاق برای اعزام نفرات به داخل کشور و مسئول اطلاعات در گروهک تروریستی منافقین. او تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۱۲۸/۱-۲۰۰۹ است.
وی افزود: محمود معیری متهم ردیف ۱۰۰ پرونده است. او در سال ۱۳۵۵به انگلستان رفته و در آنجا، جذب گروهک منافقین میشود. او ضمن تسلط به زبانهای عربی و انگلیسی، آموزشهای تخصصی را در زمینه سیستمهای هوایی فرا گرفته و در حال حاضر نیز یکی از افراد به اصطلاح روابط (مترجمی)، در دفتر گروهک، مستقر در آلبانی است.
وزیری ادامه داد: دیگر فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از فعالیت در بخش اطلاعات مقر اشرف، مترجم منافقین در ارتباط با افسران سیا در سال ۱۳۸۲ فعالیت در شاخه نظامی منافقین،شرکت در عملیاتهای مختلف نظامی تروریستی گروهک و مترجم منافقین در ارتباط با افسران عراقی.
وی افزود: رقیه ملک محمدی متهم ردیف ۱۰۱ پرونده است. او از هواداران فعال گروهک منافقین بوده که به دلیل فعالیتهای تشکیلاتی و مجرمانه خود، در تاریخ ۳۰ فروردین سال ۱۳۶۱، دستگیر و به پنج سال حبس محکوم میشود. او پس از آزادی از زندان، در سال ۱۳۶۶ از کشور فرار کرده و به مقر منافقین در عراق ملحق میشود.
نمابنده دادستان افزود: از جمله فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از شرکت در عملیاتهای نظامی- تروریستی فروغ جاویدان، چلچراغ و آفتاب،عضویت در شورای رهبری نفاق، مسئول تیم تروریستی در شاخه نظامی نفاق در سال ۱۳۶۹، مسئول مقر لیبرتی در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱،فعالیت در قسمت روابط گروهک در مقطع عراق از سال ۱۳۶۸، مسئول تشکیل تیمهای تروریستی در عملیاتهای نامنظم در سال ۱۳۷۲، فعالیت در بخش روابط خارجی گروهک و مسئول عملیاتهای تروریستی در خوزستان در سال ۱۳۷۲. او در حال حاضر مسئول برگزاری نشست با مسئولان عملیاتی گروهک در آلبانی است.
وی افزود: حسن نظام الملکی متهم ردیف ۱۰۲ پرونده است. او پس از آشنایی با علی خدایی صفت در سال ۱۳۵۱، جذب گروهک تروریستی منافقین شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئول شاخه آذربایجان تشکیلات میشود.
وی ادامه داد: دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از شرکت در کلیه عملیاتهای تروریستی- نظامی از جمله مهران، چلچراغ، آفتاب، فروغ جاویدان و مروارید، شرکت در عملیات تروریستی- نظامیِ راهگشایی با سمت مسئول، مسئول تیم تروریستی در شاخه نظامی نفاق بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰، بازجو- شکنجهگر مقر اشرف از سال ۱۳۷۳ و مسئول حفاظت از مقر اشرف. او در حال حاضر در بخش اطلاعات نفاق در آلبانی، مشغول به کار است. حسن نظام الملکی در نسل کشی اکراد عراق طی عملیات تروریستی- نظامی مروارید و همچنین در تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترورِ امیر سپهبد علی صیاد شیرازی (به نامهای حسن زمان وزیری و رضا نادری با نام مستعار عطاءاله) و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی، قتل عمد این شهید والا مقام، مشارکت و همکاری تنگاتنگی با محمود قجر عضدانلو و مژگان پارسایی داشته است.
نماینده دادستان افزود: نسرین نظری علی آبادی متهم ردیف ۱۰۳ پرونده است. او پس از اقدامات مسلحانهی گروهک در فاز نظامی در سال ۱۳۶۰، به خارج از کشور متواری و در مقر اشرف در عراق، به دیگر منافقین ملحق میشود. او در حال حاضر در رده شورای رهبری گروهک قرار دارد.
وی افزود: دیگر فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از عضو شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت، جزو نفرات تامین مالی گروهک در اروپا در سال ۱۳۷۲، عضویت در ستاد داخله تشکیلات تا سال ۱۳۸۵، مقطعی به عنوان مسئول گروهک در آلمان، فعالیت در مقر منافقین در فرانسه و مسئول ارتباطات تلفنی نفاق در مقر اشرف. او تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۱۹/۶-۲۰۰۲ است.
نماینده دادستان افزود: علی هادی زاده متهم ردیف ۱۰۴ پرونده است. او قبل از انقلاب به کشور آلمان رفته و در سال ۱۳۶۱، با دفتر گروهک در آن کشور آشنا و جذب منافقین شده و در نهایت به مقر نفاق در کشور عراق، ملحق میشود. او در مقطع حضورش در عراق، به صورت فعال در بخش اطلاعات گروهک، بر نظامیان و ارگانهای نظامی ایران، تمرکز داشته و بیشتر اطلاعات خود را از طریق تخلیه تلفنی به دست میآورده است. او در عملیاتهای تروریستی- نظامیِ آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان و مروارید شرکت داشته و در بخش زنان منافقین، جزء نفرات پشتیبانی بوده است.
نماینده دادستان افزود: الله کرم هوشنگی متهم ردیف ۱۰۵ پرونده است. او در کلیه اقدامات تروریستی شهر شیراز و دیگر شهرها، عضو تیم نظامی بوده و توسط فرهاد الفت به عنوان مسئول کل تشکیلات گروهک منافقین در استانهای جنوبی کشور، هدایت میشده است. ضمناً وی از نفرات عملیاتی کادر مرکزی تشکیلات نفاق است.
در ادامه جلسه، پس از اتمام این بخش از قرائت کیفرخواست متهمان، نماینده دادستان به قرائت عناوین اتهامی متهمان پرداخت.
نماینده دادستان افزود: ردیف اول پرونده (گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق) متهم است به:
الف) تسبیب در افساد فی الارض در اجتماع با مباشرین و مسببین اقدامات مجرمانه و گستردهی ارتکابی توسط اعضای سازمان یافتهی خود در زمینهی ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، احراق و تخریب در حد وسیع، جنایات گسترده علیه تمامیت جسمانی افراد منتهی به قتل عمدِ (شهادت) هفده هزار نفر از اتباع ایران اسلامی، اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی و ورود خسارات عمده به تمامیت جسمانی افراد و اموال عمومی و خصوصی، از حیث تعیین هدف یعنی قیام مسلحانه علیه حاکمیت مشروع مستقر در کشور ایران (جمهوری اسلامی) و به واسطه طراحی بخشها و چارتی هماهنگ، ترسیم تقسیم کار دقیق فی مابین این بخشها به مثابهی یک سیستم سازماندهی شده، تبیین سیاستهای کلی لازم یعنی مشی مسلحانه و خشونت آمیز برای پیاده کردن اهداف تشکیلات، ایجاد بستر برای جذب نیرو و آموزش آن ها، طرح ریزی اقدامات مسلحانه بر علیه شهروندان جمهوری اسلامی در تشکیلات پیچیدهی خود، تامین مالی این اقدامات مجرمانه و تهیه و ارائه سلاح، بمب و تجهیزات لازم برای ارتکاب جرایم موضوع پرونده حاضر از سال ۱۳۵۷ هـجری شمسی (مصادف با ۱۹۷۸ میلادی) تاکنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
ب) تسبیب در بغی در اجتماع با اعضای باغیِ خود (مباشرین بغی)، از سال ۱۳۵۷ هـجری شمسی (مصادف با ۱۹۷۸ میلادی) تاکنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
پ) تسبیب در محاربه در اجتماع با اعضای محاربِ خود (مباشرینِ جرم محاربه)، از طریق تسهیل شرایط برای اجرای اقدامات مسلحانه بر علیه شهروندان جمهوری اسلامی توسط تشکیلات پیچیدهی خود، تامین مالی این اقدامات مجرمانه و تهیه و ارائه سلاح، بمب و تجهیزات لازم برای ارتکاب جرایم تروریستی به قصد جان مردم، ارعاب آنها و ایجاد ناامنی در محیط.
