حسین انتظامی که این روزها نام او به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد مطرح است، کتابی با عنوان «پرگار» منتشر کرده است که حاصل تجربیات هشت ساله او در وزارت ارشاد است.
پرگار، تجربه مدیریت حسین انتطامی در ارشاد
باشگاه روزنامهنگاران ایران , 23 تير 1403 ساعت 14:16
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
حسین انتظامی که این روزها نام او به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد مطرح است، کتابی با عنوان «پرگار» منتشر کرده است که حاصل تجربیات هشت ساله او در وزارت ارشاد است.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، حسین انتظامی که این روزها نام او به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد مطرح است، کتابی با عنوان «پرگار» منتشر کرده است که حاصل تجربیات هشت ساله او در وزارت ارشاد است. در واقع کتاب پرگار اگرچه تجربیات روزنامهنگاری اوست اما در سه بخش به دیدگان مخاطبانش میرسد؛ اولی معاونت مطبوعاتی، دومی سازمان سینمایی و سومی جستارهای عمومی که هر کدام از این بخشها حاوی نکتهها و خاطرات جالب توجهی است که لااقل در این رده مدیریتی کمتر به صورت کتاب، منتشر شده است.
مدیری فرمالیست؟
برخی انتظامی را مدیری «فرمالیست» مینامند؛ فرمالیست یعنی توجه به فرم بیشتر از محتوا. او اما از این نوع شیوه مدیریتی دفاع میکند و معتقد است هر چیز باید روشن باشد و برای این روشنسازی نیازمند به قلم آوردن الگوریتمهایی هستیم که در ذهن ذینفعان مشترک دارد.
انتظامی اصرار دارد هر جا مسوول است برای همه کارها، آییننامه، شیوهنامه، نظامنامه و بخشنامه مکتوب داشته باشد، حتی برای بدیهیات.
او مکتوب کردن الگوریتمها را متمایز با کاغذبازی و نوعی بوروکراسی مطابق با تعریف ماکس وِبِر میداند (این جامعه شناس و اقتصاددان مشهور آلمانی، بوروکراسی را حاکمیت قانون و منشا اقتدار توصیف میکند.)
بچه لوسها
نویسنده پرگار معتقد است این کتاب خاطره نویسی یا گزارش نیست بلکه تلاشی است برای بیان برداشتها و یافتههای مدیریتی که ممکن است برخی از آنها مختص حوزه فرهنگ نباشد و سایر حوزهها را مشمول شود.
پیرو همین اصل مثلا درباره جانمایی غرفهها در نمایشگاه مطبوعات سال 1393 مینویسد: «رفتار قاطع و بدون تبعیض البته سبب رنجش بچه لوسها هم شد؛ ولی کوتاه نیامدیم. بعضی رسانهها فکر میکردند از آنجا که خود را مهم تلقی میکنند یا به صورت سنتی، مدیران از آنها میترسند، دقیقه 90 هم که بیایند با اهلا و سهلا مواجه میشوند و همهی طراحیها به خاطر آنان به هم خواهد خورد. در نمایشگاه سال 1393 فهمیدند آن نازپروریها تمام شده و به همین دلیل در نمایشگاههای بعد، به موقع آمدند».
مو لای درز بعضی اقدامات میرود!
انتظامی در این کتاب مدعی نیست که تمام سیاستهایش در سمتهای اجرایی درست بوده، او پارهای از کارهایش را هم ناموفق میشمارد و به ذکر دلایل ناکامیها هم میپردازد تا نشان دهد ادعا ندارد که یافتههای او درست است یا مو لای درز هیچ یک از اقدامات وی و همکارانش نمیرود. پیرو این عقیده، نویسنده کتاب، طرح اشتراک رایگان نشریات را ناموفق میداند و با ذکر دلایلی میگوید که این طرح به اهداف خود نرسید و معدل کارنامه را هم پایین آورد.
ما یک رییس بد اخلاق داریم
انتظامی که در دورهای مسوولیت سازمان سینمایی را بر عهده داشته ظاهرا میدانسته که بعضی مدیران این سازمان توسط یکی دو دستگاه خاص یارگیری شده و عملا در کارشان مداخله میشده است به همین دلیل همان روزهای اول به مدیرانش گفته اگر به روال سابق از دستگاههای دیگر تماس گرفتند و خواستهای داشتند به آنها بگویند: «ما یک رییس بد اخلاق داریم و او به ما گفته با خودش تماس بگیرید».
فیلم سینمایی خانه پدری کیانوش عیاری سال 1389 ساخته شد که به دلیل ممیزی موفق نشده بود پروانه نمایش بگیرد.
انتظامی درباره حواشی خانه پدری مینویسد:« با آقای عیاری صحبت شد که در سکانسی که صحنههای خشن داشت -جزییات کشته شدن دختر به دست برادر و پدرش- اصلاحاتی انجام دهند. پروانه نمایش توسط شورا صادر شد و فیلم روی پرده رفت. چند روز پس از اکران، فیلم توسط دادستانی توقیف شد. میگفتند فیلم در نقد اسلام است.»
انتظامی این ماجرا و حاشیههای آن را آزمونی بزرگ برای خود و مجموعه تحت مدیریتش مینامد: «این آزمونی بزرگ برای ما بود. آیا پای مجوزهای خود میایستیم یا مثل بزدلها سکوت میکنیم؟» انتظامی در نهایت موفق میشود با همکاری قوه قضاییه و معاون فرهنگی آن آقای دکتر صادقی فیلم را به اکران برگرداند.
کارتابل بینی و احساس خدمت!
پایان مطلب آن که کتاب پرگار پر از غافلگیری است از آن جهت که بیان چنین حرفهایی از طرف یک مدیر رده بالای دولتی است. مثلا در بخشی از کتاب با عنوان «کارتابل» مینویسد: «مدیران دولتی گمان میکنند اهمیت آنان به کارتابلهایی است که میبینند. مدیر پس از یکی دو ساعت کارتابل بینی، وقتی تکلیف آخرین نامه را هم روشن میکند نفسی از ته دل میکشد و احساس میکند خیلی به کشور و مردم خدمت کرده است!»
کد مطلب: 424795