درست مانند بسیاری از باورهای رایج روانشناسی، بحران میانسالی با وجود تلاش محققان برای نشان دادن اینکه این بحران فقط یک افسانه است اما همچنان بحرانی است که مردم با آن مواجهاند. به نظر میرسد که همه یک خویشاوندی دارند که مسخ فرضی میانسالی را پشت سر گذاشته است. شاید مثلا عمویی داشته باشید که ناگهان تغییر شغلی داده یا تصمیم گرفته خانواده خود را ترک تا زندگی مجردی جدیدی را شروع کند. این در واقع بحران میانسالی است.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، آخرین داده ها در مورد رشد عاطفی در میانسالی از یک مطالعه در مقیاس بزرگ بدست آمده است که توسط سوفی هوهنه و دانیل زیمپریچ از دانشگاه اولم (2024) انجام شده است. محققان آلمانی با استفاده از معیاری به نام مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، بیش از 3300 بزرگسال از 18 تا 99 سال را در تلاش برای شناسایی تغییرات در بهزیستی در سالهای بزرگسالی مورد بررسی قرار دادند. نقطه شروع آنها با این ایده نبود که خوشبختی در میانسالی به وجود میآید، بلکه دقیقاً برعکس این بود که مردم به طور پیوسته با رسیدن به سالهای آخر زندگی از نظر عاطفی بیشتر خوشحال میشوند.
چرا مردم در دوران بزرگسالی شادتر خواهند بود؟ کسانی که طرفدار منحنی شادی U شکل هستند (یعنی بحران میانسالی) استدلال میکنند که برای دستیابی افراد به تحقق واقعی نیاز به یک بحران است. بر اساس این منطق، عموی شما تنها در صورتی میتواند به خوشبختی دست یابد که 50 و 60 سالگی خود را پشت سر بگذارد، مگر اینکه در طول زندگی از این مسیر منحرف شود. در عوض، هوهنه و زیمپریچ، مانند بسیاری از محققین شخصیتی طول عمر، به افراد پیشنهاد میکنند که یک فرآیند ثابت را برای انتخاب اهداف خود به گونهای انجام دهند که شادی آنها را به حداکثر برساند.
این روند رشد در بزرگسالی، همانطور که محققان U. Uhm بیان میکنند، زمانی اتفاق میافتد که افراد اهداف خاص (قابل دستیابی) را اولویتبندی میکنند، دیدگاه زمانی خود را تغییر میدهند و بهتر میتوانند احساسات منفی را تنظیم کنند. اگرچه زندگی بعدی با چالشهای زیادی مواجه میشود اما به افراد این امکان را میدهد که در نگاه به آینده، روی آنچه برایشان مهم است تمرکز کنند.
آزمایش پویایی مثبت ـ منفی در سراسر زندگی
مطالعه آلمانی که به عنوان بررسی روانشناسی مثبت در طول عمر انجام شد، شامل PANAS به همراه معیارهای آموزش و سلامت ذهنی (خودارزیابی) بود. خود PANAS شامل 10 صفت مثبت و 10 صفت منفی است که در مقیاس 1 (کمی یا اصلاً) تا 5 (بسیار زیاد) رتبهبندی شدهاند. در اینجا میتوانید به هر یک از این موارد به خود امتیاز دهید:
مثبت:
فعال
علاقهمند
برانگیخته
قوی
الهامگرفته
مغرور
مشتاق
هشدار
مشخص
منفی:
پریشان
ناراحت
گناهکار
ترسیده
خصومتآمیز
تحریکپذیر
شرمنده
عصبی
ترس
برای مقایسه نمرات خود با نمرات نمونه، میانگین هر ماده در مقیاس مثبت 3.5 (با اکثر افراد بین 2.5 تا 4.5) و تقریباً 2.0 در منفی (با اکثریت بین 1.3 و 2.8) بود.