ت) سببیت در تشکیل و اداره جمعیت یا فرقه تروریستی و ضد امنیتی موسوم به «تشکیلات مجاهدین خلق ایران» معروف به «منافقین» در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای مرکزیت گروهک)، از سال ۱۳۵۷ هـجری شمسی (مصادف با ۱۹۷۸ میلادی) تاکنون در داخل ایران و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی) با هدف برهم زدن امنیت ملی ایران از طرق مختلف (که مصادیق آن به نحو جداگانه در بخش سوم ذکر شده است).
ث) تسبیب در همکاری مؤثر اطلاعاتی در جاسوسی سازمان یافته با دولت بیگانه و متخاصم رژیم بعث عراق در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای مرکزیت تشکیلات) با هدف ایراد ضربه و خسارت به امنیت ملی به ویژه در طول ۸ سال جنگ تحمیلی به ایران.
ج) تسبیب در همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق) طی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ هـجری شمسی (مصادف با ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ میلادی) در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای مرکزیت گروهک) با مشارکت در تأسیس پادگان اشرف در عراق.
چ) تسبیب در تحریک و تهییج مردم به آشوب، بلوا و اخلال در نظم عمومی در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای تشکیلات)، به قصد برهم زدن امنیت کشور و امنیت عمومی و تشویش اذهان عمومی (از طریق انتشار بیانیه، پخش سخنرانی و فعالیت تبلیغاتی).
ح) تسبیب در اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین علیه جان و مال مردم در اجتماع با سایر مباشرین (اعضای تشکیلات)، از جمله عملیاتهای تروریستی و اقدامات سازماندهی شده برای آشوبهای خیابانی از طریق تبانی و دعوت هواداران برای سوء استفاده از اعتراضات مدنی مردم و نیز آموزش اقدامات تروریستی به هواداران.
خ) تسبیب در آدمرباییهای متعدد و سازمان یافته توأم با شکنجه و آزار و اذیتهای جسمی و روحیِ در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جنایات.
د) تسبیب در انواع تخریب و تحریق عمدی اموال مردم و اموال عمومی در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ذ) تسبیب در انواع سرقتهای مسلحانه و غارت اموال عمومی و خصوصی در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ر) تسبیب در اقدامات تروریستی سازمان یافته منجر به ضرب و جرح و قتل عمد افراد در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ز) تسبیب در هواپیمارباییهای صورت پذیرفته توسط اعضا در اجتماع با مباشرین و مرتکبین جرایم موصوف.
ژ) تسبیب در فعالیت تبلیغی و نشر اکاذیب در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم (اعضای تشکیلات) به قصد تشویش اذهان عمومی و اضرار به نظام جمهوری اسلامی ایران.
س) تسبیب در تامین مالی تروریسم در اجتماع با سایر مباشرین و مرتکبینِ بزه موصوف (مرکزیت گروهک) به قصد سازماندهی اعضای خود (یعنی عناصر و عوامل تشکیلات مجاهدین خلق (منافقین) برای ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور.
نماینده دادستان ادامه داد: ردیفهای دوم و سوم پرونده (مسعود رجوی فرزند میرزاحسین و مریم قجر عضدانلو (رجوی) فرزند حسین) متهم هستند به:
الف) افساد فی الارض از طریق سردستگی، فرماندهی، برنامه ریزی، طراحی، آمریت و هدایتِ اقدامات گسترده و جنایتکارانهی گروه مجرمانه، منسجم و سازمان یافتهی منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق در ارتکاب جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، احراق و تخریب در حد وسیع، جنایات گسترده علیه تمامیت جسمانی افراد منتهی به قتل عمد (شهادت) هفده هزار نفر از اتباع ایران اسلامی، اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی، ورود خسارات عمده به تمامیت جسمانی افراد، اموال عمومی و خصوصی، از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی تا کنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
ب) بغی از طریق سردستگی، سازماندهی و ادارهی گروه مجرمانهی باغی تحت عنوان گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق و عضویت در آن از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی تا کنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
پ) محاربه از طریق همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق)، فرماندهی و مشارکت در عملیاتهای تروریستی- نظامی موسوم به آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان، مروارید، عملیاتهای موسوم به گردانی و راهگشایی به قصد جان مردم، ارعاب آنها و ایجاد ناامنی در محیط.
ت) مشارکت در ادارهی تشکیلات یا فرقه تروریستی و ضد امنیتی، موسوم به «تشکیلات مجاهدین خلق ایران» معروف به «منافقین» از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی تا کنون در داخل ایران و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی) با هدف برهم زدن امنیت ملی ایران از طرق مختلف (که مصادیق آن به نحو جداگانه در بخش سوم ذکر شده است).
ث) مشارکت و همکاری مؤثر اطلاعاتی در جاسوسی سازمان یافته با دولت بیگانه و متخاصم رژیم بعث عراق با هدف ایراد ضربه و خسارت به امنیت ملی به ویژه در طول ۸ سال جنگ تحمیلی به ایران.
ج) همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق) طی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ هجری شمسی با تأسیس پادگان اشرف در عراق.
چ) مشارکت در تحریک و تهییج مردم به آشوب، بلوا و اخلال در نظم عمومی به قصد برهم زدن امنیت کشور و امنیت عمومی و تشویش اذهان عمومی (از طریق سخنرانی، انتشار بیانیه و فعالیت تبلیغاتی).
ح) اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و علیه جان و مال مردم، از جمله عملیاتهای تروریستی و اقدامات سازماندهی شده برای آشوبهای خیابانی از طریق تبانی و دعوت هواداران برای سوء استفاده از اعتراضات مدنی مردم و نیز آموزش اقدامات تروریستی به هواداران.
خ) تسبیب در آدمرباییهای متعدد و سازمان یافتهی توأم با شکنجه و آزار و اذیتهای جسمی و روحیِ صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جنایات از طریق سردستگی و ادارهی گروه مجرمانهی باغی تحت عنوان گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق، سازماندهی کادر مرکزی و هستهی تصمیم گیر گروهک، مشارکت در تعیین خط و مشی، برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه تشکیلات، آمریت، و هدایت اقدامات تروریستی گروهک منافقین در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی سازماندهی مرکزیت سازمان و مشارکت در تصمیم گیریها.
