بر خلاف تصور عمومی، «مشایه» (راهپیمایی اربعین) که سنتی ریشهدار در تشیع عراقی بوده و بعد از سقوط صدام مجال رشد و شکوه کمنظیر یافته است، هنوز عمدتا غیرحکومتی مانده، بار اصلیاش روی دوش عموم شیعیان عراقی است و اکثریت قاطع راهپیمایان و موکبداران و داوطلبان خدماترسانش هنوز عراقی اند. «عمدتا حکومتی» یا «عمدتا ایرانی» شدنِ راهپیمایی اربعین افسانه است. اغلب سهمیلیون زائر ایرانی و دهها موکبشان هم وابسته به حمایت از منابع عمومی نیستند و طیف متکثری را شامل میشوند.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، محمدرضا جلائیپور در یادداشتی نوشت: پرترددترین مسیرِ راهپیماییهای اربعین بین نجف و کربلا است. حدود ۸۰ کیلومتر و ۱۴۵۰ عمود (تیر چراغ برق) که پیاده رفتنش معمولا حدود ۳۰ ساعت زمان میبرد و عمدتا در ۲ تا ۵ شبانهروز طی میشود. بین میلیونها شرکتکنندهٔ در این راهپیمایی، جلوههای خلوص و تعهد مومنانه و نیکی و عشق چنان پرشمار و زیبا است که ندیدم کسی تجربه کرده و به نحو معناداری تحت تاثیر قرار نگرفته باشد.
کل این مسیر ۸۰ کیلومتری پشت به پشت در هر دوطرف مسیر، موکبها و انواع پذیرایی و خدمات رفاهی و آسایشی داوطلبانه توسط مردم عادی برقرار است. یک جشنوارهٔ بینظیرِ انواعِ نذر و مهربانی و بخشش و نیکی و دیگردوستی با دهها هزار داوطلبِ خدماترسان و میلیونها دریافتکننده. شدت و گستره و کیفیت مهماننوازی و زائرنوازیها هر زائری را تحت تاثیر قرار میدهد و در پایان مسیر میتوانی حس کنی زائران تصویر بهتری از همنوعانشان و ظرفیتهای دیگرخواهانهٔ انسانها پیدا کردهاند.
در میان دهها نوع نذر و بخشش، نذرِ این موارد در طول مسیر بیشتر به چشم میآید: آب خنک، جا برای خواب زیر کولر، انواع غذای گرم و سردِ عراقی و ایرانی، دارو، انواع شربت و نوشیدنی سرد، انواع چای و قهوه و دمنوش، نان، ماساژ، سیگار، شستشوی لباس، عطر، قلیان، سرگرمسازیِ کودکان، انواع ساندویچ، انواع شیرینی، خرما، تماس تلفنی رایگان، دستمال کاغذی، املت، صندلی برای نشستن، تعمیرِ کالسکه و کیف و کفش و ویلچر، خدمات دوخت و رفو، خدمات دندانپزشکی، بستنی و یخمک، انواع میوه، سلمانی، تیمار پاهای تاولزده و باد زدنِ زائران.
به نظرم «مناسک جمعیِ دینیِِ» آرمانی به سه چیز خدمتِ بیشتری میکند:
۱- اخلاقیتر شدن جامعه،
۲- معنویتر شدنِ مشارکتکنندگان، و
۳- تقویت همبستگیِ اجتماعیِ پلساز.
راهپیمایی اربعین نمونهای ممتاز از مناسکی شده است که در خدمت به هر سه هدف قدرتمند است. کلمهٔ «غوغا» در وصفِ مناسک سالیانهٔ اربعینِ در کربلا، نهتنها اغراق نیست، بلکه نمیتواند حقِ توصیف را ادا کند.
پیادهروی طولانی به سمت مکانِ مقدس نوعی مراقبهٔ متمرکز قدرتمند در سنتهای مختلف است. بزرگترین نمونهٔ سالیانهاش در همهٔ سنتهای دینی جهان همین مشایهٔ اربعین است. تصویر سالمندان و معلولان یا راهپیمایان پرشماری که کفش مناسبِ پیادهروی طولانی ندارند و دمپاییهای نامناسب و ارزان به پا دارند، ولی باز با پوشش و کولههای بسیار ساده و پاهای باندپیچیشده و تاولزده تا کربلا میآیند و در این مناسک شرکت میکنند بسیار تأثیرگذار است.
