فوتبال در انزلی جریان دارد، قلب مردمان انزلی برایش میتپد. فرقی نمیکند با چه سنوسالی و چه جنسیتی باشی؛ این عشق، بهوضوح لمسشدنیست. از باشگاه ملوان، افتخارآفرینیهایش و بازیکنان نامدارش به کرات سخن گفته شده. این بار میخواهیم از وجوه پنهانی دیگر این تیم پرآوازه سخن بگوییم. از تلاش ملوان برای تکجنسیتینبودن و سعی در احقاق برابری جنسیتی در ورزش. این چیزیست که ملوان را خاص و قابل احترام میکند.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، زهرا صباغی در یادداشتی نوشت: در بحبوحۀ گیرودارهای حضور زنان در استادیومهای کشور و نظرات متناقض مسئولین، باشگاه ملوان بندر انزلی، اولین باشگاهی بود که اعلام آمادگی کامل پیرامون حضور زنان در استادیوم کرد، در متنی که روابط عمومی باشگاه منتشر کرد، آمده است: «باشگاه ملوان بندرانزلی به اطلاع میرساند، با پیگیریهای به عملآمده علیرغم صدور مجوز از سوی نهادهای مربوطه و شورای تامین شهرستان جهت حضور بانوان ملوانی در دیدار هفتهی پیش رو برابر تراکتور (هفتۀ بیست و ششم)، فدراسیون فوتبال با بیان اینکه این حضور بانوان از استادیوم آزادی آغاز و سپس با صدور دستورالعمل برای شهرستانها در استادیومهای دیگر اجرا خواهد شد، مجوز حضور طرفداران خانم را در استادیوم انزلی صادر نکرد. لذا باشگاه ملوان بندرانزلی وظیفهی خود میداند ضمن تاکید بر اینکه زیرساخت لازم جهت حضور بانوان در استادیوم زنده یاد سیروس قایقران بندرانزلی فراهم است، با عذرخواهی از هواداران محترم خانم، اعلام دارد پیگیریهای باشگاه در این خصوص ادامه داشته و سعی دارد در اولین مسابقۀ خانگی آینده خود پس از این دیدار، این مهم را به اجرا درآورده تا از ظرفیت همهی هواداران عاشق خود اعم از زن و مرد بهره گیرد.»
بهیاد نمیآورم تیمهای پرطرفدار تهرانی تلاشی برای این احقاق حقوق از طریق تریبونهای پرشمارشان کرده باشند، اما ملوان ایستاد، ملوان ایستاد تا بگوید فوتبال برای همه هست. فوتبال بخشی از زندگیست، بخشی از زندگی را چگونه میتوان از زنان دریغ کرد؟ بیش از این هم شاهد تیمداری ملوان هم در فوتبال مردان و هم در فوتبال زنان بودهایم، تیمی با پایگاه مردمی که مردم را مقدم بر هر چیزی میشمارد. ملوان پرچمدار برابری جنسیتی در فوتبال ایران است، این را از اهمیتی که به فوتبال زنان میدهد، میتوان کامل درک کرد و فهمید. حسابهای جداگانۀ اینستاگرام، توییتر و کانال تلگرامی تیم زنان و معارفۀ بازیکنان تیم کاملاً مشابه با تیم مردان، رویکرد قابل ستایشیست که ملوان را بیشاز چیزی که هست قابل احترام میکند.
فرض مسلم و غالب هواداری این است که هواداران اصیل و واقعی فوتبال را مردان تشکیل میدهند، اما زنان هوادار همیشه و هرجا سعی در اثبات غلطبودن این گزاره داشتند، زنان ملوان نیز نشان دادند که این گزاره کاملاً اشتباه است و ریشه در تفکرات جنسیتزده دارد. باشگاه ملوان نیز در این راه ثابتقدم ماند و همراه و همپای زنان هوادار. روابط عمومی این تیم بعد از بازی ملوان و فولاد با حضور زنان نوشت: «بالاخره آن چه که سالها از بانوان سرزمینم دریغ شده بود محقق شد و سکوهای پیر استادیوم شهر بندرانزلی مزین به قدوم آنانی شد که از حداقل حق طبیعیشان محروم مانده بودند. آمدند، خندیدند، گریستند، پرواز قوهای سپید را از نزدیک دیدند و رفتند. نه عرش آسمان لرزید، نه ارزشی لگدمال شد، هرچه بود احترام بود و عشق، لبخند بود و شور، نگاه برادر بود و شوق خواهر. هر چند که نسلهای بسیاری حسرت این خاطرهسازی را در کنج خانهی دلهای شان مخفی کردند و آرزوی نفس کشیدن در فضای بیبدیل سن سیروس را در خود کشتند اما شکستن این تابوی بدقواره و بیمعنی را به فال نیک میگیریم و از دیدن این همه عشق محظوظ میشویم.»
