«ایران نوزدهمین اقتصاد دنیا شد»؛ دو روز پیش رئیس سازمان برنامه و بودجه در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر) این جمله را نوشت و اعلام کرد، تولید ناخالص داخلی ایران به 81/1 تریلیون دلار رسیده است. داوود منظور در ادامه نوشت: «برای پنج سال آینده، افزایش تولید ناخالص داخلی به سطح 5/2تریلیون دلار (بر اساس شاخص قدرت خرید) همزمان با پنجاهسالگی انقلاب اسلامی هدفگذاری شده است.»
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، منظور در شرایطی اقتصاد ایران را نوزدهمین اقتصاد دنیا معرفی میکند که به عقیده کارشناسان این تنها یک بازی با آمار است. اینکه آیا اقتصاد ایران در شرایطی که سالهاست در بالاترین سطح دچار تحریم است و به تازگی از شرایط کرونایی خارج شده، میتواند رتبه نوزدهم دنیا باشد؟ را بسیاری از افرادی که این توئیت رئیس سازمان برنامه و بودجه را خوانده بودند، از خود پرسیدند و زیر همان توئیت برای او کامنت گذاشتند.
یک نفر نوشته بود: «دلار رو چند حساب میکنی؟ ظاهراً با قیمت گوجه توی محله احمدینژاد در دوران ریاستجمهوریاش یکیه»، دیگری نوشته بود: «یک نهاد معتبر را معرفی کنید که این شاخص را مبنای اصلی مقایسه اندازه اقتصاد کشورها قرار دهد. چرا از شاخصهای قیمت جاری و ثابت استفاده نمیکنید؟! به نفعتان نیست؟» یا «خودت میدانی که ادعای پیشی گرفتن از استرالیا و اتریش و نروژ و امارات را کسی نمیپذیرد. ولی میگویی و فکر نمیکنی که زیادند کسانی که بدانند برابری قدرت خرید، سرانهاش مهم است و نه سر جمع آن.» یک نفر هم نوشته بود: «یعنی هر ایرانی 22000 دلار سرانه. خداکند منظورش گول زدن ما باشد. اگر رئیس سازمان برنامه و بودجه بخواهد خودش را گول بزند، فاجعه خواهد بود.»
همین شد که منظور را وادار به توضیح کرد و او در رشتهتوئیتی موضوع این رتبهبندی را اینگونه توضیح داد: «ضمن تشکر از کامنتهای ذیل این پست توضیحاً عرض میکنم این رتبهبندی توسط نهادهای بینالمللی براساس نرخ ارز مرجع موسوم به نرخ برابری قدرت خرید صورت گرفته است. این نرخ ارز متفاوت از نرخ ارز اعلامی از سوی کشورها است و توسط نهادهای بینالمللی محاسبه میشود.»
منظور همچنین نوشت: «برای محاسبه این شاخص، یک سبد کالای مشخص بر حسب پول ملی دو کشور ارزشگذاری میشود. نسبت این دو ارزش به یکدیگر، نرخ ارز بر حسب برابری قدرت خرید را نشان میدهد. در کشورهایی مثل ایران که یارانه گستردهای پرداخت میشود، این نرخ بسیار کمتر از نرخ ارز اعلامی توسط بانک مرکزی است.» «تولید ناخالص داخلی» (GDP) یا کل ارزش پولی کالاها و خدمات تولیدشده در یک کشور، یکی از مهمترین معیارهای سنجش اقتصاد آن کشور محسوب میشود و براساس گزارش صندوق بینالمللی پول که در ابتدای سال جدید میلادی (۲۰۲۴) منتشر شده است، ایالات متحده، چین، ژاپن، آلمان و هند، پنج اقتصاد بزرگ دنیا از لحاظ تولید ناخالص داخلی هستند.