در سالهای گذشته مشایهٔ اربعین چندملیتیتر شده و به نوعی کارناوالِ باشکوه فراملیتی تبدیل شده است. با آسان شدن سفر به عراق، شیعیانِ ساکن همهٔ قارهها را در مسیر میبینی و در هزاران موکب و غرفهٔ متکثر با رنگ و بوی فرهنگ غذایی و زبانی و عزاداری و مناسکیِ مناطق مختلفِ کشورهای شیعهنشین مواجههٔ دلپذیری پیدا میکنی. غلبهٔ جمعیتی با عراقیها و بعد ایرانیها و پاکستانیها و افغانستانیها است. در مسیر برای خواب و خوراک و تامین نیازها حتی نیاز به پرداخت یک دینار هم نیست و همین کمهزینگی سفر باعث شده از همهٔ طبقات اقتصادی امکان شرکت پیدا کنند. تکثر و برابریِ قابل اعتنای زائران در تجربهٔ مشایه از دوستداشتنیهای این تجربه است.
به کربلا که میرسی بعد از چند روز پیادهروی و مراقبه و دیدنِ خوبیهای زیاد از دیگران و عادتشکنی و سختیهای فیزیکی و تجربهٔ نوعی پیوند و همبستگی و جزئی از چیزی بزرگتر بودن، در چهرههای آفتابخوردهٔ زائران اثر پالاینده و بالنده و معنوی این تجربه دیده میشود. گویی همهٔ راهپیمایان به نسبت آغاز مسیر رضایت و آرامش و نورانیت و خیرخواهی بیشتری دارند و به زندگی و خودشان و دیگران و جامعه و جهان امیدوارترند.
حقیقا شبِ اربعین در کربلا غوغا است. تا صبح. شهر گُر میگیرد. در همهٔ گذرها و خیابانها. زندهترین شبِ شهری که در هر جای جهان دیدهام. روح جمعیِ سنت شیعی در هیچ زمان و مکانی بهتر از شبِ اربعینِ کربلا قابل تجربه و تماشا نیست. در هر کنج و گوشهٔ شهر خبر و ماجرایی است. همه در حال خیرات یا مشارکت در مناسک گرم شهری. تجربهٔ پرسهزنی تا صبح در شهرِ گرم و زندهٔ شب اربعینِ کربلا از دست ندادنی است، حتی برای غیرمذهبیها.
در روز قبل و شب و روزِ اربعین دهها دستهٔ عزاداری از نقاط مختلف ایران و عراق با دهها سبک و زبان و لهجه و پوشش و ادوات و آداب به ترتیب وارد روضهٔ حرمین و بین الحرمین میشوند و عزاداری میکنند. یک پرفورمنسِ جمعی متکثر و رنگارنگِ باشکوه با مشارکت و نقشآفرینیِ فعال و مستقیمِ دهها هزار نفر.
در طول مشایه، بیشترین عکسهایی که دست راهپیمایان به چشم میآمد بعد از شمایل امامان، به ترتیب متعلق به مقتدا صدر، آیت الله سیستانی، قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود. بیشتر دستهها هم عکس هیچ معاصری را به دست نداشتند و عمدتا پارچهنوشتی که نام روستا/شهر و هیئتشان را بزرگ نمایش میداد حمل میکردند.
راستش روز اولِ مشایه متاسف شدم از اینکه اثری از همدلی با غزه نبود و از معدود راهپیمایانی بودم که در اعتراض به نسلکشیِ اسراییل اشغالگر پرچم فلسطین و چفیه داشتم. روز دوم ولی خوشبختانه همدلی با غزه و پرچم فلسطین دفعتا زیاد شد، به لطف لبنانیهایی که فضا را تغییر دادند.
امیدوارم در این مناسک باشکوه بیستمیلیونیِ مردممحور با مشارکت مدنی و متشکلِ دستهها و موکبها در سالهای آینده سه چیز اصلاح شود:
۱- حجم زیاد پلاستیک و زباله کنترل شود و به سمت مشایهٔ سبزتر و پاکیزهتر برویم.
۲- کل مسیر برای معلولان و سالمندان مناسبسازی و دسترسپذیرتر شود.
۳- با رعایت پروتکلهای نظافت و بهداشت، میزان بیماری زائران کمتر شود.
گرما و رضایت و پیوندی که در نگاه صدها هزار غریبهٔ آشنا در مشایهٔ اربعین میبینی و نور و صفای فضایش حقیقتا یک تجربهٔ اجتماعی و معنوی از دستندادنی است. روزی همهتان!