حدود دو سال از تصویب طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت میگذرد و برخی از کارشناسان میگویند که هنوز نتایج این طرح پرمناقشه روشن نیست؛ طرحی که با بودجه زیادی به تصویب رسید و هدفش توقف سیر نزولی آمارهای فرزندآوری در ایران بود. نگرانی از کاهش آمارهای زادوولد و فرزندآوری، نزدیک به دو دهه پیش سیاستهای جمعیتی ایران را بهشدت تغییر داد تا فرصتهای جمعیتی از دست نرود.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، آمارهای سازمان ثبتاحوال نشان میدهد میزان موالید در دهه 90 ، از سال 96 سیر نزولی داشته، بهطوریکه از آن تاریخ تا آذرماه 1402، هر سال حدود 110 هزار نفر از تعداد نوزادان بهدنیاآمده کم شده است. همچنین از سال 95 درصد رشد موالید منفی شده است
حدود دو سال از تصویب طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت میگذرد و برخی از کارشناسان میگویند که هنوز نتایج این طرح پرمناقشه روشن نیست؛ طرحی که با بودجه زیادی به تصویب رسید و هدفش توقف سیر نزولی آمارهای فرزندآوری در ایران بود. نگرانی از کاهش آمارهای زادوولد و فرزندآوری، نزدیک به دو دهه پیش سیاستهای جمعیتی ایران را بهشدت تغییر داد تا فرصتهای جمعیتی از دست نرود.
تصمیم به تغییر در سیاستهای جمعیتی در ایران از اواسط دهه 80 آغاز شد و اولین سیاستهایی که بر افزایش نرخ جمعیت در ایران تاکید میکنند، در دولت نهم به تصویب رسید. قرار بود این سیاستهای تشویقی، نرخ زادوولد را افزایش دهد، اما بررسی آمارهای ولادت یکدهه اخیر نتایج مثبتی را نشان نمیدهد. در این گزارش آمارهای ولادت یکدهه اخیر همگام با تصویب برخی از مهمترین سیاستهای کلان جمعیتی در بازه زمانی 1384 تا 1400 بررسی شد تا کمی این روند شفافتر شود.
روند نزولی موالید از سال 96
براساس اعلام سازمان ثبت احوال، تعداد ولادت در سال 90 یکمیلیون و 382 هزار و 8 نفر، در سال 91 یکمیلیون و 421 هزار و 535 نفر، در سال 92 یکمیلیون و 471 هزار و 699 نفر، در سال 93 یکمیلیون و 534 هزار و 234 نفر، در سال 94 یکمیلیون و 570 هزار و 96 نفر، در سال 95 یکمیلیون و 527 هزار و 933 نفر بوده است که حکایت از سیر صعودی میزان فرزندآوری دارد.
دراینمیان اما از سال 96 سیر نزولی میزان موالید اتفاق افتاد. بهطوریکه در سال 96 یکمیلیون و 487 هزار و 740 تولد، در سال 97 یکمیلیون و 366 هزار و 373 نفر، در سال 98 یکمیلیون و 196 هزار و 17 نفر، سال 99 یکمیلیون و 114 هزار و 90 نفر، سال 1400 یکمیلیون و 116 هزار و 190 نفر، سال 1401 یکمیلیون و 75 هزار و 224 نفر و تا 9 ماهه سال 1402 یکمیلیون و ۵۷ هزار و ۹۴۸ مورد تولد در کشور ثبت شد.
آنطور که آمارها نشان میدهد، از نیمهدهه 90 با اینکه سیاستهای افزایش جمعیت با بودجههای کلان تدوین شده بود، اما اثرگذاری روی تعداد موالید نداشت، بنابراین تنها با تکیه بر همین آمارها هم میتوان نتیجه برنامههای افزایش جمعیتی را شاهد بود.
سیاستهای تشویقی یا تنبیهی؟
از سال 84، سیاستها و برنامههای تشویقی برای افزایش جمعیت کلید خورد، بهطوریکه در همان سال، قانون تسهیل ازدواج جوانان تصویب شد، هرچند نتیجه این برنامهها در همان سال قابل مشاهده نیست اما در سال 84، میزان موالید یکمیلیون و 239 هزار و 208 نفر بود. سیاست مهم بعدی مربوط به اصلاح قانون تنظیم خانواده بود که در سال 88 به تصویب رسید.
