به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، چهارم اکتبر سال ۱۹۸۲. مکان صحرای بلک راک تو ۲۰۰ مایلی شمال نواداست. آن روز یک تاجر انگلیسی به نام ریچارد نوبل سوار بر خودرویی به نام Thrust2 بود که رولز رویس سازنده آن بود و موتور این خودرو، جت بود. در همان روز آقای نوبل رکود سریعترین رانندگی تاریخ را مال خود کرد.
سرعتش با این خودرو به ۱۰۲۰ کیلومتر یا ۶۳۴ مایل بر ساعت رسید که باورنکردنی بود. آخرین رکوردی که قبل از ریچارد نوبل ثبت شده بود برای گری گابلیچ بود که سیزده سال قبلتر یعنی سال ۱۹۷۰ با ماشین blue flame بود. سرعت خودرو ۱۰۱۴ کیلومتر بر ساعت بود.
اما هرچند که آقای نوبل به آرزوی همیشگی خود یعنی جابجا کردن رکورد سریعترین مرد روی زمین از نظر کیلومتر بر ساعت رسیده بود اما حاشیه عددی زیاد نبود که خیالش برای مدتی طولانی راحت باشد. هرچند که در هر صورت خوشحال بود.
اما عدد جادویی برای آقای نوبل عدد ۷۰۰ مایل بر ساعت بود که چنین سرعتی برابر با یک ماخ است که در آن سرعت دیوار صوتی شکسته میشود. دنبال طرحی بود برای دیزاین یک خودرو که بتواند به این سرعت برسد اما با این خودروی رولز رویس به نام تراست ۲ این کار شدنی نبود.
ریچارد نوبل به فکر طراحی ماشینی افتاد که بتواند روی خشکی هم دیوار صوتی رو بشکند. این بود که خودرویی به نام ThrustSSC متولد شد. ssc انتهای نامش مخفف کلمهی سوپر سونیک کار یعنی ماشین مافوق صوت است. بر روی این ماشین دو موتور جت سوار کرده بودند.
این خودرو بطور ویژهای برای این طراحی شده بود که هم رکود سرعت زمینی رو بشکند و هم به اولین خودرویی در جهان تبدیل شود که سرعتش از صوت فراتر میرود. این پروژه بلندپروازانه رو ریچارد نوبل به همراه شخصی به نام ریچارد گرین پیش بردند.
کار روی ساخت ماشین ThrustSSC از سال ۱۹۹۴ آغاز شد. نوآوری کلیدی روی این ماشین، قرار دادن دو موتور جت این طرف و آن طرف ماشین بود. این دو موتور کنار هم بطور ترکیبی ۱۱۰ هزار اسب بخار قدرت و حدود ۱۰ تن وزن داشت.
روی کاغذ خودرو به سرعت ۸۰۰ مایل در ساعت میرسید. یعنی چیزی حدود ۱۳۰۰ کیلومتر بر ساعت. کابین این خودرو طوری طراحی شده بود که مقاومت در برابر هوا رو به حداقل میرساند و مهمتر از همه، کل وسیله را طوری طراحی کرده بودند که ماشین در سرعت بالا روی زمین بماند و پرواز نکند.
در آن زمان هم رولز رویس و هم نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا از این پروژه حمایت کردند و اجازه دادند که این خودرو روی باندهای با کیفیتی که داشتند تست انجام دهد. آزمایشهای اولیه بدون مشکل پیش رفت و تواناییهای اولیهی خودرو همگی تایید شدند.
اما برای روز موعود و رسیدن به سرعت بالا تصمیم گرفته شد که خودرو را به صراحی black rock نوادا ببرند که یک صحرای نمکی معروف در بونویل آمریکاست. یک منطقهی وسیع و کاملا مسطحی که بهترین جای ممکن برای به حداکثر رساندن سرعت این خودروست.
اینجا یک سوال هم پیش میآمد. برای این خودرویی که قرار بود سرعت بالای ۱۰۰۰ کیلومتر در ساعت رو تجربه کند، که یک ماخ میشد، چه کسی پشت فرمون بنشیند؟ چون کار هرکسی نبود و نیاز به یک رانندهی قدرتمند داشت که بتواند سرعت رو تحمل کند.
این بود که سراغ یک خلبان با تجربهی نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا رفتند به نام اندی گرین که تایم زیادی را در هواپیماهای سریع السیر و جتهای جنگی سپری کرده بود. تجربیات گذشتهش باعث شده بود که مهارت بالایی در کنترل ذهن و جسم در سرعتهای مافوق صوت داشته باشد.
به عنوان یک خلبان آزمایشی عادت داشت که وسایل نقلیهای که در اختیارش بود رو به روشی حرفهای به بالاترین سطوح سرعت برساند و همیشه رکودهایی از خودش به جا گذاشته بود. این باعث میشد که گزینهی مناسبی برای رانندگی این خودرو باشد.
شکستن دیوار صوتی در خشکی جای هیچ خطایی برای راننده باقی نمیگذاشت. اعصابی از فولاد میخواست. گرین در طول دورهی نظامیش نشان داده بود که اعصاب قوی و دیوانهکنندهای برای چنین تلاشهایی دارد. ترسی از سرعت بالا نداشت. این خودرو را هم بارها در اختیارش گذاشتند تا آزمایشش کند.
عاقبت در تاریخ ۱۵ اکتبر سال ۱۹۹۷، روز موعود فرا رسید. قبل از طلوع آفتاب، خودرویی که ساخته بودند را به صحرای بلک راک منتقل کردند. همه میدانستند که این روز در تاریخ ثبت خواهد شد. شرایط آب و هوا هم ایده آل بود و خبری از هیچ بادی هم در آسمون نبود.
اندی گرین پشت فرمون رفت ماشین رو روشن کرد. غرش موتورهاش از دور شنیده میشد. گرین را خیلی سفت و محکم روی صندلی بستند تا در سرعت بالا مشکلی برایش پیش نیاد. حالا پس از سالها تست و آزمایش، نوبت شکستن رکورد بود. تراست شروع به حرکت کرد و کم کم شتاب گرفت.