تولید ناخالص داخلی ایالاتمتحده بهعنوان کشور اول این جدول، ۲۶ هزار و ۹۵۴ میلیارد دلار، نرخ رشد سالانه تولید ناخالص داخلی۶/۱درصد و تولید ناخالص داخلی براساس سرانه کشور ۸۰ هزار و ۴۱۰ دلار است. همچنین به ترتیب تولید ناخالص داخلی چین ۱۷ هزار و ۷۸۶ میلیارد دلار، آلمان چهار هزار و ۴۳۰ میلیارد دلار، ژاپن چهار هزار و ۲۳۱ میلیارد دلار و هند سه هزار و ۷۳۰ میلیارد دلار است.
البته امکان اینکه ارزها در هر کشور دستکاری شود نمیتوان مقایسه تولید ناخالص داخلی اسمی کشورها را معیار درستی برای رتبهبندی اقتصاد کشورهای جهان دانست و تولید ناخالص داخلی براساس (PPP) یا برابری قدرت خرید که اساس آن یک سبد کالا است مقیاس عادلانهتری محسوب میشود. ایران از جمله کشورهایی است که در آن به مردم یارانه پرداخت میشود که به همین دلیل نرخ ارز براساس برابری قدرت خرید بسیار کمتر از نرخ ارز اعلامی توسط بانک مرکزی است. داوود منظور نیز بر همین اساس رتبه جهانی اقتصاد ایران را نوزدهم اعلام کرده است. نکته اما اینجاست که آیا با دادن چنین آمارهایی و همچنین وعده رسیدن به سطح 5/2 تریلیون دلار در پنج سال آینده، چهره واقعی اقتصاد کشور و وضعیت معیشت مردم به خوبی نشان داده میشود؟
ایران در 10 سال گذشته با تحریمهای شدید بینالمللی و آمریکا روبهرو است و همین فروش نفت را به سطح پایینی رسانده است که نتیجه آن را در سبد خانوار مردم ایران میتوان به خوبی دید. همچنین از ابتدای سال ۱۳۹۹ اقتصاد کشور به دلیل اپیدمی کرونا همانند دیگر کشورهای جهان به تعطیلی ناخواسته رسید که هنوز عوارض آن گریبانگیر کشور است.
با این حال اما ابراهیم رئیسی در مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن از رشد چهار درصدی اقتصاد در دو سال اول دولت خود گفت. او در حالی از اصلاح نظام بانکی، اصلاح نظام مالیاتی، شفافسازی، چابکسازی دولت، اصلاح فرآیندهای اداری و حذف ساختارهای فسادزا از سوی دولت سیزدهم برای اصلاح نظام اقتصادی کشور گفته که نرخ بازار ارز از سال ۱۴۰۰ که او به پاستور رفته، نزدیک به دو برابر شده است و همین قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داده و افزایش برخی یارانهها به بخشی از اقشار جامعه نیز نتوانسته سطح رفاه مردم را متعادل کند. رئیسی همچنین در حالی از رشد تولید، کاهش تورم، افزایش سرمایهگذاری داخلی و خارجی گفته که براساس گزارش مرکز آمار ایران، در دیماه امسال، تورم نقطهبهنقطه خانوارهای کشور، ۵/۳۸ درصد بوده است. به این معنی که هر خانوار به صورت میانگین ۵/۳۸ درصد بیشتر از دیماه سال گذشته برای خرید یک مجموعه کالاها و خدمات یکسان هزینه کرده است. همچنین براساس همین گزارش، در دیماه امسال یعنی کمتر از ۲۵ روز پیش، نرخ تورم سالانه برای خانوارهای کشور به ۶/۴۳ درصد رسیده که نسبت به آذرماه یعنی یک ماه قبل از آن تنها ۸/۰درصد کاهش یافته است.