به عنوان یک مقیاس سلامت روان،PANAS این مزیت را دارد که حالات را نه تنها به عنوان طیفی از مثبت تا منفی، بلکه به عنوان ابعاد مستقل تعریف میکند. به عبارت دیگر، فقط به این دلیل که شما هیجانزده هستید به این معنی نیست که نمیتوانید ترس داشته باشید. این رویکرد دوبعدی به بهزیستی نه تنها واقعیتر از دیدن بهزیستی در یک بعد واحد است؛ بلکه ارزیابی میزان احساس مثبت، منفی، هر دو یا هیچکدام را ممکن میسازد.
یافتهها به همان اندازه برای آنچه که تیم تحقیقاتی یافته بود، مهم بود. مؤلفه مثبت PANAS همانطور که نویسندگان پیشبینی کرده بودند، افزایش مداوم رو به بالا در بزرگسالی بود. در همان زمان، تا سن 70 سالگی یا بیشتر، عاطفه منفی چرخشی به سمت پایین داشت. رتبهبندیهای سلامت ذهنی نقش مهمی ایفا کردند، با این حال از آنجایی که افراد خود را در این کیفیت پایینتر ارزیابی میکنند، بعد از 70 سالگی اثرات منفی روی بهزیستی نشان میدهند.
شدت هر دو نوع عاطفه نیز در میان گروههای مسنتر از بزرگسالان کاهش یافت و این ایده را تقویت کرد که افراد راههایی برای خودتنظیمی احساسات خود پیدا میکنند. اوج ها ممکن است به این اندازه نباشند اما پایینترینها هم نیستند.
همانطور که در مورد تمام تحقیقات در مورد پیری صادق است، یافتهها میتواند تحت تأثیر این واقعیت باشد که فقط بازماندگان برای آزمایش در دسترس هستند. افرادی که از نظر روانی کمتر سالم هستند، ممکن است دیگر زنده نبوده و یا تمایلی به آزمایش نداشته باشند. با این حال، این واقعیت باقی میماند که هیچ مدرکی دال بر کاهش بهزیستی در میانسالی وجود نداشت، همانطور که اگر بحران میانسالی با این شرکتکنندگان رخ میداد، انتظار میرفت.
ترک بحران میانسالی در آینه دید عقب
همانطور که از این یافتهها میبینید، زندگی تنها با گذر از دهههای بزرگسالی، حداقل از نظر خلق و خو، بهتر میشود. با این حال، این بدان معنا نیست که افراد در درجه سلامت روانی خود متفاوت نیستند. یکی از سؤالات اصلی مطالعه این بود که آیا PANAS از نظر آماری برای همه گروههای سنی مناسب است یا خیر، و این سؤال تأیید شد.
با بازگشت به مسئله بحران میانسالی، نویسندگان به طور قاطع به این نتیجه رسیدند که میانسالی به جای اینکه زمان آشفتگی باشد، یکی از فرصتهای افزایش یافته برای رشد است. به گفته آنها میانسالی اغلب زمانی است که افراد بالغتر و یکپارچهتر میشوند و میتوانند از موفقیتهای شغلی و خانوادگی رشد کنند و منجر به احساس رضایت و سلامت روانی بهتر شوند.
همچنین مهم است که یافتههای مربوط به سلامت ذهنی را در این تصویر آفتابی از میانسالی بگنجانیم. در تمام سنین، به ویژه در سالهای بعد، افرادی که وضعیت سلامتی خود را بدتر ارزیابی میکردند، بهزیستی روانشناختی پایینتری نیز نشان دادند. با افزایش سن، قطعا نمی توانید تقویم را کنترل کنید، اما می توانید برای سلامت جسمانی بهتر تلاش کنید.
به طور خلاصه، مطالعه آلمانی نشان میدهد که یک بار دیگر، بحران میانسالی زمانی که زیر میکروسکوپ آماری قرار میگیرد، ناپدید میشود. به دنبال عواملی غیر از سن باشید تا بهزیستی خود را توضیح دهند و مسیر رسیدن به موفقیت بسیار دستیافتنیتر خواهد شد.