به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، هرچند تندروها خوب میدانند که حملاتی از این دست قرار نیست برای آنان نتیجهای در بر داشته باشد، اما با ایجاد فضاسازی و تخریب، زمینه را از یک سو برای دیده و شنیدهشدن خود فراهم میکنند و از سویی، امید دارند بتوانند در زمین سیاستورزی این روزها، خود را احیا کنند.
البته مهمتر از همه اینها تلاش برای تضعیف ظریف برای تحقق نیافتن برنامههای او و به مراتب اولی ممانعت از تحقق برنامههای وفاق دولت چهاردهم هستند. بهانه را هم جستهاند و با دستاویز قراردادن قانون مشاغل حساس، میگویند فرزندان ظریف تابعیت مضاعف دارند پس او باید حذف شود.
بماند که این حملات هماهنگ از ارگان جریان پایداری درحالی شنیده میشود که این تابعیتها اکتسابی نیست و به دلیل همزمانی تولد با مأموریت پدر در آمریکا اتفاق افتاده و هیچیک در خارج از کشور سکونت ندارند. در حقیقت دارای تابعیت تحمیلی هستند. درحالیکه کم نیستند فرزندان برخی مسئولان که نهفقط تابعیت مضاعف به اختیار خود کسب کردهاند، که حتی در خارج از کشور زندگی میکنند یا در خارج از کشور برای کسب تابعیت در تلاش هستند و همین تلاشها و هزینهها هم گاه خبرساز شده است.
هنوز خاطره فرزند یکی از معاونتهای ریاستجمهوری سیزدهم در خاطر مانده است که فرزندش در کانادا بود و بهرغم دستور رئیسجمهور برای ترک سمتها از سوی مسئولین در صورت مهاجرت فرزندان، شاهد بازگشت پسر کانادانشین او نبودیم. البته خبری هم از حمله به او و سایر مدیران مانند او از سوی جریان رادیکال هم نبودیم.
هرآنچه این روزها رخ میدهد، بهانهای سیاسی برای تسویهحساب شکست در انتخابات ریاستجمهوری و البته کینههای قدیم از ظریف و اصلاحطلبان است. به قول حبیبالله بیطرف: «جبهه پایداری با پزشکیان و در مجموع اصلاحطلبان مخالف هستند و همه را رقیب سیاسی خود میدانند. متأسفانه روشهای آنها دموکراتیک و متکی به گفتمان مردمسالارانه دینی نیست، بلکه بیشتر آنها از روشهای تخریبی، نسبتهای ناروا دادن و حرفهای نامناسب زدن، استفاده میکنند که اینها روشهای غیراصولی و غیرمردمسالارانه است».