دولت ابراهیم رئیسی در برنامه هفتم توسعه از رشد ۸ درصدی اقتصاد در پنج سال آینده گفته و رئیس سازمان برنامه و بودجه نیز در همین زمان وعده افزایش تولید ناخالص داخلی به سطح 5/2تریلیون دلار را داده است. در دنیای سیاست رسیدن به سال ۱۴۰۷ که احتمالاً با دولت دوم رئیسی مصادف باشد، زمان طولانی نیست اما باید دید ابراهیم رئیسی و داوود منظور در آن زمان این سخنان خود را به یاد خواهند آورد؟
نگاه کارشناس / ۱
پیمان مولوی کارشناس اقتصادی:
حقوق آقای منظور جایگاهمان را در اقتصاد جهان نشان میدهد
آیا اقتصاد کشور ما میتواند در جایگاه نوزدهم جهان باشد؟ پیمان مولوی، کارشناس اقتصادی این موضوع را بازی با اعداد خوانده است. او گفته آش شله قلمکار خروج سرمایه و عدم سرمایهگذاری خارجی و رتبه ۱۶۰ در آزادی اقتصادی، چشمانداز روشنی برای رشد اقتصادی به ما نشان نمیدهد و نوزدهم شدن در رشد اقتصاد نباید ما را فریب دهد. مولوی میگوید درحالیکه حداقل حقوق یک کارگر در آمریکا و اروپا۲ هزار دلار است، بعید است آقای داوود منظور بیش از آن حقوق دریافت کند. پس در این شرایط فرقی نمیکند که ما اقتصاد چندم جهان باشیم چون حتی مدیران ما کف دستمزد خیلی از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه حقوق میگیرند. مولوی معتقد است به جای اینکه به کمیت تمرکز کنیم باید کیفیت زندگی مردم را بالا ببریم و از بازی اعداد بیرون بیاییم.
داوود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه از رتبه نوزدهم اقتصاد ایران در جهان گفتهاند. آیا این رتبه متر و معیار درستی برای سنجش اقتصاد کشور است؟
این موضوع را باید از این زاویه نگاه کرد که بازی با اعداد را باید رها کرد و واقعاً مهم نیست اقتصاد ایران اول باشد یا آخر، آن چیزی که باید مهم باشد رفاهی است که مردم باید از آن برخوردار باشند. آیا تا به حال شنیدهاید که مثلاً کشور امارات اعلام کند اقتصاد چندم جهان هستم؟ نه، چون اصلاً برای آنها اندازه اقتصاد مهم نیست و رتبه اول و دوم بودن هیچ شاخص مهمی نیست و مشخصکننده این موضوع نیست که مردم آن کشور در چه شرایطی زندگی میکنند. اگر اینگونه باشد کشور آرژانتین نیز جزو سی کشور اول جهان از نظر تولید ناخالص داخلی است اما تورم بالای ۲۴۰ درصد دارد که اصلاً اتفاق خوبی نیست.
اینکه درآمد سرانه کشور ما چقدر است خیلی مهمتر است. درآمد سرانه ما نزدیک به ۴ هزار دلار است درحالیکه در عربستان نزدیک به ۳۰ هزار دلار و در امارات دو برابر این عدد است. ما باید درآمد سرانه کشورها را ملاک قرار دهیم و نکته بعد اینکه این درآمد به چه صورت در جامعه توزیع شده و آیا جامعه ایرانی به لحاظ برخورداری از آموزش، غذا و... جزو کشورهایی هست که در سطوح بالا قرار دارد؟
به نظر من حرفهای اینچنینی بازی با اعداد است. بر فرض که اقتصاد نوزدهم جهان باشیم، آیا اکنون ایرانیان در رفاه زندگی میکنند؟ بنده ترجیح میدهم اقتصاد آخر باشیم ولی درآمد سرانه کشور بالا باشد. نکته اصلی که در این میان فراموش شده، رفاه است. ما در ایران بیشتر بر روی معیشت تکیه داریم در صورتی که معیشت خط کف است و ما باید بر روی رفاه تمرکز کنیم. در همین چند روز پیش یک کارشناس در تلویزیون گفت که ایرانیان کار نمیکنند و مطالبهگر هستند ولی مردم ژاپن کار و تلاش میکنند، واقعیت امر این است که اقتصاد ایران به لحاظ پتانسیلی که دارد یعنی جمعیت و منابعی که دارد یعنی نفت و گاز، جزو پانزده کشور اول دنیا است ولی به لحاظ اینکه بتواند از اینها استفاده کند، نیاز به سرمایهگذاری دارد که در طول سالیان قبل به دلیل تحریمها رخ نداده است و خروج سرمایه سنگینی را تجربه کردیم. اینکه بگوییم ما اقتصاد نوزدهم جهان هستیم آن هم با مدل تولید ناخالص داخلی، شاخص درستی نیست و باید براساس دلار نیز قضیه را ببینیم، بر این اساس تولید ناخالص ایران در سال ۱۳۹۰، ۶۴۵میلیارد دلار بوده که هماکنون به حدود ۳۸۰میلیارد دلار رسیده است و این نشان میدهد اقتصاد دلاری ایران کوچکتر شده است و این واقعیت اقتصاد کشور است و براساس آن ما اقتصاد نوزدهم جهان نیستیم.