این قانون بعد از انتقادات زیادی که به آن درباره ممنوعیت بهرهمندی فرزندان چهارم به بعد از مزایای اجتماعی و اقتصادی مطرح بود، اصلاح و ممنوعیت مربوطه برداشته شد. همان سال طرحی دیگر بهنام آتیه مهر امامرضا (ع) تصویب شد که طبق آن برای تامین آینده فرزندان ایرانی، یک حساب سپرده پسانداز پیشبینی شده بود. به استناد آمارهای ثبتاحوال، میزان فرزندآوری در این سال، یکمیلیون و 348 هزار و 546 مورد بود.
سیاست جمعیتی بعدی، افزایش مرخصی زایمان از 6 ماه به 9 ماه بود که در سال 92 از سوی مجلس تصویب شد، اما بهدلیل بار مالی در بسیاری از سازمانها اجرا نمیشد. آمارهای ثبتاحوال نشان میدهد در اینسال یکمیلیون و 471 هزار و 834 مورد تولد رخ داده است. سال 93 یکی از مهمترین سیاستهای جمعیتی در ایران مطرح شد که بهنام «سیاستهای کلی جمعیت» معروف شد؛ این سیاست از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد و ابعاد اقتصادی و اجتماعی زیادی را در بر گرفت.
آمارهای ولادت در این سال، عدد یکمیلیون و 534 هزار و 361 مورد را نشان میدادند. الزام برنامه ششم توسعه به برنامهریزی در راستای افزایش نرخ باروری کل به بیش از 5/2 فرزند هم شامل همین سیاستها میشود. پیشازآن به صورت مستقیم به افزایش نرخ باروری در برنامههای توسعهای اشاره نشده بود، اما حمایت از خانواده به اشکال دیگر مطرح شده بود. این برنامه در سال 96 تصویب شد و میزان زادوولد در همین سال، یکمیلیون و 487 هزار و 913 مورد ثبت شده بود.
از میان تمام این قوانین اما قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، یکی از مهمترین سیاستهای جمعیتی ایران در دو دهه اخیر است که همان موقع منتقدانی جدی داشت و درنهایت آبانماه سال 1400 تصویب شد. کارشناسان زیادی به بندهایی مانند حذف غربالگری و موارد جرمانگاریشده در آن انتقاد کردند. بار مالی طرح، یکی دیگر از دلایل انتقاد به آن بود که از سوی برخی نمایندگان مجلس مطرح میشد.
یکی از نمایندگان مجلس پیش از تصویب این قانون گفته بود: «در شرایط کنونی زیرساختها و شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه برای اجرای این مسئله مهیا نیست. جوانان امروز شغل ندارند و برای تامین امکانات آموزشی، ورزشی، بهداشتی، رفاهی و فرهنگی، درآمد سرانه و تامین مسکن مشکل دارند. حال اگر هر خانواده دو یا سه فرزند به دنیا بیاورد، چه کسی میخواهد پاسخگوی معیشت، شغل و درآمد آنها باشد؟»
این طرح حامی و موافق کم نداشت و تاکید آنها بر نیاز کشور به افزایش جمعیت بود. موافقان، به آمارهای فعلی زادوولد اشاره کرده و معتقد بودند که این طرح مشوقهای اقتصادی و مالی برای فرزندآوری دارد. علاوه بر این، مشوقهایی هم برای مادران شاغل، مرخصی زایمان، مرخصی شیردهی مادران و ایجاد مهدکودک در سازمانها در نظر گرفته شد.
به این طرحهای کلان، باید آییننامه و مصوبههای دیگری را هم اضافه کرد که بهصورت پراکنده تصویب شدند؛ از افزایش وام ازدواج تا مواردی مانند بند 4 ماده 68 قانون خدمات کشوری که یک امتیاز برای هر فرزند، معادل 200 امتیاز در نظر گرفته یا تبصره 2 ماده یک قانون اصلاحی برای تشویق کارکنان دولت که در سال 92 تصویب شد.
یکی از مادهها و تبصرهها، مربوط به ماده 26 آییننامه مرخصیها بود که تسهیلاتی برای زنان باردار در نظر گرفته شد. بند 9 ماده 2 قانون تامین اجتماعی هم مربوط به وجوهی است که در ایام بارداری، بیماری و ناتوانی موقت اشتغال به کار و... بهجای مزد یا حقوق به بیمهشده پرداخت میشود.
