برخی سازها دیگر نوازنده ندارند/ اگر هنر خودمان را جدی نگیریم دیگران آن را تصاحب میکنند
سیداحمد پاداش به تازگی گروه «کوش» را با محوریت موسیقی اصیل و محلی دیارش تشکیل داده است. پاداش و اعضای گروهش چندی پیش اولین کنسرت رسمی خود را در تهران برگزار کردند. او میگوید: تلاشم این است که هنرمندان و نسلهای مختلف را به فراگیری و اجرای آثار قومی، نواحی و آثاری که در حال از بین رفتن هستند، ترغیب کنم.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، یکی از موضوعات مهم در عرصه فرهنگ و هنر در وهله اول معرفی هنرهای مختلف اقوام ایرانی به مخاطبان است. پس از معرفی تمام و کمال هنر اقوام به مخاطبان ایرانی است که تازه میتوانیم روی حضور در عرصههای بینالمللی حساب ویژه باز کنیم. به جز سینما که طی این سالها در عرصههای جهانی حضوری جدی داشته، موسیقی هم از این قافله عقب نمانده و به مدد تلاش برخی از هنرمندان به اهالی دیگر کشورها معرفی شده است. البته این روال درگذشتههای نه چندان دور وجود داشته و حال دیگر مرسوم نیست.
تا همین چند سال پیش (دهه هشتاد و اوائل دهه نود) کنسرتها و اجراهای بینالمللی در فستیوالهای معتبر، اتفاق معمولی بود که هنرمندان موسیقی نواحی مختلف گاه به گاه آن را تجربه میکردند. از دهه نود تاکنون این رویه کمرنگ شده است. اما ماجرا فقط این نیست! بر خلاف گذشته طی چند سال گذشته گروههای موسیقی نواحی حتی در تهران هم اجراهای کمی داشتهاند!
اگر بنا به ارائه آمار باشد با لیستی کوچک از گروهها و هنرمندان مناطق مختلف کشور مواجهیم که طی چند سال گذشته در سالنهای اصلی تهران به اجرای کنسرت پرداختهاند. البته باید حساب جشنوارهها را از این چهارچوب جدا دانست چراکه مبحث کنسرت با اجراهای جشنوارهای متفاوت است. البته حساب آن چند گروه معروف که در کار خود اصطلاحا برند شدهاند و هراز گاهی در برخی سالنهای پایتخت روی صحنه میروند از هنرمندان گمنام و گروههای تازه تاسیس جداست.
«کوش» یکی از گروههایی است که اخیرا با تهیهکنندگی سیدمحمد قاسیمان (به تاریخ شنبه دوم تیرماه ۱۴۰۳) در سالن خلیج فارس، واقع در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه رفته است. این اجرا اولین کنسرت گروه تازه تاسیس «کوش» در تهران بوده است.
سرپرستی این گروه را سیداحمد پاداش (نوازنده، آهنگسازو رییس انجمن موسیقی هرمزگان) به عهده دارد.
در کنسرت فرهنگسرای نیاوران که اولین اجرای «گروه کوش» در تهران محسوب میشود، قطعات محلی استان هرمزگان با استفاده از سازهای جنوبی اجرا شد. قطعات محلی «حاجی کل صفر»، «دیریا بودن موج»، «عاروس نه رهن»، «مکن سگده»، «کجا چاشت اکنی»، «هوا ضربه شمالن»، «به هر عیدی و خوشحالی»، «ای مناره»، «داد و واویا»، «بندرعباس شهرُمن» و «جار اتزه» تعدادی از قطعاتی بودند که در کنسرت گروه «کوش« اجرا شدند.
واژه «کوش» که عنوان گروهتان است، به چه معناست؟
«کوش» واژهای محلی است و در زبان هرمزگانی به معنای نوعی باد است. این باد که روی دریا و از سمت دریا میوزد را «کوش» مینامند. در واقع مسبب تغییرات هوایی در منطقه ما همان «کوش» است.