البته آقای منظور براساس شاخص قدرت خرید گفتهاند که ما اقتصاد نوزدهم هستیم...
من حرفم این است که واقعیت این را نشان نمیدهد و واقعیت اقتصاد ایران این است که درآمد سرانه ما پایینتر از خیلی از کشورها است. سوال اینجاست که بر فرض اقتصاد ایران نوزدهم جهان باشد، آیا مردم ایران در یک رفاه نسبی زندگی میکنند؟ اگر از خیابانهای شمال تهران به سمت جنوب شهر و حاشیه تهران حرکت کنیم، میبینیم که خبری از رفاه نیست. چگونه میتوان رفاه را سنجید؟ باید دید مردم بهعنوان مثال کالری مناسب دریافت میکنند؟ یا حجم مصرف گوشت، ماهی، میوه و سبزیجات و در کل نقش پروتئین در اقتصاد خانوار به چه میزان است؟ وقتی بر روی این مسائل تمرکز میکنیم به این نتیجه میرسیم که اگر اقتصاد نوزدهم جهان هم باشیم، مصرف این اقلام غذایی شدیداً سقوط کرده و آن چیزی که جایگزین آنها شده، نان و غلات و حبوبات است. به نظر من بهجای اینکه به کمیت تمرکز کنیم باید کیفیت زندگی مردم را بالا ببریم و از بازی اعداد بیرون بیاییم.
شما کشور امارات را مثال زدید که اقتصاد آنها بهگونهای است که فرقی ندارد اقتصاد چندم جهان باشند. آنها چه دارند که اقتصاد ما به آن نیاز دارد؟
شما به این عدد دقت کنید؛ تولید ناخالص داخلی امارات به صورت دلاری در سال ۱۹۹۲، ۵۲ میلیارد دلار بوده که در سال ۲۰۰۲ به حدود ۱۰۹ میلیارد دلار رسیده و در سال ۲۰۱۲ به ۳۷۴ میلیارد دلار رسید که در همان زمان تولید ناخالص داخلی ایران ۶۴۵ میلیارد دلار یعنی دو برابر امارات بود. در سال ۲۰۲۲ تولید ناخالص داخلی امارات به ۵۰۷ میلیارد دلار رسیده و از نظر دلاری از اقتصاد ما پیشی گرفته و درآمد سرانه آن بیشتر شده است. تفاوت ایران و امارات این است که آن کشور در این زمینه اقتصاد را اولویت قرار داده ولی برای ما اولویت نیست.
ابراهیم رئیسی گفته ما در دوسال اخیر رشد ۴ درصدی داشتیم و رشد تولید و کاهش تورم بیسابقهای را هم تجربه کردهایم. آیا این اعداد و ارقام میتواند معیار اقتصاد الان کشور باشد؟
رشد اقتصادی که در سال ۱۴۰۰ تجربه کردیم یک رشد جهانی بوده و به دوره پساکرونا مربوط میشود که اقتصاد کشورها بعد از کرونا جان گرفت و سال بعد به اوج رسید. هنر این است که بتوانیم این روند رشد را امسال و سالهای بعد ادامه دهیم.