د) تسبیب در انواع تخریب و تحریق عمدی اموال مردم و اموال عمومی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ذ) تسبیب در انواع سرقتهای مسلحانه و غارت اموال عمومی و خصوصی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ر) تسبیب در اقدامات تروریستی سازمان یافتهی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین منجر به ضرب و جرح و قتل عمد افراد در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ز) تسبیب در هواپیمارباییهای صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین جرایم موصوف.
ژ) فعالیت تبلیغی و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اضرار به نظام جمهوری اسلامی ایران.
س) سرکردگی، سازماندهی و هدایت اعضای سازمان منافقین (موسوم به مجاهدین خلق) در تامین مالی تروریسم به قصد سازماندهی اعضای تروریست این تشکیلات برای ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور. همچنین ردیف دوم (مسعود رجوی فرزند میرزاحسین) متهم است به: مشارکت در ربایش هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ در تاریخ ۶ مرداد سال ۱۳۶۰.
وزیری افزود: ارتکاب اتهامات و جرایم موضوع بندهای «خ»، «د»، «ذ»، «ر» و «ز» از سوی متهمان ردیفهای ۱ و ۲ پرونده، در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم و از طریق سردستگی و ادارهی گروه مجرمانهی باغی تحت عنوان گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق، سازماندهی کادر مرکزی و هستهی تصمیمگیر گروهک، مشارکت در تعیین خط و مشی، برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه تشکیلات، آمریت، و هدایت اقدامات تروریستی گروهک منافقین در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی سازماندهی مرکزیت سازمان و مشارکت در تصمیم گیریها، صورت پذیرفته است.
نماینده دادستان اتهامات متهمان ردیفهای (۴ تا ۱۰۵) را به شرح زیر عنوان کرد:
الف) بغی از طریق عضویت موثر در کادر هادی و مرکزی در خصوص اعضای مرکزیت و شورای راهبری و یا صرفاً عضویت نسبت به سایر اعضاء در گروه مجرمانهی باغی تحت عنوان گروهک منافقین موسوم به مجاهدین خلق از سال ۱۳۵۷ هـجری شمسی تاکنون در داخل و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی).
ب) اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و علیه جان و مال مردم، از جمله عملیاتهای تروریستی و یا اقدامات سازماندهی شده برای آشوبهای خیابانی از طریق تبانی و دعوت هواداران برای سوء استفاده از اعتراضات مدنی مردم و نیز آموزش اقدامات تروریستی به هواداران.
وی افزود: متهمان ردیفهای (۴ تا ۴۶)، (۴۸ تا ۶۳)، (۶۶ تا ۷۹)، (۸۱ تا ۹۳) و (۹۵ تا ۱۰۴) متهم هستند به:
پ) مشارکت در تحریک و تهییج مردم به آشوب، بلوا و اخلال در نظم عمومی به قصد برهم زدن امنیت کشور و امنیت عمومی و تشویش اذهان عمومی (از طریق سخنرانی، انتشار بیانیه و فعالیت تبلیغاتی).
ت) فعالیت تبلیغی و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اضرار به نظام جمهوری اسلامی ایران.
وی افزود: ردیفهای (۴ تا ۳۴)، (۳۶ تا ۴۵)، (۴۸ تا ۵۶)، (۵۸ تا ۶۳)، (۶۷ تا ۶۹)، (۷۱ تا ۷۹)، (۸۱ تا ۹۳) و (۹۵ تا ۱۰۴) متهم هستند به:
ث) افساد فی الارض از طریق برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه، آمریت و هدایت اقدامات گسترده و جنایتکارانهی گروه مجرمانه، منسجم و سازمان یافتهی گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق با مشارکت سایر اعضای مرکزیت گروهک در ارتکاب جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، احراق و تخریب در حد وسیع، جنایات گسترده علیه تمامیت جسمانی افراد منتهی به قتل عمد (شهادت) هفده هزار نفر از اتباع ایران اسلامی، اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی و ورود خسارات عمده به تمامیت جسمانی افراد، اموال عمومی و خصوصی در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی عضویت موثر در مرکزیت تشکیلات و مشارکت در تصمیم گیریها.
ج) مشارکت در ادارهی تشکیلات یا فرقه تروریستی و ضد امنیتی، موسوم به «تشکیلات مجاهدین خلق ایران» معروف به «منافقین» از سال ۱۳۵۷ هـجری شمسی (مصادف با ۱۹۷۸ میلادی) تا کنون در داخل ایران و خارج از ایران (از جمله کشورهای عراق، فرانسه و آلبانی) با هدف برهم زدن امنیت ملی ایران از طرق مختلف (که مصادیق آن به نحو جداگانه در بخش سوم ذکر شده است).
چ) مشارکت و همکاری مؤثر اطلاعاتی در جاسوسی سازمان یافته با دولت بیگانه و متخاصم رژیم بعث عراق با هدف ایراد ضربه و خسارت به امنیت ملی به ویژه در طول ۸ سال جنگ تحمیلی به ایران.
ح) همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق) طی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ هـجری شمسی (مصادف با ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ میلادی) با مشارکت در تأسیس پادگان اشرف در عراق.
خ) تسبیب در آدمرباییهای متعدد و سازمان یافتهی توأم با شکنجه و آزار و اذیتهای جسمی و روحیِ صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جنایات از طریق مشارکت با سایر اعضای کادر مرکزی گروهک در تعیین خط و مشی، برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه تشکیلات، آمریت و هدایت اقدامات تروریستی گروهک منافقین در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی عضویت در مرکزیت گروهک و مشارکت در تصمیم گیریها.
د) تسبیب در انواع تخریب و تحریق عمدی اموال مردم و اموال عمومی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ذ) تسبیب در انواع سرقتهای مسلحانه و غارت اموال عمومی و خصوصی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ر) تسبیب در اقدامات تروریستی سازمان یافتهی صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین منجر به ضرب و جرح و قتل عمد افراد در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرایم.
ز) تسبیب در هواپیمارباییهای صورت پذیرفته توسط گروهک منافقین در اجتماع با مباشرین و مرتکبین جرائم موصوف.
ژ) تسبیب در تامین مالی تروریسم با مشارکت سایر اعضای مرکزیت گروهک از طریق برنامه ریزی و طراحی سیاستهای تامین مالی تشکیلات موسوم به مجاهدین خلق و همچنین سازماندهی و هدایت اعضای بخش مالی گروهک در راستای انجام این بزه و به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور توسط عناصر تروریست این تشکیلات.
نماینده دادستان ادامه داد: ارتکاب اتهامات و جرایم موضوع بندهای «خ»، «د»، «ذ»، «ر» و «ز» از سوی متهمان ردیفهای اخیر، در اجتماع با مباشرین و مرتکبین این جرائم و از طریق مشارکت با سایر اعضای کادر مرکزی گروهک در تعیین خط و مشی، برنامه ریزی و طراحی سیاستهای مجرمانه تشکیلات، آمریت و هدایت اقدامات تروریستی گروهک منافقین در چارچوب خط و مشی تعیینی توسط کادر مرکزی و هستهی تصمیم ساز مجاهدین خلق به واسطهی عضویت در مرکزیت گروهک و مشارکت در تصمیم گیری ها، صورت پذیرفته است.
