زندگینامه یا سرگذشتنامه یا تذکره یا بیوگرافی سبکی در ادبیات و دیگر رسانهها از جمله فیلمهای مستند است که مربوط به شرح و توصیف رخدادها و روند زندگی یک یا چند نفر میشود. بیشتر زندگینامهها بر پایه یادداشتهای شخصی افراد ترتیب داده میشوند؛ داستانهایی واقعی هستند و نه تخیلی! یک زندگینامه به فهرست کردن اطلاعات در مورد یک شخص مانند زادگاه و زادروز و تاریخ رخدادها محدود نمیشود و به توضیح و گاه تحلیل رویدادها میپردازد.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در این گزارش با سه نمونه کتاب موفق در حوزه زندگینامه آشنا میشوید:
«منم ملاله»
«منم ملاله» نوشته ملاله یوسفزی(-۱۹۹۷) است. این کتاب داستان واقعی دختری است که از حق تحصیل زنان دفاع کرد و طالبان او را به گلوله بست. ملاله یوسفزی که به هنگام چاپ کتابش ۱۵ سال داشت، کمسنترین فرد در طول تاریخ است که موفق به کسب نوبل ادبیات شده است.
ملاله یوسفزی، دختر نوجوان پاکستانیای است که در شهر سوات زندگی میکند. او در سال ۲۰۰۹ آغاز به وبلاگنویسی میکند و شرایط زندگی در شهری که تحت تسلط طالبان است را در قالب نوشتههای وبلاگیاش مطرح میکند. دو سال بعد هویتش افشا میشود و از آن به بعد، به صورت علنی برای حق تحصیل زنان در شهرش مبارزه میکرد. این مبارزه علنی دشواریهایی را برای این نوجوان به همراه میآورد اما ملاله و دوستانش دست از مطالبه خود برنمیدارند...
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«بعد از سخنرانی، پیامهای پشتیبانی زیادی را از سرتاسر جهان دریافت کردم، ولی کشور خودم غالباً در سکوت بود، بجز اینکه در توییتر و فیسبوک برادران و خواهران پاکستانی خود را میدیدم که علیه من سخن میگویند. آنها مرا متهم میکردند به نوجوانی که تشنهی شهرت است. یک نفر گفت: تصویر کشورت را فراموش کن، مدرسه را فراموش کن، او نهایتاً چیزی را که به دنبالش بود بهدست آورد، یک زندگی مرفه در خارج.»
«روح یک پروانه»
«روح یک پروانه» به قلم نویسندگان، محمدعلی، هانا یاسمین علی، داستان زندگی محمدعلی کلی بوکسور حرفهای سنگینوزن آمریکایی است که برترین مشتزن تاریخ بوکس در وزن خود، شناخته میشود. او از دوازده سالگی مشتزنی را شروع کرد و تنها ۱۰ سال بعد (۱۹۶۴) قهرمان بوکس جهان شد. محمدعلی پس از گرویدن به اسلام در فعالیتهای سیاسی نیز نقش داشت و امتناعش از شرکت در جنگ ویتنام نامش را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت. او در سال ۱۳۷۲ شمسی به دعوت مقامات وقت بوکس به ایران سفر کرد و با جمعی از مقامات و ورزشکاران ایران نیز دیدار کرد. از مقبره امام خمینی (ره) دیدن کرد، در نماز جمعه تهران حضور پیدا کرد و سفری هم به مشهد داشت.
او در روز دوشنبه ۲۳ مه ۲۰۱۶ به علت بروز اختلال تنفسی راهی بیمارستان شد و در روز سوم ژوئن ۲۰۱۶ پس از ۳۲ سال تحمل بیماری پارکینسون، بر اثر مشکلات تنفسی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان اسکاتسدیل آریزونا درگذشت. مراسم خاکسپاری محمد علی روز جمعه، دهم ژانویه ۲۰۱۶ (۲۱ خرداد ۱۳۹۵) یک هفته پس از مرگ، در زادگاهش شهر لوئیویل ایالت کنتاکی برگزار شد.
در مقدمه از زبان خود کلی می خوانید:
«این کتاب بازتاب زندگیام است. توصیفی از خاطرهانگیزترین لحظاتم و قصه اینکه چطور تبدیل به مردی شدم که امروز هستم. از روزی که بوکس را شروع کردم، راهی طولانی آمدهام. به همه جای دنیا سفر کردهام و آدمهای مختلفی را دیدهام. به نظرم خدا مردم را در جهان پخش کرده و همه را با دیگری متفاوت آفریده و اینگونه دنیا را زیباتر ساخته است. اهداف کشورهای ما باید کارکردن روی درک و و فهم متقابل باشد، احترام به تفاوتها و تجلیل از اشتراکها. باید شاکر این تفاوتها باشیم و الا دنیای خستهکنندهای بود اگر همه یک شکل، یک رنگ و یک اندازه بودند.»
«شور زندگی»
کتاب «شور زندگی» یکی از معروفترین آثار اروینگ استون است که به شرح زندگی و احوالات وینسنت (ونسان) ونگوگ پرداخته است. این کتاب داستان زندگی نقاشی است که دنیا را با نگاهی متفاوت میدید. انتشارات نشانه این اثر را با ترجمهی مارینا بنیاتیان منتشر کرده است.
در کتاب «شور زندگی» با داستانی مواجه خواهید شد از مردی که دنیا و مردمان آن را با نگاهی متفاوت میدید. در سرش خیالات بسیاری داشت و تنها راه آرامش فکری را در نقاشی یافت. ونگوگ انسانی عجیب و خاص بود. نابغهای که برای انسانهای اطرافش قابل درک نبود.
اروینگ استون، نویسنده کتاب، تلاش بسیاری کرد تا وقایع پیرامون این نقاش بزرگ را مستند و دقیق بیان کند. او برای این کار به نامههایی که ونسان برای برادرش، تئو، نوشته بود مراجعه کرد و توانست اطلاعات بسیار خوبی را گردآوری کند. البته فقط به نامهها بسنده نکرد و تحقیقات مفصلی پیرامون زندگی پرفراز ونشیب ونگوگ انجام داد.
با خواندن کتاب داستانی زندگینامه ونگوگ درمییابیم که او زندگی بسیار سخت و طاقتفرسایی داشته است. هیچگاه نتوانست درآمد مناسبی داشته باشد و در کمال ناباوری در زمان حیاتش فقط یک تابلو از او به قیمت چهارصد فرانک به فروش رفت. «تاک سرخ» عنوان تابلویی بود که بین بیش از هزار نقاشی ونگوگ شانس فروخته شدن در زمان حیاتش را پیدا کرد. شاید افرادی که در کنار این نقاش بزرگ زیستند و چهرهی او را بارها دیدند هرگز تصور نمیکردند روزی او یکی از بزرگترین نقاشان جهان به شمار برود. همان شخصی که مورد بیمهری و بیتوجهی عده بسیاری بود.