ما برای رشد اقتصادی احتیاج به سوخت داریم اما در کشور شاهد فرار سرمایه و سرمایهگذاری هستیم و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در ایران منفی است. تحریمها هم همچنان برقرار است پس چگونه میخواهیم رشد اقتصادی را ادامه دهیم؟ از زمانی که اقتصاد ایران وارد تحریمها شده، بنا بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۴۰۰، تمام دهه ۹۰ رشد اقتصادی کشور صفر بوده است. با این عملکرد چگونه میتوان رشد کرد؟ بدون سرمایهگذاری نمیتوان رشد کرد. تفاوت ما با کشور امارات این است که آنها هر سال ۲۰ میلیارد دلار جذب سرمایهگذاری خارجی دارند اما ما چه؟ درحالیکه بنا به گزارش اتاق بازرگانی تهران، ایران نزدیک به ۱۲ میلیارد دلار خروج سرمایه داشته است. واقعیت این است که آش شله قلمکار خروج سرمایه و عدم سرمایهگذاری خارجی و رتبه ۱۶۰ در آزادی اقتصادی، چشمانداز روشنی برای رشد اقتصادی به ما نشان نمیدهد و نباید نوزدهم شدن در رشد اقتصاد، ما را فریب دهد. آقای منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه به دلار چقدر حقوق میگیرد؟ بعید است بیش از ۲ هزار دلار بگیرد که همین نشاندهنده وضعیت اقتصادی مملکت ما است. ۲ هزار دلار در آمریکا و اروپا، حداقل حقوق یک کارگر است. با همین حقوق ماهی ۲ هزار دلار حدود ۲۰ ماه طول میکشد تا یک خودروی خارجی خوب بخرید، تازه این وضعیت مدیران کلان کشور است و همین وضعیت مردم عادی را نیز نشان میدهد. در این شرایط فرقی نمیکند که ما اقتصاد چندم جهان باشیم چون حتی مدیران ما کف دستمزد خیلی از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه حقوق میگیرند. هیچگاه مدیران کشوری مانند دانمارک نمیگویند که ما اقتصاد اول، دوم یا دهم جهان هستیم بلکه اعلام میکنند که درآمد سرانه هر فرد در آن کشور ۴۰ هزار دلار است که در سوئیس به ۸۰ هزار دلار و در سنگاپور به ۹۰ هزار دلار نیز میرسد. درحالیکه متوسط درآمد ماهیانه هر فرد در جهان ۶ هزار دلار است اما ما از حد متوسط نیز پایینتر هستیم و برای کشور ما ۴ هزار دلار است.
نگاه کارشناس / ۲
علی سرزعیم اقتصاددان:
رشد اقتصادی وقتی اثر میکند که ادامهدار باشد
رئیس سازمان برنامه و بودجه از نوزدهم بودن اقتصاد ایران در جهان و از افزایش رشد تولید ناخالص داخلی در پنج سال آینده گفته، اما علی سرزعیم، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی میگوید اگر واقعبینانه به اقتصاد کشور نگاه کنیم این اتفاق در پنج ساله آینده ممکن نیست. او در گفتوگو با «هممیهن» همچنین درباره رشد ۴ درصدی که ابراهیم رئیسی از آن سخن گفته، این را میگوید که باید عدد رشد را به مدت ۱۰ سال به صورت پیوسته ادامه داد چراکه نوسان رشد به خودی خود آسیبزا است و هیچ اثری در رفاه مردم نخواهد گذاشت. سرزعیم معتقد است براساس درآمد سرانه، ایرانیها از نظر اقتصادی متوسط رو به پایین محسوب میشوند درحالیکه قبل از تحریمها متوسط رو به بالا بودیم.
رئیس سازمان برنامه و بودجه عنوان کردند که ما اقتصاد نوزدهم جهان هستیم. آیا واقعاً مهم است که اقتصاد ایران چندم جهان باشد؟ تحلیل شما چیست؟
به یک معنا حرف ایشان درست است چون اقتصاد ایران برخلاف تصورها اقتصاد بزرگی است، ولی بزرگ بودن اقتصاد به معنی رفاه جامعه نیست چون جمعیت کشور نیز بزرگ است و همیشه یک رابطه بین بزرگی اقتصاد و جمعیت وجود داشته است. مشکل این است که اقتصاد بزرگ در کشور ما تبدیل به رفاه نمیشود. آن چیزی که در نهایت مهم است درآمد سرانه است و اگر بر این معیار حساب کنیم، ایرانیها از نظر اقتصادی متوسط رو به پایین محسوب میشوند درحالیکه قبل از تحریمها متوسط رو به بالا بودیم.