وی افزود: متهمان ردیفهای (۴ تا ۸)، (۱۰ تا ۲۹)، (۳۱)، (۳۳ و ۳۴)، (۳۶ تا ۴۲)، (۴۴ و ۴۵)، (۴۷ تا ۵۴)، (۵۸ تا ۶۱)، (۶۴ و ۶۵)، (۶۸ و ۶۹)، (۷۱ تا ۷۹)، (۸۱ تا ۸۳)، (۸۵ تا ۸۷)، (۸۹ تا ۹۶) و (۹۹ تا ۱۰۵) متهم هستند به:
س) محاربه از طریق همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق)، فرماندهی و مشارکت در عملیاتهای نظامی- تروریستی گروهک منافقین موسوم به تشکیلات مجاهدین خلق به قصد جان مردم، ارعاب آنها و ایجاد ناامنی در محیط.
نماینده دادستان گفت: متهم ردیف چهارم پرونده (مهدی ابریشمچی) متهم است به: معاونت در ربایش هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ به منظور فراری دادن مسعود رجوی، ابوالحسن بنی صدر و عامل انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در تاریخ ۶ مرداد سال ۱۳۶۰، از طریق برنامه ریزی و طراحی نقشه هواپیماربایی موصوف. همچنین مهدی براعی متهم ردیف ۷ متهم است به معاونت در قتل عمدی (شهادت) شهید محمدعلی شهری، از طریق تحریک، تطمیع و تشویق اعضای گروهک و همچنین هدایت عوامل ترور.
وی افزود: متهمان ردیف ۸ و ۳۶ و ۱۰۲ متهم هستند به تسبیب در قتل عمد (شهادت) امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در اجتماع با مباشر این جنایت، از طریق مشارکت در تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترور شهید صیاد شیرازی. همچنین متهمان ردیف ۲۳ و ۶۷ و ۶۸ و ۷۴ متهم هستند به تسبیب در قتل عمد (شهادت) سید اسداله لاجوردی در اجتماع با مباشرین این جنایت، از طریق مشارکت در تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترور شهید لاجوردی. فرهاد الفت متهم ردیف ۳۹ نیز متهم است به تسبیب در سرقت مسلحانه از بانک صادرات شعبه امام خمینی (ره) بندرعباس در اجتماع با مباشرین این بزه، از طریق طراحی، سازماندهی، هدایت مباشرین و فرماندهی عملیات موصوف به عنوان سلسله مراتب تشکیلات. محمود فخارزاده متهم ردیف ۵۳ نیز متهم است به الف) مباشرت در تخریب و تحریق عمدی اموال عمومی از طریق بمبگذاری و انفجار دفتر دادستانی انقلاب اسلامی تهران
ب) مباشرت در قتل عمد (شهادت) آیتالله علی قدوسی از طریق بمبگذاری و انفجار دفتر دادستانی انقلاب اسلامی تهران.
وی افزود: علیرضا بهرامی متهم ردیف ۶۵ متهم است به: الف) مشارکت در تخریب و تحریق عمدی اموال عمومی از طریق شرکت در اقدام تروریستی بمبگذاری دادگاه انقلاب تهران و خمپاره زنی به ستاد مرکزی سپاه تهران.
ب) مشارکت در قتل عمد و ضرب و جرح عمدی افراد طی بمبگذاری دادگاه انقلاب تهران و خمپاره زنی به ستاد مرکزی سپاه تهران.
در ادامه دادگاه وزیری نماینده دادستان اسامی شکات پرونده را قرائت کرد.
۱) شکایت شکات خصوصی که اسامی آنها در دادگاه قرائت شده است.
۲) شکایت واصله از ستاد نیروهای مسلح مبنی بر اعلام خسارات وارده به آن ستاد از سوی تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق (منافقین).
۳) گزارشات ضابطین عام و خاص دادگستری (به تعداد ۲۱ گزارش) با محوریت جنایات ارتکابی توسط تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) و اعضای کادر مرکزی منافقین.
۴) اقاریر متهمان در سخنرانیها، نشستها، جلسات عمومی و خصوصی تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق (منافقین)، بیانیهها و مصاحبههای صورت پذیرفته با رسانههای خبری خارجی پیرامون پذیرش مسئولیت جنایات ارتکابی توسط گروهک و سایر جرایم موضوع پروندهی حاضر.
۵) اظهارات سایر متهمان دستگیر شده راجع به تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) و اعضا کادر مرکزی آن.
۶) شهادت شهود و اظهارات گواهان حاضر در صحنهی واقعهی تروریستی و شهادتنامههای اعضای سابق گروهک پیرامون تشکیلات مجاهدین خلق (منافقین) و کادر مرکزی آن در خصوص نقش گروهک و مرکزیت آن در جنایات ارتکابی موضوع پرونده.
۷) اظهارات و شهادت اعضای جداشده (توابین و بریدهها) از منافقین علیه تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) و کادر مرکزی نفاق در شعبهی بازپرسی.
۸) پذیرش مسئولیت جنایات موضوع پرونده توسط تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) از طریق درج اطلاعیه و خبر این اقدامات تروریستی در ارگان رسمیِ خبریِ خود.
۹) سایر قرائن و امارات دیگرِ منعکس در پرونده همچون فیلم ملاقات مسعود رجوی با رئیس استخبارات عراق، فیلم اظهارات اعضای دستگیر شده و یا توابین و جداشدگان از گروهک منافقین علیه تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) و همچنین ویدئوهای پخش شده از رسانههای دیداری نفاق پیرامون جنایات ارتکابی توسط گروهک، مطالب منتشره در ارگان رسمیِ خبری منافقین همچون نشریهی مجاهد و اتحادیه، مصاحبههای صورت پذیرفته توسط اعضای تشکیلات با رسانههای خبری خارجی پیرامون پذیرش مسئولیت جنایات ارتکابی توسط گروهک و سایر جرائم موضوع پروندهی حاضر، اسناد بینالمللی، گزارشات، موضعگیریها و بیانیههای صادره توسط کشورهای دیگر در تشریح اقدامات تروریستی انجام شده توسط گروهک و همچنین کتابهای منتشر شده حاوی خاطرات اعضای سابق نفاق از جنایات ارتکابی توسط تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) و اعضای کادر مرکزی گروهک منافقین.
در ادامه نماینده دادستان درباره دلایل محاکمه منافقین گفت: پس از سقوط شاه، به دلیل رفتارهای افراطی و خشونتآمیز گروهک منافقین و خصوصاً مسعود رجوی که با احکام و موازین مشفقانهی دین اسلام در تضاد جدی بود، از کاندیداتوری وی و تعداد از اعضای تشکیلات در حکومت جدید ممانعت شد. در این اثنا، رجوی با نخستین رئیسجمهور ایران (ابوالحسن بنیصدر)، هم پیمان شد و اقدامات مجرمانه عدیدهای را سازماندهی کرد. در سال ۱۳۶۰-۱۳۵۹، حضرت امام (ره) به دلیل خیانتهای مکرر بنی صدر، وی را عزل کرد.