مبنا و محوریت فعالیت گروه «کوش» در زمینه تولیدات و اجراهای موسیقایی، چیست؟
به معنای کلی، گروه «کوش» به یک سری موسیقیها و آثار نوستالژیک قدیمی میپردازد. در موسیقی هرمزگان اینگونه آثار به واسطه شعری که دارند مقاطعی از گذشته و تاریخ را روایت میکنند. کاری که من انجام دادم این بود که بچههای کم سن و سال و جوانان را برای پرداختن به چنین آثاری، گرد هم جمع کنم و گروه «کوش» که زمان زیادی از شکلگیری آن نمیگذرد، اینگونه تشکیل شده است. تلاشم این است که هنرمندان و نسلهای مختلف را به فراگیری و اجرای آثار قومی، نواحی و آثاری که در حال از بین رفتن هستند، ترغیب کنم. طی یک سال گذشته مشغول انجام کارهای گروه «کوش» بودهام. ما میخواهیم به واسطه این گروه کاری کنیم که دیگر دوستان انجامش ندادهاند. به هرحال تعدادی از هنرمندان در زمینه موسیقیهای محلی و نواحی هرمزگان کارهایی کردهاند و مستندهایی هم در این باره ساخته شده اما به قبلش بازنگشتهاند. ما به این خلاء توجه داریم و به سازهایی توجه داریم که دیده نشدهاند و کسی از جزییات آنها چیزی نمیداند.
خطه هرمزگان و شهرهای تابعه موسیقی غنی و قابل تحلیلی دارند؛ چرا که قدمت آنها مربوط به دیروز و امروز نیست. از طرفی کارآواها را داریم که بنا به اقتضائات اقلیمی، جغرافیایی و قومی در گذشتههای دور ایجاد شدهاند و در مشاغلی چون صیادی و دریاگردی کاربرد داشتهاند.
بله با شما موافقم. موسیقی بندرعباس و هرمزگان غنی و کامل است و آثار متعددی را شامل میشود. تلاش من و اعضای گروه «کوش» این است که این آثار کامل و غنی را همانطور که هستند به گوش مخاطبان برسانیم.
تا امروز چند کنسرت برگزار کردهاید و شهرهای میزبان کدامها بودهاند؟
ما پیش از تهران در بندرعباس کنسرت برگزار کردیم و طی این اجراها برخی از قطعات قدیمی و محلی را نواختیم و خواندیم.
اینکه یک کنسرت محلی، خاص مردم همان شهر روی صحنه برود و مورد استقبال قرار گیرد در نوع خود اتفاق مقبولی است؛ چراکه اغلب میشنویم برخی گروههای محلی، وقتی در شهر و دیار خودشان روی صحنه میروند، آنطور که باید مورد استقبال قرار نمیگیرند؛ چراکه مردم آن منطقه کنسرتهای پاپ را بیشتر میپسندند. با این تفاسیر میزان استقبال ازکنسرت گروه «کوش» در بندرعباس در چه حد بود؟
استقبال از کنسرت «کوش» در حدی بود که هر دو سانس سالن هفتصد نفره اجرای ما پر شد. این میزان استقبال مسئولان مربوطه را بر آن داشت تا یازدهم تیرماه هم به ما نوبت اجرا بدهند. بر همین اساس باز هم در شهر بندرعباس روی صحنه خواهیم رفت.
خودتان از این روال راضی هستید؟ و بازخوردها را مناسب دیدید؟
خوشبختانه استقبال مخاطبان در کنسرتهای قبلی به ما برای ادامه این روند انگیزه بیشتری داد. خودتان میدانید که گروه «کوش» تازه تاسیس است و خواننده و اعضا، هنوز آنطور که باید معروف نیستند و اینکه ما از ابتدای فعالیتهای رسمی تا به امروز تبلیغات نداشتهایم. به هرحال با وجود چنین وضعیتی مورد استقبال قرار گرفتهایم. خبر کنسرت ما دهان به دهان گشته و مخاطبان بر همین اساس به دیدن اجرا آمدهاند.
به هرحال مردم همچنان آثار اصیل ایرانی و قومی را دوست دارند، حتی اگر حمایت و تبلیغی هم نباشد.
