به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، رئیس شورایعالی جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم از امامان جمعه خواسته بهجای مسئولان وعده ندهند تا «با اشتباه ما مردم آن را به پای دین ننویسند.»
آقای حسینی بوشهری گفته: «امامان جمعه در مشکلات کنار مردم باشند تا مردم احساس کنند در کنار آنها هستیم. آنان باید جایگاه خود را بهگونهای معرفی کنند که مردم بدانند که ما هم ممکن است اشتباه کنیم، زیرا ما معصوم نیستیم. اشتباه ما نباید پای دین نوشته شود.»
اصل سخن آقای حسینیبوشهری درست است و واقعیت دارد اما همۀ واقعیت نیست. اگر بخواهیم همۀ واقعیت را ترسیم کنیم، ناگزیر باید به نکات دیگری هم اشاره کنیم:
نخست اینکه، تنها بحث وعده نیست. برخی از امامان جمعه به خطبههای جمعه بسنده نمیکنند و با دخالت در امور اجرایی و گاه امر و نهی به استانداران اصرار دارند شأن و جایگاهی فراتر برای خود ترسیم کنند و اگر واجد عنوان نمایندگی رهبری باشند، میپندارند همان نسبتی که بین رهبری عالی نظام با رئیسجمهوری برقرار است در نسبت آنان با نمایندۀ ارشد دولت در استان هم برقرار است. البته حال که دولت از اصولگرایان است و کاملاً خودی و مورد تایید، چهبسا استاندار یا فرماندار را خود امامجمعه پیشنهاد کرده باشد و به یاد داریم در دولتهای قبل گاه از مؤاخذه علنی و طعنه هم ابایی نبود.
دوم اینکه، انصاف این است که گفته شود مواضع آیتالله بوشهری به نسبت سلف خود مرحوم آیتالله شیخمحمد یزدی بسیار معتدلانهتر و لحن ایشان در قبال مراجع هم محترمانهتر است (به یاد آوریم نامۀ آقای یزدی به آیتالله شبیریزنجانی مرجع تقلید با مضمون «تکرار نشود»). با این حال تشکل متبوع ایشان رویکرد انتخاباتی داشته و از حامیان جدی رئیسجمهوری فعلی است و نیک و بد عملکرد آقای رئیسی به حساب جامعه مدرسین نیز نوشته میشود.
سوم اینکه، مراد ایشان از کنار مردم بودن طبعاً تقابل با دولت نیست چون دولت فعلی نزد اصولگرایان بهعنوان دولت مردمی شناخته میشود و مانند دولتهای روحانی و خاتمی با صفاتی چون اشرافی و غربگرا توصیف نمیکنند. حتی برای دو سال آخر دولت احمدینژاد هم تعبیر «انحرافی» را به کار میبردند. با این وصف دوگانه دولت- مردم کاربرد ندارد تا بگویند جانب مردم را بگیرید نه دولت را تا پای دین ننویسند.
وجه قابل تأمل دیگر اینکه مراد از مردم کدام مردم است؟ به تعبیر دکتر جوادی یگانه – جامعهشناس- درایران امروز انگار دو جامعه در یک کشور زندگی میکنند. صداوسیما و دستگاههای رسمی یک مراد از مفهوم مردم دارند و دیگران منظوری دیگر را.
اگر مراد از مردم در گفتار آقای حسینیبوشهری حامیان و موافقان باشد که در عین حمایت و موافقت به دلایل اقتصادی و معیشتی ناراضیاند در بهترین حالت بیش از 20 درصد جامعه را دربرنمیگیرد و اگر مردم به مفهوم عام کلمه مدنظر باشد آنگاه امامان جمعه ناگزیرند برای اثبات اینکه صدای مردم هستند لحن خود را کمی تند کنند و به تکرار آنچه از مرکز برای آنها ارسال میشود، بسنده نکنند. برخی امامان جمعه مانند امام جمعۀ اردبیل میکوشند چنین باشند اما در این حالت با ستاد مرکزی امامان جمعه چه کنند و آیا آنان هم با آقای حسینیبوشهری همنظرند؟
جدا از 4 مورد بالا برخلاف اشتهار جمهوری اسلامی به حکومت روحانیون به مرور برخی حتی دستی بالاتر از روحانیت در ساختار پیدا کردهاند و از این رو در مواردی چهبسا حس کنند مصداق آش نخورده و دهان سوخته شدهاند و بابت عملکردهایی مورد سرزنش مردماند که خود را دخیل نمیدانند.
در عربی اما ضربالمثلی است که «من له الغنم فعلیه الغرم» به این معنی که وقتی از «غنیمت»ی برخورداری باید آمادۀ پرداخت «غرامت» هم باشی. قدرت نیز چنین است. به همان اندازه که مواهبی برای صاحبان آن دربردارد به شکلی که از ظواهر هم پیداست و کافی است در تصاویر دیدار اخیر آقای رئیسجمهوری با اعضای جامعه مدرسین دقت کنیم که چگونه ساختمان و چیدمان نونوار و مدرنشده و قابل قیاس با سالهای صدر جمهوری اسلامی نیست؛ از آن طرف هم مسئولیت زاست و قابل تفکیک نیست.
اصل توصیه آیتالله حسینیبوشهری اما چنان که درآغاز آمد، درست است و دلیلی ندارد امامان جمعه وارد ریزترین امور منطقه شوند کما اینکه به موجب قانون انتخابات از جهتگیری به سود نامزدهای مجلس شورای اسلامی هم برحذر داشته شدهاند. توجیه عملکردهای ضعیف شاید امکانات و اعتبارات مادی بیاورد اما گذراست و هیچ داشته دیگری جای محبوبیت در قلوب مردم را نمیگیرد.