پنجشنبه گذشته در دورهمی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران که به سنت هرساله در روز خبرنگار برگزار میشود، شرکت کردم. در این رویداد من بهعنوان رئیس انجمن علمی ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و آقای اکبر منتجبی، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران، از سیروس علینژاد و لیلا رستگار، این دو روزنامهنگار قدیمی، تقدیر کردیم.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، پنجشنبه گذشته در دورهمی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران که به سنت هرساله در روز خبرنگار برگزار میشود، شرکت کردم. در این رویداد من بهعنوان رئیس انجمن علمی ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و آقای اکبر منتجبی، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران، از سیروس علینژاد و لیلا رستگار، این دو روزنامهنگار قدیمی، تقدیر کردیم. به یاد دارم برای تشکیل اولین انجمن صنفی روزنامهنگاران در سال ۷۶ (همان زمانی که مدیرمسئول روزنامه کار و کارگر بودم)، تلاشهای زیادی انجام شد. این کار دشوار بالاخره با ایجاد ائتلاف و همنظری، در مهرماه ۷۶ به سرانجام رسید. در آن زمان، نیازمند کمکگرفتن از مدیران مسئول برای ایجاد انسجام در راستای شکلگیری انجمن صنفی بودیم. با آقایان هادی خامنهای، عبدالله نوری، موسویخوئینیها، غلامحسین کرباسچی، مرتضی نبوی، مسیح مهاجری، حسین شریعتمداری، فیاضی و زندهیادان محمود دعایی و صفیزاده هیئت مؤسس شدیم و من هم بهعنوان رئیس اولین مجمع برای انتخابات تعیین شدم. بیشترین رأی را روزنامهنگاران سلام آوردند اما در ترکیب هیئتمدیره از کار و کارگر، کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی و همشهری نیز جای گرفتند. در مجموع ترکیب متنوعی از همه گرایشها وجود داشت. انجمن صنفی در پی حوادث سال ۸۸، تعطیل و دفتر آن هم پلمب شد. وقتی به وزارت کار رفتم، بسیار تلاش کردم تا انجمن احیا شود، اما موانع قضائی مانع از بازگشایی شد. بالاخره یک راه قانونی به روش تشکیلات استانی پیدا کردم و با مشورت و همفکری تعدادی از روزنامهنگاران بهویژه دوستانی مانند عباس عبدی، کامبیز نوروزی، شهریار شمس، بیژن رمضانی و محمدرضا مقیسه بالاخره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران شکل گرفت. در دورهمی پنجشنبهشب و در جمع رسانهایها، میاندیشم که برای طیکردن مسیر قویکردن جامعه و گسترش نهادهای مدنی به صبوری، همفکری و ایجاد ائتلاف نیازمندیم و چقدر طی این مسیر دشوار بوده و نیاز به تمرین و ممارست دارد.
روزنامهنگاری امروز با مسائلی مانند استقلال، امنیت شغلی، امنیت سیاسی، تأمین امنیت نوشتن و پس از نوشتن روبهرو است و در مجموع مباحثی مانند کوچ مرجعیت رسانه (که نتیجه بیمهری و عدم حمایت و نگاه امنیتی به رسانههاست) نهتنها از کلان مسائل رسانهها و روزنامهنگاری در کشور ماست؛ بلکه یک مسئله ملی نیز هست. من معتقدم نیازمند یک سیاستگذاری جدید مبتنی بر شرایط داخلی و خارجی ایران امروز با نگاهی به تهدیدهای خارجی که تمامیت ذهنی ایرانیان را هدف قرار داده، به طوریکه یکپارچگی سرزمینی و هویت ملی ایرانیان را نیز تهدید میکند، نقطه ضعفهای بنیادی ناشی از قانون نامتناسب مطبوعات، آییننامهها و بخشنامههای نوشته و نانوشته و محدودکننده آزادی مطبوعات و همچنین کوچک و ناچیز بودن اندازه اقتصاد رسانه، سیاستهای متعارض صداوسیما و مواردی از این دست هستیم. و بااینهمه، نقطه قوت بزرگ ما، گسترش شیوه اطلاعرسانی در زمینه تکنولوژیهای جدید و همچنین وجود روزنامهنگاران بادانش و پر انگیزه است. خوشبختانه علاوه بر دانشگاه تهران و علامه طباطبایی، مراکز آموزش عالی زیاد دیگری در دهه اخیر به تربیت منابع انسانی در حوزه رسانه اهتمام ورزیدهاند؛ اما تهدید تحدیدکننده برای بزرگشدن و بالیدهشدن این افراد مانع شکلگیری رسانههای تأثیرگذار شده است. ایران میتواند رسانههایی مهم و تأثیرگذار حتی در بیرون از مرزها و در سطح منطقه نیز داشته باشد. به امید روزهای بهتر برای جامعه روزنامهنگاری و نهاد رسانه.