درست است و خب ما با این قضیه طی اجراهایی که داشتیم روبرو شدیم.
شما سالهاست به عنوان نوازنده و آهنگساز در عرصه موسیقی نواحی فعالیت دارید. از طرفی رییس انجمن موسیقی هرمزگان هم هستید. بر همین اساس بگویید موسیقی فولک و آیینی هرمزگان تا به امروز چه روندی را پیموده و چقدر زنده نگاه داشته شده؟
استان هرمزگان در گذشته مرکز تجارت محسوب میشده و دارای اهمیت و جایگاه بوده است. این مرکزیت باعث شده هرمزگان به نوعی گذرگاه اقوام و ملل مختلف باشد. این زبان و فرهنگ کشورهای مختلف بر موسیقی ما تاثیر داشته که در این رابطه میتوانم آفریقا و هندوستان و زنگبار را نام ببرم. هلندیها و پرتقالیها هم در منطقه ما تردد داشتهاند، چون مرکز تجاری بوده. همه این موارد بر نوع زبان، فرهنگ و نحوه پوشش و نوع پوشش هرمزگانیها موثر بوده است. این مقوله فرهنگی و تاریخی است. شما حساب کنید موسیقی هندی، آفریقایی و اروپایی هم بر اساس تلفیقاتی که شکل گرفته، ایجاد شدهاند. میخواهم بگویم این مبحث گسترده است و چنین آمیختگیهایی است که انواعی از موسیقی را به وجود آورده. موسیقی هرمزگان هم چنین رویهای را طی کرده است. به هرحال این مبحث بسیار گسترده است و صحبت درباره آن زمانبر خواهد بود؛ چون ما انواع موسیقیها را داریم که «موسیقی عزا»، «موسیقی خلیجی» برخی از آنهاست موسیقی اهل هوا را داریم که اگر آن را باز کنیم به موسیقی «زار» و «نوبان» میرسیم.
اتفاقا همین غنی و متنوع بودن موسیقی هرمزگان مورد بحث است. چرا با وجود این پتانسیل سالهاست در تهران و شهرستانها کمتر شاهد کنسرتهای جنوبی و هرمزگانی هستیم. از طرفی تولید آلبومهای فولک منطقه شما طی سالهای گذشته، روندی نزولی داشته است.
بله منطقه ما بسیار غنی است؛ هم به لحاظ فرهنگی و هم منابعی چون نفت و گاز و دریا. اما متاسفانه مردم بومی این دیار به لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی ندارند و خیلی فقیر هستند. در پاسخ به سوال شما مبنی برعدم فعالیت گروهها و عدم تولید آثار موسیقایی هم باید بگویم کسی نیست که هنرمندان عرصه موسیقی را دور هم جمع کند و روی گروههایی که وجود دارند و تاسیس میشوند، سرمایهگذاری کند. وقتی مخارج روزانه هنرمندان تامین نشود و حمایتی نباشد، موسیقی هم نخواهد بود.
چندین سال است که ریاست انجمن موسیقی هرمزگان به عهده شماست، درباره کم و کیف بودجههای سالانه کمی توضیح دهید. آیا چنین بودجهای وجود دارد که بخشی از ماجرا و چالشها را حل نماید؟
من حدود شش سال است که مدیریت انجمن موسیقی هرمزگان را به عهده دارم و باید بگویم طی این مدت هیچ بودجهای، حتی یک ریال به موسیقی هرمزگان تخصیص داده نشده است. نه فقط هرمزگان و بندرعباس که کل کشور همین است. موضوع این است که پشت این موسیقی و زبان یک تاریخ وجود دارد و داری ریشه است؛ منتهی کسی به این موضوع مهم توجه نمیکند. گویا تمایل بر این است که موسیقیهای پاپ و سطح پایینتر مورد توجه باشد. انگار سیاست بر این است که هنر و موسیقی با قدمت مناطق مختلف ایران به چشم نیایند و دیده نشوند!