وی افزود: در ادامه، گروهک، حملات شدیدی را بر علیه جمهوری اسلامی تدارک دید که مهمترین آنها، ترور منتهی به قتل (شهادت) رهبران حزب جمهوری اسلامی و بیش از ۷۰ نفر دیگر و همچنین رئیس جمهور قانونی ایران (شهید رجایی) و نخست وزیر وی (باهنر)، از طریق بمبگذاری در تهران بود. متعاقب انفجار اخیر، رجوی و بنیصدر به شهر اوور سور اواز فرانسه متواری شده و در آنجا شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت را که در ظاهر متشکل از گروههای معارض مخالف جمهوری اسلامی ایران بود، تشکیل دادند. در واقع شورای ملی مقاومت، پوششی برای گروهک بود و با هدف، ممانعت از ثبتِ نامِ تشکیلات در لیست گروههای تروریستی، تاسیس شد.
نماینده دادستان ادامه داد: به دنبال این امر، برخی از اعضای گروهک، به پیروی از رهبران خود به اروپا رهسپار شدند و یا به کردستان ایران رفتند و برخی دیگر نیز از مرز عراق گذشته و در آن کشور اقدام به تشکیل مجموعهای از گروهکهای معارض کردند. آنهایی هم که در ایران ماندند، شبکهای زیرزمینی پدید آوردند که با آمریت و طرحریزی تشکیلات، به ارتکاب جرایم مسلحانه اقدام کردند که با هدف متزلزل کردن پایههای حکومت جمهوری اسلامی ایران، انجام میشد.
وزیری گفت: پس از اشغال بخشهایی از ایران توسط رژیم بعث عراق در سال ۱۳۵۹، صدام به منظور توسعه جبهه تبلیغاتی شورای تروریستی موسوم به مقاومت در اروپا که توسط معارضین جمهوری اسلامی اداره میشد و همچنین کسب تمامی اطلاعات جمعآوری شده توسط این گروهک در رابطه با ایران، شروع به حمایت مالی از تشکیلات مجاهدین خلق کرد. در سال ۱۳۶۵-۱۳۶۴، رهبران گروهک، دعوت صدام مبنی بر اسکان در خاک عراق به منظور پیوستن نیروهایشان به ارتش رژیم بعث و مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی ایران را پذیرفتند.
وی افزود: صدام با ارائه پول، سلاح، ادوات جنگی، وسایل نقلیه، تانک، آموزش نظامی و اعطای زمین برای احداث پادگان، به حمایت از گروهک مجاهدین خلق (منافقین) پرداخت. به لطف این منابع، تشکیلات، چندین اردوگاه در عراق دائر کرد و اعضاء و حامیان خود در ایران و دیگر نقاط را تشویق به استقرار در این ناحیه کرد. در پی این دعوت، حدود ۷ هزار نفر که قریب به ۸۰ درصد جمعیت اعضا خارج از ایرانِ گروهک بود به این اردوگاهها آمدند. رجوی این نیروها را مبدل به سربازان شاخه نظامی جدید خود موسوم به آزادیبخش ملی گرداند. شاخهای نظامی که به دلیل اقدامات مسلحانه و خشونت آمیز خود و همچنین ارتکاب جرایم تروریستی، توسط وزارت امور خارجه امریکا به همراه خود گروهک، در لیست گروههای تروریستی موضوع فصل ۲۱۹ قانون «INA» قرار گرفت.
وزیری افزود: با انجام تحولات فوق، گروهک منافقین، حملات متعددی را به کشور وارد کرد و به کشتار زنان، کودکان و شهروندان ایران پرداخت. در این مبارزات، گروهک منافقین گهگاه، از یاری ارتش عراق نیز بهره میبرد. حمایتهای تشکیلات منافقین از صدام تا پس از جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر ایران که در سال ۱۳۶۷ پایان یافت، همچنان باقی بود. در سال ۱۳۷۰-۱۳۶۹، گروهک منافقین با اِعمال تروریسم و نسل کشی اکراد، برخورد بیرحمانهای را با انتفاضهی شهروندان کرد عراقی ترتیب داد.
نماینده دادستان ادامه داد: همچنین از طریق کشتار شیعیان عراق، در سرکوب انتفاضه موصوف نیز به صدام یاری رساند. در طول سالها، منافقین همچنین عملیاتهای نظامی بسیاری را در مناطق اطراف اردوگاههایش انجام داد. هم زمان با سقوط صدام، رهبران گروهک به اوور سور اواز فرانسه بازگشتند، پایگاهی که به مرکزی عملیاتی برای طراحی و مدیریت اقدامات مسلحانه علیه شهروندان جمهوری اسلامی ایران، مبدل گشته بود.
وزیری گفت: خالی از لطف نخواهد بود ذکر این مطلب که تشکیلات منافقین، از زمان پیدایش تاکنون، اقدامات مسلحانه و مجرمانه بسیاری را در خاک ایران و همچنین خارج از آن طراحی و اجرا کرده است. در طول زمان، گروهک، به فرقهای محبوس در خود بدل شده و از شیوههایی از این دست بهره برده است؛ که از این جمله میتوان به رفتارهای فرقهای و مجرمانه با اعضای خود، شامل محاکمه، اعتراف گیری اجباری، شکنجه، حبس انفرادی اعضا، جداسازی جنسی و طلاق اجباری (انحلال ازدواج)، متلاشی کردن خانواده، تله گذاری، تقلب، ظاهرسازی برای ارتقای وجهه، کلاهبرداری و پولشویی اشاره کرد که همگی از مولفههای سازمانهای فرقهای و تروریستی قلمداد میکردند.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۶۴ یعنی سال ازدواج مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو، رجوی به ایجاد یک انقلاب ایدئولوژیک پرداخت. پدیدهای که با گذشت زمان، گروهک را به سمت ساختاری فرقهای متمایل ساخت. کنترل مستبدانه، مصادره داراییها، نظارت جنسی (به ویژه طلاق اجباری و تجرد)، تنهایی عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، بد رفتاری جسمی، ممنوعیت خروج از اردوگاهها. در واقع انقلاب ایدئولوژیک طراحی شده توسط مسعود رجوی بر ۴ پایه استوار بود که پایه اول طلاق است بدین نحو که مردهای متأهل باید زنان خود را طلاق میدادند و مردهای مجرد نیز فکر خود را از ازدواج آزاد کرده و در اختیار سرکردهی گروهک قرار میدادند. پایه دوم، پذیرش سرکردگی عقیدتی مسعود رجوی است، بدین معنا که مسعود رجوی اعتقاد داشت که خون اعضا برای سرکردهی تشکیلات و نفسشان برای مریم رجوی است، که این عقاید به خوبی گویای مولفههای فرقهای گروهک منافقین است.
وی افزود: پایه سوم محرومیت همگانی است یعنی هیچ مردی نباید به زنی فکر کند و هیچ زنی نیز نباید به فکر مردی باشد. با این توضیح که اعضاء، هر زنی را، چه در تلویزیون و چه مستقیم ببینند، او در حریم و اختیار سرکردهی گروهک است و اگر راجع به او فکری شود به مثابهی تعرض به حریم رجوی و خیانت به او تلقی میشود. پایه چهارم هژمونی زنان است بدین نحو که این زنان هستند که بر مردها غالبند. یعنی ریاست مریم رجوی و اینکه، کل اعضای شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت اعم از لائیک، مسلمان و غیر مسلمان میبایست تحت هژمونی زنان درآیند و در همین راستا، در حال حاضر مریم رجوی، دارای جایگاه سرکردهی برگزیده گروهک است.