رشد اقتصاد ایران در دهه ۹۰ صفر بوده و به گفته رئیسجمهور در دو سال اخیر رشد ۴ درصدی داشتیم. آیا این رشد ۴ درصدی به معنای پیشرفت اقتصاد ایران است؟
اینکه در این دو سال رشد داشتیم درست است و باید به آن افتخار کرد و هیچکس هم نمیتواند آن را انکار کند اما آن چیزی که در زندگی مردم دیده میشود رشد مستمر نسبتاً بالا است. اما وقتی میتوان گفت این رشد در زندگی مردم دیده میشود و اثر میگذارد که این رشد بالای پنج درصد باشد و ۱۰ سال ادامه پیدا کند. نکته اول اینکه اگر این رشد در سال بعد افت پیدا کند اثری در رفاه مردم نخواهد گذاشت و نکته دوم اینکه ما باید خودمان را با متوسط کشورهای در حال توسعه مقایسه کنیم. آنها نیز به صورت ۴ درصد و پیوسته در حال رشد هستند اما رشد ما ناپیوسته بوده و متوسط آن همیشه از چهار درصد پایینتر بوده است. ما اگر نتوانیم این رشد را به صورت مستمر ادامه دهیم باز هم از کشورهای دیگر عقب خواهیم افتاد، همانطور که از میانههای جدول به سمت پایین در حال حرکت هستیم. باید عدد رشد را به مدت ۱۰ سال به صورت پیوسته ادامه داد. نوسان رشد به خودی خود آسیبزا است و هیچ اثری در رفاه مردم نخواهد گذاشت.
آیا میتوان با این معیارها اقتصاد ایران را حتی با کشورهای منطقه مقایسه کرد؟
برخی از آنها با کشور ما قابل مقایسه نیستند مثل قطر که یک کشور کوچک با یک درآمد هنگفت از نفت و گاز است و اصولاً کشورهایی مثل کویت و بحرین و امارات کشورهای متعارفی محسوب نمیشوند بلکه ما باید خود را با کشورهای متعارفی چون عربستان و ترکیه و عراق مقایسه کنیم چون کشورهای بزرگی هستند که جمعیت زیادی نیز دارند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه گفته که میخواهد تولید ناخالص داخلی با معیار شاخص قدرت خرید را در عرض پنج سال از ۸۱/۱ تریلیون دلار به ۵/۲ تریلیون دلار برساند. آیا با توجه به اینکه ما تحریم هستیم، این کار شدنی است؟
ابتدا باید دید با چه نرخ رشدی میخواهند به این رقم برسند که با محاسباتی که بنده انجام دادم به این نتیجه رسیدم که آنها نرخ رشد را ۷ درصد گرفتهاند. حرف ایشان مانند این است که بگوییم هر کودکی میتواند نمره بیست بگیرد اما درعمل با اینکه همه بچهها هوش و استعداد دارند اما همه آنها نمره بیست نمیگیرند. از نظر تئوری واقعاً ما میتوانیم رشد ۷ درصد داشته باشیم ولی به لحاظ واقعبینانه نمیتوانیم، چون خیلی چیزها کم داریم. شرایط سرمایهگذاری و اصلاح ساختارهای اقتصادی در ایران وجود ندارد و سرمایهها نیز در حال فرار از کشور هستند. برای اینکه بتوانیم رشد بالایی داشته باشیم باید اقتصاد را برونگرا کنیم و شریکهای جهانی پیدا کنیم تا در زنجیره تامین جهانی قرار بگیریم. باید تخصیص منابع انجام شود درحالیکه منابع در ایران هرز میرود و باید اصلاح شود. باید تکنولوژی را به روز کنیم؛ بهعنوان نمونه باید آنقدر در کشور خط آهن بکشیم که حمل بار در ایران با قطار باشد و مسافرت با ماشین شخصی انجام نگیرد. خیلی اتفاقات باید در کشور رخ دهد اما اگر واقعبینانه به اقتصاد کشور نگاه کنیم هیچکدام از آنها در پنج ساله آینده ممکن نیست.