با توجه به اهمیت موسیقی نواحی هرمزگان شخصا چقدر برای شناسایی و معرفی موسیقیها و آیینهای موسیقایی تلاش میکنید؟
چنین فعالیتهایی وجود دارد. به طور مثال الان حدود پنج سال است که به کوه میروم تا در مولودخوانیهایی که برگزار میشوند، شرکت کنم و شاهد اجراهایشان باشم. البته در این رفت و آمدها و تحقیقات، کاری به مولودخوانی ندارم و پرداختن به ریشههای موسیقایی است که برایم اهمیت دارد. اما وقتی به این رویدادها نگاه میکنم میبینم ریشه موسیقایی آنها به گذشتههای خیلی دور برمیگردد و حتی به دوران فراعنه میرسند.
سبک و سیاق فعالیتهای خودتان چیست؟
جدا از این موضوع و تشکیل گروه «کوش» موسیقی که خودم کار میکنم به صورت ارکستر سمفونیک است؛ اما در عین حال مشغول جمعآوری موسیقیهای منطقه برای معرفی در سطح جهانی هم هستم. این قضیه برای من کاملا جدی است.
کاش هر شهر و دیار یک ارکستر سمفونیک داشته باشد؛ یا لااقل یک ارکستر رسمی اما پویا.
بله کاش همینطور باشد که میگویید. اما باید گفت تشکیل ارکستر و به جریان انداختن اجراهایاش، کاری بسیار زمان بر است و هزینه بسیاری میطلبد؛ چون مدیریت و نگاه داشتن یک ارکستر مخارج بالایی دارد. طبق برآوردی که انجام دادهایم باید بگویم تاسیس و فعال نگاه داشتن یک ارکستر حدود ده میلیارد تومان هزینه میخواهد. به هر حال در شرایط فعلی اوضاع چنین است. باید به دنبال بودجه لازم بود.
در بخشی ازصحبتها از سازهایی گفتید موسیقی هرمزگان سازهایی دارد که دیده نشدهاند و اغلب مردم از جزییات آنها بیخبرند. کمی در اینباره توضیح دهید.
ماسازی داریم که «اومسومدو» نام دارد. یا «جینگو» هم ساز دیگر ماست و سازهای دیگری هم داریم که دیگر مورد توجه نیستند یا فراموش شدهاند. در منطقه ما حتی برخی سازها روال ساخت مختص به خود را دارند. دهل یکی از همین سازهاست که ساخت آن در منطقه ما مراتبی دارد. در یکی از شهرهای کشور هندوستان درختی وجود دارد که اهالی آنجا، آن را مقدس میدانند. این درختها طی یک مراسم خاص بریده میشوند و تراش میخورند و داخلشان خالی میشوند. در ادامه این کاسههای ساخته شده به شهر ما میآیند و طی مراسمی روی آنها پوست کشیده میشود. پس از انجام این کار و ساخت کامل، باز هم مراسمی برای دهلها برگزار میشود. ما یکسازی داریم که شبیه همان ارجانی است که تاریخی است و به تازگی کار روی آن را شروع کردهاند.
منظورتان از «ارجان» همان ساز باستانی ایرانی است که گویا در تپههای چغازنبیل کشف شده و عمری همپای بربط دارد؟
بله درست است. این ساز به معنای امروزی همان «چنگ» یا «هارپ» است که مدلهای اروپایی هم دارد و در کشورهای دیگر نیز، مرسوم است. در منطقه ما به این ساز «تنبوره» میگویند. این ساز در واقع همان «چنگ» است که مضراب آن شاخ گاو است. تارهای این ساز از روده گاوهایی ساخته میشود، که خاص هستند. این ساز هم مانند دهل که خدمتتان دربارهاش توضیح دادم، مراسم خاص خودش را دارد. برخی از سازهای ما نه تنها فراموش شدهاند بلکه گاه تنها یک نوازنده دارند. اگر این نوازنده از دنیا برود دیگر کسی نمیتواند آن ساز یا سازها را بنوازد!
البته این مهجوریت و گاه منسوخ شدنهای بیصدا و خاموش در شهرهای دیگر هم وجود دارد. چه بسیار سازهایی که روزی در منطقه بخشی از هویت قومی و آیینی بودهاند و حال دیگر نامی از آنها نیست.