وزیری در رابطه با ماهیت تروریستی گروهک منافقین گفت: گروهک منافقین از ابتدای تاسیس در سال ۱۳۴۴، با اندیشه حرکت مسلحانه کار خود را آغاز کرد و با اعلام ضرورتِ اقدام مسلحانه برای براندازی حاکمیت وقت و همچنین برای دستیابی به قدرت سیاسی و استقرار حکومت مورد نظر، استراتژی خود را ترسیم و اجرا کرد.
نماینده دادستان ادامه داد: اعتقاد گروهک به ضرورت اقدام مسلحانه و قهرآمیز (به منظور تغییر ساختار و شکل نظام سیاسی و همچنین در دست گرفتن آن) از پایهها و مبانی ایدئولوژیک این گروه به شمار آمده و از ابتدای تاسیس تاکنون، با دگماتیسم حیرت آوری، بر روی آن پا فشاری کردهاند. بر این مبنا بدیهی است که هر حکومت دیگری نیز اگر در ایران حاکم بود، هیچ تغییر بنیادینی در رفتار این گروهک دیده نمیشد.
وی افزود: از مشخصههای فعالیتهای گروهک منافقین و شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت، یک شیوه مستبدانه راهبری است. ساختار داخلی گروهک با یک سلسله مراتب سخت تعیین میشود و تشکیلات با هرم سخت کاری، دارای خصوصیت تمامیت خواهی غیر دموکراتیک است.
وزیری بیان کرد: سرکردهی گروهک از هواداران خود، اطاعت بیقید و شرط و قابلیت دسترسی مستمر در سرتاسر جهان را طلب میکند. در تمامی بخشهای کاری، اصل چرخشی بودن اعضا، استفاده میشود. گروهک از یک سیستم ماهرانهی قاچاق اشخاص استفاده میکند. تغییر شیوه به سمت اقدامات عاری از خشونت، از دیرباز از سوی منافقین رد شده است. اعتقاد به خشونت، برنامهی استراتژیک تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق از بدو تاسیس آن است.
نماینده دادستان ادامه داد: گروهک منافقین از ماهیتی استبدادی برخوردار بوده و تا به امروز از اِعمال خشونت به عنوان یک راه حل، در چارچوب مبارزات خود، فاصله نگرفته است. رفتارهای خشونت گونه و اخلالگرانه و همچنین نظامیگرایانه از دیگر ویژگیهای این گروهک محسوب شده که دلالت بر تروریستی بودن تشکیلات منافقین دارد.
وزیری با بیان اینکه گروهک در برابر اعضا خود از سیاست القایی مشابه سیاست فرقهها بهرهگیری میکند، گفت: شیوهای که در بیشتر سازمانهای تروریستی یافت میشود. در واقع، از سال ۱۳۶۴ مسعود و مریم رجوی، انقلابی ایدئولوژیک را بنا نهادند که به ویژه، لازمه آن کنترل مستبدانه، مصادره اموال، کنترل جنسی (به ویژه طلاق اجباری و تجرد)، تنهایی عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، بد رفتاری جسمی، اعترافات جمعی و ممنوعیت خروج از اردوگاهها بوده است.
وی تصریح کرد: این امر به وضوح نشان میدهد که سیاست القایی کامل که توسط گروهک و سرکردگان آن به کار گرفته شده در راستای نابودی کامل آزادی اعضای آن بوده و آنان، از این امر در راستای هدفِ آشکارِ واداشتن اعضای گروهک به ارتکاب اَعمال تروریستی، استفاده میکنند. به علاوه، مقدس شمردن مریم و مسعود رجوی به فرقهای حقیقی میماند که دارای ویژگیِ جریاناتِ شاخههایِ فرقهای است.
نماینده دادستان گفت: آماده سازی ذهنی اعضا و هواداران خود از طریق القای عقاید افراطی و تروریستی به آنان، مرز بندیهای سیاسی، ایدئولوژیک ذهنی و روانی و القای حس انتقامجویی و کینه ورزی به منظور ایجاد روحیه تقابل و درگیری در روز موعود برای حذف و نابودی حاکمیت مشروع و حزب اکثریت، انجام آموزشهای نظامی و خشونت آمیز برای اعضاء و هواداران با هدف کسب آمادگی عملیاتی لازم برای شروع اقدامات مسلحانهی علنی و تلاش برای ایجاد شکاف و گسست در حاکمیت به منظور ضعیف کردن آن در حدی که به توان با یک ضربه خرد کننده و غافلگیرانه، موجب انهدام دفعتی نظام شد از مصادیق و مؤلفههایی است که مؤید تروریستی بودن این تشکیلات به حساب میآیند. البته بر اساس مبانی آموزشی و اعتقادات گروهک از ابتدای تشکیل، هر گونه جابهجایی حکومت و تحول در ساختار قدرت سیاسی، بدون توسل به خشونت و حرکت مسلحانه، کاملاً نامحتمل و غیرممکن تحلیل میشود.
وی تصریح کرد: مقدس شمردن سلاح و اقدام مسلحانه در نزد این گروه تا جایی است که در لوگوی گروهک منافقین، تصویر سلاح به عنوان نمادِ نوع و شکل مبارزه گنجانده شده است. در واقع این لوگو، بیانگر اهداف تشکیلات و چگونگی نیل به آن را نشان میدهد. حسب بخش ۵۲۳ گزارش سال ۱۹۹۵-۱۹۹۴ رئیس کمیتهی روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا (منتشر شده توسط وزارت امور خارجه امریکا در همان سال)، بمب سلاح مورد علاقهی گروهک معرفی شده است که این امر، موید ماهیت تروریستی تشکیلاتی است که مدعی اعتقاد به آلترناتیو سیاسی است.
نماینده دادستان بیان کرد: هرچند که گروهک ادعا کرده که طی دوره ۲۸ ماهه پس از انقلاب (از اواخر بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰) هیچ گونه اقدام مسلحانهای را انجام نداده لکن باید توجه داشت که بر پایه تعلیمات بنیادی و اساسی گروه، به دلیل اینکه در این دوره، امکان حرکت مسلحانه آشکار وجود نداشته. لذا تشکیلات میبایست صرفاً به آماده سازی بستر برای انجام اقدامات مسلحانه میپرداخت و بر همین مبناست که گروهک، اقدامات ذیل را در طی دوره ۲۸ ماههی مذکور، در دستور کار خود قرار داده و آن را با شدت و جدیت دنبال می کرد.
وزیری افزود: سیستم تشکیلاتی تمرکزگرایی که از ابتدای تشکیل گروهک برای سازماندهی افراد (به منظور اجرای استراتژی و تاکتیک اقدام مسلحانه) طراحی شده بود، پس از انقلاب و در دوره ۲۸ ماهه مذکور، همچنان به عنوان ظرف تشکیلاتی مناسب برای این دوره از فعالیتهای گروهک منافقین در نظر گرفته شد. ایجاد سازماندهی نظامی و تشکیلات مخفی و نیمه مخفی و ترویج پنهانکاری به منظور آماده سازی مجموعه اعضا و هواداران گروهک برای ورود به مرحله جنگ تمام عیار مسلحانه و علنی و نفوذ دادن اعضای مخفی تشکیلات به داخل نهادها و ارگانهای حکومتی با هدف تسهیل در انجام اقدامات مسلحانه، از تاکتیکها و استراتژیهای خاص گروهک در این دوره محسوب میشود.
