ماکس فریش در رمان «انسان در هولوسن ظاهر میشود» از خلال داستان یک زمینشناس مبتلا به فراموشی به شکلی نوآورانه و عمیق، ابعاد فلسفی و انسانی زندگی را واکاوی میکند.
اشتفان سوایگ با «حدیث شطرنج» نمونهای از سرنوشت بسیاری روشنفکران را تجسم میبخشد که خواستند، اما نتوانستند از سیطرهی فاشیسم بر اروپا، و سقوط ارزشهای معنوی این قاره جلوگیری کنند.