این کاستی خیلی تاسف برانگیز و آسیبزاست. بله به هرحال تمام استانها، شهرها و روستاهای در دسترس و دورافتاده با این چالش مواجهند.
آیا از روند طی شده برای اجرای گروهتان در تهران رضایت دارید؟ معمولا در این گونه اتفاقات فراز و نشیبهایی وجود دارد و کار به راحتی سرانجام نمییابد.
ما آمدهایم تا چکیدههایی از موسیقیهای منطقه هرمزگان را به مخاطبان ارائه دهیم که موسیقی اهل هوا بخشی از آنهاست. قصدمان این است با اجرای کنسرت در بندرعباس و دیگر شهرها، همچنین تهران به معرفی بهتر موسیقی هرمزگان و نواحی آن بپردازیم تا مخاطبان بیش از قبل با فرهنگ و هنر پر قدمت و با ریشه ما آشنا شوند و با آثار ارتباط بگیرند. خوشبختانه بچههای گروه خیلی از کنسرت تهران استقبال کردند و خداراشکر در فرهنگسرای نیاوران اجرای خوبی داشتیم. اما خب مشکلاتی هم وجود داشت.
مثلا؟
یکی از مشکلات ما این بود که یک تیزر یا فیلمی نداشتیم تا به آن واسطه ضمن معرفی گروه، برای کنسرتمان تبلیغ کنیم. شاید اگر تبلیغات بیشتری داشتیم و چند روز زودتر اخبار کنسرت را گستردهتر منتشر میکردیم، اتفاقات بهتری میافتاد.
چرا این رویه وجود نداشت و تبلیغات کمی داشتید؟
مشکل این بود که مجوزمان دیر صادر شد، چند روز پیش از برگزاری کنسرت بود که مجوز به دستمان رسید. شاید اگر زودتر از برگزاری کنسرت از تاریخ اجرا با خبر میشدیم، اتفاقات بهتری میافتاد.
از مسئولان وزارت ارشاد و دفتر موسیقی درخواستی ندارید؟
ما همیشه به مسئولان میگوییم ما نه از شما پولی میخواهیم نه میخواهیم برایمان کاری انجام دهید. توقمعان این است که فقط سد مسیرمان نشوند. ما در کنسرت اخیرمان در تهران هم چشمداشت مالی نداشتیم و رسالتی که مدنظرمان بود برایمان اهمیت داشت.
آیا ناگفتهای مانده؟
به هرحال تلاش ما این است که به نوبه خودمان برای هنر و موسیقی دیارمان کاری کنیم. این دغدغه باید برای هنرمندان و بخصوص مسئولان ابعاد گستردهتر و جدیتری پیدا کند که اگر اینطور نباشد فرهنگ و هنرمان آینده خوبی نخواهد داشت. الان کشورهایی چون مصر، عربستان، ترکیه آمدهاند و روی سریالهایی پرهزینهای کار میکنند که وقایع کشور ما میپردازد. مثلا همین چند وقت پیش سریال «آلپ ارسلان» را ساختهاند که همه وقایع آن در رابطه با سلجوقیان است. در سریال اینگونه بیان میشود که این ترکها بودهاند که ایران را فتح کردهاند. چرا ما با این همه داشتههای فرهنگی و تاریخی، قدمتمان را نادیده میگیریم و خودمان کاری نمیکنیم؟ اگر فعالیتهای اینچنینی نداشته باشیم دیگران فرهنگ و هنر ما را تصاحب خواهند کرد! کما اینکه تا به امروز بارها این اتفاق افتاده است. آنها در فیلمهایشان شخصیتهای برجسته و فاخر ایرانی را متعلق به خودشان نشان میدهند و اگر ااین روند ادامه یابد همه چیز ما را مصادره خواهند کرد. در پایان ضمن از تشکر از شما بابت توجهتان به موسیقی نواحی استان هرمزگان امیدوارم در آینده شاهد اتفاقات خوبی در عرصه موسیقی باشیم.