پرداخت تسهیلات قرضالحسنه ازدواج جوانان و تسهیلات ودیعه مسکن برای خانوادههای دارای حداقل سه فرزند در سال 99، آییننامه اجرایی حمایت بیمه از مادران خانهدار دارای سه فرزند در سال 1402 هم بخش دیگری از این سیاستهای حمایتی بود.
فرزندآوری اجباری؟
با وجود تمام برنامههایی که در دو دهه گذشته برای تغییر نرخ فرزندآوری در کشور انجام شده، این روند اما همچنان سیر نزولی دارد؛ روندی که جمعیتشناسان دلیل آن را بیش از آنکه شرایط اقتصادی بدانند، ناشی از عوامل فرهنگی معرفی میکنند.
هممیهن در گفتوگو با خانوادهها دلایل آنها را برای فرزنددار شدن یا نشدن بررسی کرد. هر سه زنی که با آنها مصاحبه شد، متولد دهه 60 هستند و بیش از 10 سال از ازدواج آنها میگذرد؛ یکی از آنها به داشتن فرزند علاقه دارد، اما شرایط اجتماعی به مانع بزرگی بر سر راه او تبدیل شده، زنی دیگر هرگز علاقهای به مادر شدن ندارد و سیاستهای مربوط به آن را نمیپذیرد و دیگری سه فرزند دارد و اگر شرایط اقتصادی فراهم شود، حتماً به فرزند چهارم فکر میکند.
یاسمن 17 سال پیش ازدواج کرده و با وجود اینکه به داشتن فرزند علاقه دارد، اما شرایط اجتماعی را مانع اصلی آن میداند. او و همسرش مدتی خارج از ایران زندگی میکردند و میگوید، قبل از ازدواج هم به داشتن فرزند علاقه داشتند، اما بعد از بازگشت به ایران هم شرایط زندگیشان تغییر کرد، هم نظرشان درباره پدر و مادر بودن: «اگر خارج از ایران میماندیم، تا الان حداقل دو فرزند داشتم، اما از زمانی که برگشتیم این مسئله را فراموش کردیم. حالا هم همسرم تمایل چندانی به داشتن فرزند ندارد.»
او میگوید، این تصمیم دلایل اقتصادی ندارد و میتوانستیم هزینههای یک فرزند را تامین کنیم، اما یکی از دلایلی که باعث شده هنوز بچهدار نشویم، شرایط جامعه ایران است: «تصور میکنم در کشورهای دیگر داشتن فرزند راحتتر است و امکانات بیشتری در اختیار مادر قرار میگیرد. بسیاری از اطرافیان من هم هنوز بچهدار نشدهاند و مصرانه میگویند اصلاً علاقهای به فرزندآوری ندارند، اما ازطرفدیگر بهتازگی خبر بارداری نزدیکانم را هم زیاد میشنوم.»
او به فریزکردن تخمک هم فکر میکند؛ چون ممکن است نظرش تغییر کند: «ما فعلاً نمیتوانیم برای آینده برنامهریزی کنیم و هیچ افقی پیشرویمان نیست. فراهم کردن شرایط رفاه برای یک کودک در ایران سختتر از کشورهای دیگر است. فکر میکنم کسانی که خارج از ایران زندگی میکنند بهتر میتوانند برای آینده خود برنامهریزی کنند.»
او معتقد است شرایط اجتماعی، او را برای فرزنددار شدن مردد میکند: «اگر شرایط اجتماعی تغییر کند حتماً بچهدار میشوم. دوست دارم فرزندم حتماً در ایران به دنیا بیاید و همینجا بزرگ شود. از بچهداری و مراقبت از او و درمجموع چنین تغییری نمیترسم، اما شرایط اجتماعی آنقدر برایم مهم است که فعلاً علاقهای ندارم فرزندی داشته باشم.»