وی ادامه داد: این افرادِ نفوذی، پس از آغاز مرحلهی جنگ مسلحانه علنی و گسترده، مبادرت به انجام اقدامات متعدد مجرمانه و بمبگذاری علیه مسئولان و مردم غیر نظامی کردند. ادامه مشی مسلحانه و عدم تغییر این استراتژی پس از سقوط شاه، با تاکتیک مسکوت گذاشتن و پنهانکاری و ایجاد یک تشکیلات پوششی به نام «جنبش ملی مجاهدین» به منظور بهرهگیری از ظرفیتهای سیاسی موجود که پس از انقلاب به وجود آمده بود، صورت پذیرفت.
نماینده دادستان گفت: تهیه، جمعآوری و انبار کردن هزاران قبضه سلاح، انواع مواد منفجره و مهمات جنگی در محلهای مختلف در سراسر کشور و عدم تحویل آن به مسئولان دولتی به بهانههای مختلف از جمله اینکه: «خلع سلاح، موجب خشنودی خائنین و افراد وابسته به خارجیها خواهد شد»، «خطرات و تهدیدات عوامل امنیتی رژیم سابق و عوامل امپریالیسم»، «تامین امنیت رهبران گروه» و همچنین «شرط تضمین امنیت از سوی بالاترین مقام اجرایی حکومت (رئیسجمهور وقت)» از مصادیق مشی مسلحانه آمیخته با خشونت این گروهک به حساب میآید.
وزیری بیان کرد: تشکیلات منافقین در حالی ادعا میکرد «در صورت ارائه تضمین از سوی رئیسجمهور وقت، حاضر به تمکین به قانون و تحویل سلاحهاست» که در همان نامه، رئیسجمهور را فاقد اختیارات کافی برای ارائه چنین تضمینی توصیف میکردند و با این وصف، عملاً تحویل سلاحهای خود را تعلیق به محال کرده بود و همچنان که بعدها نیز اثبات شد، به هیچ روی، قصد تحویل سلاحها را نداشته و با این تاکتیک، قصد داشتند زمان خریده تا در یک فرصت مناسب، اقدامات مسلحانه علنی را با استفاده از همان سلاحها و مواد منفجره آغاز کنند.
وی افزود: هرچند که گروهک ادعا میکند که حرکت مسلحانه، پس از سرکوب تظاهرات به اصطلاح مسالمتآمیز روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به دلیل از بین رفتن امکان هر گونه فعالیت مسالمتآمیز صورت گرفته لکن این ادعا مقرون به واقع نبوده و چنین توجیهاتی هیچ سنخیتی با مشی مسلحانهی و خوی خشونت طلب گروه نداشته و با عقاید و تمایلات منافقین به استفاده از اقدامات قهرآمیز و حرکت مسلحانه در تضاد جدی است زیرا: اولاً: گروهک دو روز قبل از آن، یعنی در روز ۲۸ خرداد سال ۱۳۶۰ با صدور اطلاعیهای قصد و تصمیم خود را برای مقابله مسلحانه اعلام کرده و مخالفین خود را به «سختترین کیفر و مجازات انقلابی» تهدید کرده بود. ثانیاً: تظاهرات روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ به هیچ روی، مسالمتآمیز نبوده و کاملاً خشونتبار به حساب میآید چراکه تعدادی از افراد غیرنظامی در این روز، توسط اعضای گروهک کشته و زخمی شده و آنها برخی اماکن، اتومبیلهای غیرنظامی و اموال عمومی را نیز به آتش کشیده و تخریب کردند. اسامی مقتولین و مجروحین و تصاویر به جا مانده از آن دوران، به خوبی بیانگر واهی بودن ادعای منافقین است.
نماینده دادستان ادامه داد: هرچند که گروهک ادعا میکند که حرکت مسلحانه، پس از سرکوب تظاهرات به اصطلاح مسالمتآمیز روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به دلیل از بین رفتن امکان هر گونه فعالیت مسالمتآمیز صورت گرفته لکن این ادعا مقرون به واقع نبوده و چنین توجیهاتی هیچ سنخیتی با مشی مسلحانهی و خوی خشونت طلب گروه نداشته و با عقاید و تمایلات منافقین به استفاده از اقدامات قهرآمیز و حرکت مسلحانه در تضاد جدی است زیرا: اولاً گروهک دو روز قبل از آن، یعنی در روز ۲۸ خرداد سال ۱۳۶۰ با صدور اطلاعیهای قصد و تصمیم خود را برای مقابله مسلحانه اعلام نموده و مخالفین خود را به «سختترین کیفر و مجازات انقلابی» تهدید کرده بود. ثانیاً تظاهرات روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ به هیچ روی، مسالمتآمیز نبوده و کاملاً خشونتبار به حساب میآید چراکه تعدادی از افراد غیرنظامی در این روز، توسط اعضای گروهک کشته و زخمی شده و آنها برخی اماکن، اتومبیلهای غیرنظامی و اموال عمومی را نیز به آتش کشیده و تخریب کردند. اسامی مقتولین و مجروحین و تصاویر به جا مانده از آن دوران، به خوبی بیانگر واهی بودن ادعای منافقین است.
وی افزود: ثالثا در نشریات گروهک و از زبان سرکردهی منافقین، از تصمیم برای انجام این تظاهرات و ورود به این رویارویی، به عنوان «تصمیمی سرنوشتساز و خطیر و اقدامی که ممکن است موجب انهدام کامل سازمان شود» یاد شده بود و بدیهی است که یک اقدام مسالمتآمیز نمیتواند واجد چنین توصیفاتی باشد. اینکه ادعا شده حرکت مسلحانه گروهک منافقین، صرفاً نظامیان و عناصر امنیتی را شامل شده است مقدمتاً این پرسشها را به ذهن متبادر میسازد که مگر حکومت جمهوری اسلامی ایران، مشخصات یک دولت اشغالگر را داراست که مصداق موجودیتی باشد که مقاومت مشروع در قبال آن موضوعیت یافته و اعمال گردد؟ رابعاً: کدام دولت یا نهاد حقوقی بینالمللی، چنین توصیفی را از جمهوری اسلامی ایران داشته یا دارد؟ و یا کدام مرجع ذیصلاح و معتبری، جمهوری اسلامی را واجد ویژگیهایی شناخته که حرکت مسلحانه در قبال آن مشروعیت یابد؟
نماینده دادستان بیان کرد: اگر بخواهیم به صرف ادعاهای گروهی با سابقهای نزدیک به نیم قرن ترور و نظامیگری، توجه کنیم و اقدامات آن را در قبال حکومتی که توسط جامعه جهانی و با معیارهای شناخته شده حقوق بینالملل، حکومت مشروع و قانونی محسوب شده، تروریستی قلمداد نکنیم و به آن، با دیده تردید بنگریم، پس با این نگرش، بایستی تمامی ادعاهای سایر گروههای تروریستی علیه دولتها و حکومتهای قانونی را نیز تروریسم ندانیم، زیرا سایر گروههای تروریستی نیز شبیه همین دلایل را برای توجیه اَعمال جنایتکارانهی خود مطرح میکنند.
در ادامه قاضی دهقانی با اعلام زمان تنفس گفت: ادامه دادگاه در نوبت عصر برگزار میشود.