مردان ملوان کنار زنان ایستادند چرا که ما در کنار هم قویتریم، برخلاف مردان دیگر تیمها، این خواسته را فریاد زدند و از حقوقی گفتند که بهناحق از زن هوادار فوتبال گرفته شده. زنان هوادار فوتبال در ایران، هوادارانی نامرئی و خاموشند، میدان استادیوم متعلق به آنان نیست، اما قرار نبوده و نیست که از حقوق بدیهی و طبیعی خود کوتاه بیایند. یکی از زنان انزلی بعد از ورودش به استادیوم میگوید: «باورم نمیشه این همهسال این حقو ازمون دریغ کردند، جمعی فوتبالدیدن چه کیفی داشت و ما نمیدونستیم!» از جمعی فوتبالدیدن میگوید و من یاد جملهای از کتاب روزیروزگاری فوتبال مرحوم حمیدرضا صدر میوفتم: «معمولاً تصاویر فوتبالی را در نمای دور به یاد میآوریم. از نگاه بینندهای در یک نقطهی ثابت. چیزی مشابه خط فرضی سینما. این قرارداد بین ما و بازیکنان و داور است. ما نظارهگر هستیم و آنها بازیگر، و اگر به استادیوم برویم به صف بازیگران پیوستهایم. بستر انسانی سکوی استادیومها و تماشاگران پرشماری که در اکثر تصاویر فوتبال زمینۀ برخوردها هستند، بخشی از این دنیا محسوب میشوند.
اگر تماشای فیلم در سینما به مراسمی آیینی تشبیه میشود، تماشای فوتبال در استادیومهای معبدگونه در زمان و لحظهی خاص، برابر زمین قرینهای با دو دروازه و آن خطکشیها، پرچمها، سکه انداختنها، لباسها، شمارهها و شعارها آیین تثبیت شدهتری است. طرفداران تیمها هر هفته در مکان ثابتی گرد میآیند و در یک لحظه به نقطهی ثابتی مینگرند و کنار هم با بیم و امید، با شور و عشق فریاد میکشند. در غم و شادی شریک میشوند و به فاصلههای سنی، جنسی، قومی، فرهنگی، مالی و طبقاتی پوزخند میزنند. فوتبال به یمن باهم بودن و یکی شدن، با جادوی سحرانگیز غوطهور شدن در جمع، طراوتش را به رغم صحنههای ظاهراً تکراری، حفظ کرد. در سینما فیلمهای مربوط به مشتزنی، جذابتر از آثار مربوط به سایر ورزشها هستند، چراکه شکل گلادیاتورگونهی مشتزنی و رویارویی تن به تن در بدویترین شکل خود، درام اثر را در مقایسه با فوتبال که جمع اهمیت بیشتری دارد، رقم میزند. سینما به فرد تمایل بیشتری دارد و فوتبال با جمع هم گره میخورد» (صدر، 1396:18).
ملوان میدانست که «جمعبودن» است که اهمیت دارد، شریکشدن همگان در احساسات است که ارزش دارد، پس آن را بها و ارج داد و به یمن اولین حضور زنان در سنسیروس، یک شهریور را در تقویم باشگاه بهعنوان روز «هوادار» ثبت نمود: زن و مرد در یک استادیوم؛ فوتبال برای همه! ملوان پای انسان ایستاد و نشان داد فرای حواشی فوتبالی و منافع، چیزهای مهمتری هم وجود دارد.