شاید دوست داشته باشید با تنبلی خداحافظی کنید؛ شاید هم دلتان بخواهد در مزایای تنبلی و تن‌آسایی مطالعه داشته باشید. پس این مطلب برای شماست.

به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در این گزارش قرار است از دنیای کتاب‌ها بخواهیم تا راه را نشانمان بدهند.
 
کاری که شروع کردی را تمام کن
 
کتاب «کاری که شروع کردی را تمام کن» به قلم مت روزن، نویسنده و روانشناس آمریکایی/ اروپایی به بررسی و تحلیل معضل اهمال‌کاری و راهکارهایی برای غلبه بر آن اختصاص یافته است. مت روزن در این کتاب قصد دارد به کمک پژوهش‌ها و تحقیقات علمی روان‌شناختی، دلایل و عوامل موثر در به وجود آمدن و تشدید معضل اهمال‌کاری را بررسی کرده و راهکارهایی برای غلبه بر آن به مخاطب ارائه بدهد.
 
مت روزن در کتاب «کاری که شروع کردی را تمام کن» با نگاهی علمی و همه‌جانبه معضل اهمال‌کاری را شکافته و تلاش می‌کند راهکار حل آن را در اختیار خوانندگان قرار بدهد. همه‌ی ما، دانشجو، کارمند، هنرمند، مدیر یا ورزشکار؛ مهم نیست در چه جایگاه یا موقعیتی باشیم، همه در زندگی‌مان شرایطی را تجربه کرده‌ایم که انجام کاری را تا حدی به آینده موکول کرده‌ایم که در نهایت منجر به یک فاجعه یا مشکلی بزرگ‌تر شده است. مت روزن در مقدمه‌ی کتاب اشاره می‌کند که طبق آخرین تحقیقات روان‌شناختی، 25 درصد از افراد بالغ با مشکل اهمال‌کاری دست و پنجه نرم می‌کنند. او حتی از تجربه‌ی شخصی خودش نیز کمک گرفته و توضیح می‌دهد که سال‌های بسیاری از زندگی‌اش را صرف پیدا کردن راه‌حل این مشکل کرده اما موفق نبوده است. به عقیده‌ی روزن تصورات اشتباه و افسانه‌های بسیاری در رابطه با این معضل وجود دارد و یکی از اهداف او در این کتاب، مقابله با آن‌هاست.
 
مت روزن در ادامه‌ کتاب کاری که شروع کردی را تمام کن، به این نکته اشاره می‌کند که اهمال‌کاری، مشکلی به درازای تاریخ است و برخی از بزرگ‌ترین متفکران و هنرمندان مانند لئوناردو داوینچی را نیز درگیر خود کرده است. او همچنین به این موضوع می‌پردازد که ممکن است در نگاه اول، دلیل و علت عقب انداختن کارها فرار از دشواری و استرس ناشی از روبه‌رویی با آن‌ها به نظر برسد. اما با بررسی دقیق‌تر متوجه می‌شویم که به عقب انداختن کارها نه تنها از حجم فشار و اضطراب ما نمی‌کاهد؛ بلکه به مرور زمان تنها به اندازه و شدت آن‌ها اضافه می‌کند. نویسنده با استناد به تحقیقات روان‌شناختی انجام شده در این زمینه استدلال می‌کند که به عقیده‌ متخصصان، اهمال‌کاری نوعی رفتار خودویرانگر و در دسته‌ی عادت‌های خودتخریب‌گرانه است.
 
۲۳ راه برای غلبه بر تنبلی
 
غلبه بر تنبلی راه‌های مختلفی دارد. اما حتما تعجب می‌کنید اگر متوجه شوید که تنبلی هم انواع مختلفی دارد. مثلا گاهی کارها را به تعویق می‌اندازیم. گاهی به دلیل اولویت‌بندی اشتباهی که داریم تنبلی می‌کنیم. گاهی اوقات ممکن است از ترس شکست خوردن در کاری که قرار است انجام دهیم، تنبلی کنیم. راه حل چیست؟ اگر بدانیم که به کدام دلیل، تنبلی می‌کنیم، یعنی بتوانیم ریشه آن را بشناسیم، روش مخصوص مقابله‌اش را انتخاب می‌کنیم. این کاری است که اس. جی. اسکات در کتاب ۲۳ راه برای غلبه بر تنبلی به ما می‌آموزد.
 
اندر مزایای تنبلی
 
تنبلی مزایایی هم دارد؟ در بسیاری از فرهنگ‌ها از جمله فرهنگ ما درباره معایب تنبلی صحبت شده است. حالا نویسنده شجاعی پیدا شده است که می‌خواهد اندر مزایای تنبلی بگوید؛ البته بد نیست اگر اول ببینیم این کتاب درباره چیست؟ ما همیشه کار می‌کنیم. کار کردن در زندگی همه مهم است. چون علاوه بر کسب درآمد، به انسان نشان می‌دهد که مفید است و می‌تواند تاثیرگذار باشد. همه ما، چه کارمان را دوست داشته باشیم و چه از آن بیزار باشیم، زمان زیادی از روز را صرف کار کردن می‌کنیم. اما آیا این دنیا ارزش آن را دارد که از شدت کار کردن، جان بدهیم؟ شاید بد نباشد اگر به این کتاب شانسی بدهیم. در آن صورت است که متوجه می‌شویم در صورتی که زمانی را برای تفریح یا به زبان خودمانی، تنبلی در نظر داشته باشیم، بازدهی بهتری هم در کارمان داریم.
 
آبلوموف
 
ایوان گنچاروف با نوشتن داستان آبلوموف توانست چند اصطلاح جدید را به فرهنگ و ادبیات جهان هدیه کند. اصطلاحاتی که همگی از تنبلی، تن‌پروری و ضعف اراده در تصمیم‌گیری می‌گویند. هرچند زمانی که گنچاروف کتاب آبلوموف را می‌نوشت در تلاش بود تا نقدی بر زندگی اشرافی قرن نوزدهم روسی داشته باشد، اما این داستان شگفت‌انگیز هنوز هم می‌تواند جذاب باشد و به مخاطب کمک کند تا مشکل تنبلی را از زاویه‌ای دیگر ببیند. اما داستان از چه قرار است؟ آبلوموف که پس از سال‌ها کار دولتی بازنشسته شده است، تمام روزش را به لمیدن روی کاناپه، خوابیدن و هیچ‌کاری نکردن می‌گذارند. این تنبلی تا جایی پیش می‌رود که او حتی جوراب‌هایش را هم نمی‌تواند خودش به پایش کند و خدمتکارش این کار را برایش انجام می‌دهد. آندره، دوست وفادار آبلوموف تلاش می‌کند تا به او کمک کند از این وضعیت نجات پید کند، اما موفق نمی‌شود. حتی قوی‌ترین نیروی جهان، یعنی عشق هم تغییری در او به وجود نمی‌آورد… آبلوموف آنقدر در تنبلی زیاده‌روی می‌کند که نام آبلوموفیسم را از آن خود می‌کند. اصطلاحی که امروزه به سستی، خمودگی، خستگی بیمارگونه و بی‌توجهی به زندگی اطلاق می‌شود.