پس از آغاز نوبت ظهر دادگاه منافقین با دستور قاضی، نماینده دادستان در ادامه قرائت کیفرخواست گفت: اعمال تروریستی زمانی محقق میشوند که از روی قصد و در رابطه با اقدامی فردی و یا جمعی بوده و دارای هدف برهم زدن شدید نظم عمومی از طریق ایجاد رعب و وحشت باشد که در بستر جرائم ذیل محقق میشود:
وی افزود: آسیب عمدی به زندگی و حیثیت افراد، اخاذی، سرقت، شکنجه و اقدامات وحشیانه، خشونت منجر به مرگ، قطع عضو و یا معلولیت دائمی، آدمربایی و یا حبس نمودن افراد، همچنین هواپیماربایی، سرقت کشتی یا هرگونه وسیلهی حمل و نقل دیگر، پولشویی، از کار انداختن و نیز جرائم رایانهای، تجاوز به آزادی رفت و آمد، تولید، فروش، انبار کردن، حمل و یا نگهداری ماشین آلات جنگی، سلاحهای کشنده و انفجاری، هر نوع جرم و جنایت با استفاده از بمب، نارنجک، موشک، سلاحهای خودکار، نامه یا بسته منفجره در ارتباط با اقدام فردی یا دسته جمعی به منظور ایجاد اخلال جدی در نظم عمومی از طریق ایجاد رعب و وحشت.
وزیری گفت: شرکت در گروهی متشکل و یا توافقی در راستای فراهم سازی اقدامی تروریستی که توسط یک یا چند اقدام مادی و یا یکی از اقدامات تروریستی که در فوق به آن اشاره شده، متمایز شود.
وی بیان کرد: تامین مالی اقدام تروریستی با فراهم کردن، جمعآوری کردن و یا اداره کردن داراییها، پول نقد و یا هر دارایی دیگر و یا ارائهی توصیههایی با این هدف به نیت تصاحب این اموال، پول نقد و یا داراییهای مصروفه و یا دانستن این امر که تمامی اموال یا بخشی از آن در راستای ارتکاب اقدام تروریستی که پیشتر بیان شد، استفاده خواهد شد، نیز مستقل از ایجاد احتمالی چنین اقدامی، اقدامی تروریستی محسوب خواهد شد؛ و نکته حائز اهمیت: برای آنکه جرمی تروریستی قلمداد شود، اینکه سوء قصد، افراد خاصی را هدف گرفته باشد، از اهمیت چندانی برخوردار نیست.
وزیری بیان کرد:در واقع، ارتکابِ محض اعمالی که احتمالاً میتوانند به افراد جامعه آسیب وارد نمایند، هر چند به طور ویژه توسط عاملان جرم، هدف گرفته نشده باشند، باز هم تروریستی قلمداد میشوند چرا که این اعمال، ماهیتاً به ایجاد رعب و وحشت انجامیده و مسلماً باعث آسیب شدید به نظم عمومی میگردند.
نماینده دادستان ادامه داد: تعداد قابل توجهی از اقدامات مسلحانه گروهک منافقین، نظیر خمپاره زنی به مناطق مسکونی، حملهی صورت پذیرفته نسبت به دانشکده ادبیات اهواز و بمبگذاری اتوبوسی در شیراز، در مکانهای عمومی، محل تعلیم و تربیت جوانان، سکونتگاه شهروندان عادی و همچنین وسیله نقلیه عمومیِ مورد استفاده عموم و به ویژه قشر مستضعف جامعه، انجام شده و ضمن اخلال جدی در نظم عمومی، موجبات ارعاب و وحشت و قتل عمدی شهروندان عادی جامعه را فراهم آورده است. لذا همین چند مورد برای اثبات ماهیت تروریستی تشکیلات منافقین و اقدامات آن کفایت خواهد کرد.
وزیری نماینده دادستان بیان کرد: گروهک منافقین تا سال ۲۰۱۰ در لیست سیاه سازمانهای تروریستی ایالات متحدهی امریکا و تا سال ۲۰۰۵ به عنوان سازمانی تروریستی توسط اتحادیه اروپا، شناسایی شده بود لکن پارلمان اروپا و بریتانیا، در اقدامی سیاسی و تامل برانگیز، با باور به ادعاها و تلاشهای واهی این گروهک برای معرفی خود به عنوان جنبش به اصطلاح آزادی خواه و دموکراتیک تبعیدی، از ملاحظهی آن به عنوان جریانی تروریستی صرف نظر کرده و آن را از لیست سیاه سازمانهای تروریستی خود، خارج کرده است.
وی افزود: با این همه، به رغم تمامی این مفروضات محال، باز هم بیشک، گروهک منافقین، در زمان ارتکاب اقدامات مجرمانه، ترورهای منتهی به قتل و جرج، بمبگذاری در مراکز دولتی و غیر دولتی، خمپاره زنی به منازل مسکونی و ... به شرح مندرج در پروندهی حاضر، دارای ماهیتی تروریستی بوده است.
نماینده دادستان در رابطه با نحوه تامین اسلحه توسط منافقین گفت: گروهک تروریستی منافقین با سه شیوه خاص هزینه اقدامات تروریستی خود را جذب میکند:
شیوه اول: با استدلالهای واهی، نظام را نامشروع دانسته فلذا سرقت مسلحانه از بانکها را تایید و به تعدادی از تیمهای تروریستی ماموریت داده میشود که برای تامین مخارج و هزینههای گروهک، اقدام به گروگانگیری در بانکها و مؤسسات پولی و مالی و نهایتاً سرقت مسلحانه بنمایند و تحت عنوان مصادره انقلابی بانکها، حتی اعلامیه صادر کنند و با افتخار، این عمل قبیح و تروریستی را تبلیغ کنند.
شیوه دوم: تاسیس شرکتهای تجاری - مالی با استفاده از عناصر غیر تشکیلاتی، ولی هوادار گروهک و انجام فعالیتهای اقتصادی سود دِه و کوتاه مدت
شیوه سوم: کلاهبرداری از شهروندان فرانسوی- اروپایی، که در این شیوه از چند راهکار استفاده میکنند.
نماینده دادستان گفت: یکی از این شیوه ها حضور تیمهای تشکیلاتی در مبادی ورودی شهرها و فرودگاهها و به نمایش گذاشتن عکسهایی از اعضای دستگیرشدهی خود و تحریک احساسات شهروندان غربی و تقاضای کمک از عابرین بیاطلاع و به بیان دیگر گدایی کردند، است.
وزیری بیان کرد: یک روش شناسایی افراد پولدار غربی مقیم فرانسه و مراجعه به درب منزل آنها، تشریح کیسهای متعدد، فریب و جلب نظر آنان و نهایتاً اخذ مبالغی به صورت ماهیانه از آنان است.
وی ادامه داد: روش سوم راهاندازی انجمنهای خیریه غیر واقعی و جمعآوری اعانهها و کمکهای مردمی از شهروندان انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و آمریکایی است.
وی افزود: این پولها بعد از جمعآوری، از طریق عملیاتهای پولشویی بینالمللی پیچیده به خارج منتقل شده و بدین منظور از حسابهای ترکیه، آلمان، فرانسه، بلژیک، نروژ، سوئد، اردن و امارات متحده عربی منتقل شده و برای انجام اقدامات مسلحانه و واجد وصف تروریستی علیه حاکمیت مشروع مستقر در ایران (از حیث پارامترهای بین المللی)، مورد استفاده قرار میگیرد.