پروژه ایران : کریستوفر بولاس در کتاب ذهن چینی میکوشد به یاری روانکاوی فروید، وینیکات، خان، یونگ و روزنفلد دو تفکر شرقی و غربی را که چند هزار سال پیش از هم منشعب شدهاند دوباره با یکدیگر آشتی دهد.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، کریستوفر بولاس در کتاب ذهن چینی میکوشد به یاری روانکاوی فروید، وینیکات، خان، یونگ و روزنفلد دو تفکر شرقی و غربی را که چند هزار سال پیش از هم منشعب شدهاند دوباره با یکدیگر آشتی دهد. بولاس بر این تصور است که هرچند تقسیمهای سادهانگارانۀ جهان به شیوههای مختلف تفکری دقیق نیستند و حتی ممکن است رهزن باشند، اما معتقد است شیوههای تفکر در شرق آسیا و غرب تفاوتهایی با یکدیگر دارند و بر بخشهای متفاوت ذهن تأکید میکنند. این دو بخش ذهن زمانی با یکدیگر وحدت داشتند اما طی چند هزار سال گذشته از هم فاصله گرفتهاند. با این همه، این دو شیوۀ تفکر به یمن ظهور روانکاوی در اواخر قرن نوزدهم و تحولات بعدی آن به یکدیگر نزدیک میشوند.
بولاس چگونه تفکر غربی و شرقی را به آغوش یکدیگر بازمیگرداند؟
او در سفری فکری و سهمرحلهای، که با سفر واقعی او به ژاپن و کرۀ جنوبی همراه است، آرامآرام بخش شرقی ذهن خود را کشف میکند و به شباهتهای آن با بخش غربی ذهن خود (آموزههای روانکاوی) پی میبرد. در مرحلۀ اول سفر فکری خود، پیش از آن که عازم ژاپن و کره شود، هنگام مطالعه دربارۀ فرهنگهای شرقی پیشانگارههایی پرورانده است. در آن زمان نمیدانسته که این فرمی از بازخوانی است، زیرا عناصر ذهنیای که در شرق رشد یافته بودند بخشی از ذهن او و اذهان مردم سراسر جهان بودند. با این همه، در مرحلۀ دوم فکری خود با سفر به ژاپن و تجربۀ زندۀ ذهن ژاپنی چیزی را درمییابد که تأثیری عمیق بر او مینهد، با این که هنوز از آن فهمی روشن ندارد. سرانجام در واپسین مرحلۀ سفر فکری خویش، پس از آن که سفر به شرق دور را به اتمام رساند، بار دیگر به متون بنیادین فرهنگهای شرقی بازگشته، دریافت خود را مفهومپردازی میکند.
کتاب ذهن چینی در سه بخش با عناوین «پیشانگارهها»، «دریافتها» و «مفهومپردازیها» روایتگر سفر آفاقی و انفسی کریستوفر بولاس به شرق و کشف وحدت ذهن شرقی و غربی است.