بالاخره زخم کهنه سرباز کرد و جامعه شناسان در قاب ضد ملی ترین رسانه کشور به بی اعتنایی نسبت به تحلیل رویدادهای سیاسی متهم شدند. مجری برنامه شمشیر از نیام برکشید و با طرح این پرسش که؛ چرا جامعه شناسان در قبال حضور ده میلیونی مردم در مراسم وداع با ابراهیم رئیسی سکوت کردهاند؟ آنها را به بیشرفی و بیادبی متهم کرد!
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، مهران صولتی، جامعهشناس در یادداشتی نوشت: پیشتر در یادداشتی به این پرسش پاسخ دادم که؛ چرا جامعه شناسان از دانشگاه اخراج میشوند ولی روان شناسان به کار ادامه میدهند؟ اکنون اما به نظر میرسد که نظام سیاسی یک قدم فراتر نهاده و قرار است به استادان این رشته دیکته کند که باید درباره چه موضوعاتی بیندیشند یا درباره چه رویدادهایی بنویسند!! این یادداشت اما بنا دارد که به همان پرسشی که خانم مجری در تلویزیون مطرح کرد پاسخ گوید:
اولویت تحلیل فرآیندها بر رویدادها: جامعه شناسان کنشها، رفتارها و سازمانها را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند تا بتوانند آنها را فهم، تبیین و قاعدهمند سازند. از این منظر پدیدهها و رویدادها در متن فرآیندهاست که برای یک جامعه شناس مهم و معنادار جلوه میکنند. بنابراین روشن است که اگر رویدادهای سیاسی نتوانند در چارچوب مقولاتی مانند اقتدارگرایی، دموکراتیزاسیون، جنبشها و انقلابها قرار گیرند برای جامعه شناسان از ارزش تحلیلی برخوردار نخواهند بود.
بهره برداری جناحی از رویدادهای سیاسی: برخی از جامعه شناسان معتقدند که نظام سیاسی با مداخله در رویدادها آنها را برای بهرهبرداری های جناحی آماده میکند. به باور ایشان حکومت برخی از رخدادها را به چشم یک مانور سیاسی برای ساکت کردن منتقدان نگریسته و اجازه نمیدهد که رویدادها در فرآیند طبیعی خود ظاهر شده و تداوم یابند. با این توصیف بدیهی است که جامعه شناسان برای متهم نشدن به همراهی با نظام سیاسی برای تحلیل چنین رویدادهایی پیشقدم نمیشوند.
لکنت در بیان واقعیتها: جامعه شناسان به دلیل بیان برخی از واقعیتها تاکنون هزینههای سنگینی پرداخته اند. آمار اخراجیها در همین سه سال پرتعداد بوده و شمار محدودیتهای آکادمیک برای آنان روزافزون شده است. همین واقعیت باعث شده که حضور جامعه شناسان حوزه عمومی در رسانهها همراه با لکنت و خودسانسوری باشد. امری که موجب شده تا جامعه شناسان به دلیل محدودیت در ارائه تحلیلهای خویش از ورود به عرصه بررسی رویدادهای سیاسی پرهیز نمایند.
عدم دسترسی به دادههای موثق: تحلیل رویدادهای سیاسی نیازمند دسترسی به اطلاعات و دادههای دقیق و معتبر است حال آنکه در کشور بسیاری از نتایج پژوهشها و پیمایشهای ملی حتی در حوزه آسیبهای اجتماعی هم تا مدتها جنبه محرمانه دارد. حال اگر حساسیت حکومت نسبت به واقعیتهای عرصه سیاست را نیز لحاظ کنیم روشن است که جامعه شناسان در عمل ناچارند تا صرفا مبتنی بر پاره ای از گمانهها به تحلیل رویدادهای سیاسی بنشینند که میتواند در جای خود نادقیق و غیر مفید باشد.
نکته پایانی: جامعه شناسان امروزه در وضعیت دشواری گرفتار آمدهاند، از یکسو نظام سیاسی آنها را متهم میکند که مسائل جامعه خود را با عینک غربیها میبینند و از همین رو در صدد تاسیس علوم اجتماعی اسلامی است، و از سوی دیگر رسانههای حکومتی برای تزئین ویترین پروپاگاندای تبلیغاتی خود به تحلیلهای سیاسی و تاییدآمیز آنها چشم دوخته اند. جامعه شناسی در ایران اما به رغم تمام مضایق در راه پرسنگلاخ فراروی خود به آرامی و استواری پیش میرود.