برخلاف یاسمن، الهام تمایلی ندارد فرزندی داشته باشد؛ نه در ایران و نه هیچ کشور دیگری. او 13 سال پیش ازدواج کرده و دلایل بسیار متفاوتی برای انتخابش دارد. او میگوید که از همان دوران جوانی تصمیم گرفته، فرزندی نداشته باشد: «به غیر از تمام مسائل اجتماعی و اقتصادی، از همان ابتدا دلایلم برای نداشتن فرزند مربوط به بدن زنان بود و قبول نداشتم هر زنی باید مادر شود. به غیر از اینکه از مسئولیت فرزندداری گریزان بودم، همیشه فکر میکردم چرا باید فرزندی را به این دنیا بیاورم؟ اگر کسی بخواهد بچهدار شود، میتواند یک کودک را به فرزندی بپذیرد. به بسیاری از دوستانم هم همین توصیه را میکردم. درمجموع باتوجه به رویکردهایی که درباره بدن زنان ـ مخصوصاً در ایران ـ وجود دارد، مخالف داشتن فرزند هستم. از چند سال پیش تلاش شد قانون جوانی جمعیت تصویب شود و بندهایی دارد که گویی زن برای خودش تصمیمگیر نیست، مثلاً نمیتواند برای سقط جنین خود تصمیم بگیرد. گرچه این شرایط در برخی کشورهای دیگر هم وجود دارد.»
او میگوید، یکی از دلایل مخالفتش با فرزنددار شدن این است که یک سیستم مردسالار برای زنان تصمیم میگیرد: «در یکدوره میگویند فرزندی بیاور، در یکدوره دیگر میگویند بچهدار نشو. حامل تمام این سیاستها هم زنان هستند که شرایط به آنها تحمیل میشود. کمااینکه مرحله بارداری و زایمان و به دوش کشیدن بیشتر مسئولیت بچه را هم نمیتوانم بپذیرم. بعد از سال 1401 این تصمیم برای من شدیدتر هم شد. چرا باید اجراکننده این سیاستها باشم؟»
الهام میگوید بهدلیل این تصمیم سرزنش هم شده است: «فشار فرهنگی و اجتماعی همیشه وجود دارد. در سالهای گذشته تصمیم گرفتم نهتنها در ایران، بلکه بهدلیل سیاستهای سرمایهداری در هیچ کشوری صاحب فرزند نشوم.»
نسرین برخلاف دو زن دیگر، سه فرزند دارد و اگر شرایط اقتصادی اجازه میداد، حتماً از داشتن یکفرزند دیگر استقبال میکرد. او سه فرزند هفتساله، چهارساله و دوساله دارد و متولد اوایل دهه 60 است: «از آنجایی که همیشه به بچه علاقه زیادی داشتم، فرزنددار شدم. من خانواده پرجمعیتی دارم و همیشه در کنار هم هستیم. خواهران دیگرم هم هرکدام سه فرزند دارند؛ بههمیندلیل دوست داشتم که فرزندانم خواهر و برادر داشته و کنار هم باشند.»
او ادامه میدهد: «چون فرزندانم خیلی کوچک بودند، هنوز با سختی فرزندآوری روبهرو نبودم. هرچقدر بزرگتر میشوند، مشکلاتشان هم از چیزی که فکر میکردم بزرگتر میشود. با این شرایط دیگر به فرزند چهارم فکر نمیکنم.» او دلیل را وضعیت اقتصادی میداند: «شرایط اقتصادی اولین عاملی است که مانع از فکر کردن به فرزند دیگری میشود. علاوه بر این، شاغلم و هزینههای مهدکودک و... هم بسیار بالاست.»
متولدان دهه 60 در حال خروج از فرصت فرزندآوری
«ایران در مرحله اول سالخوردگی جمعیت قرار دارد»؛ جملهای که بسیاری از جمعیتشناسان ایران روی آن تاکید میکنند و معتقدند که درحالحاضر رشد طبیعی جمعیت ایران از ۸ در هزار نفر نیز کمتر است؛ یعنی رشد طبیعی جمعیت ایران، در حال حرکت به سمت صفر است و پیشبینی میشود در سال ۱۴۲۰ و شاید زودتر نرخ رشد جمعیت صفر شود.
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس، درباره ساختار جمعیتی فعلی ایران به هممیهن میگوید: «کاهش باروری در ایران از سال 70 بهبعد آغاز شد؛ یعنی زمانی که سیاستهای تنظیم خانواده تصویب شد و شرایط اجتماعی از نظر میزان تحصیلات، شهرنشینی و... تغییر کرد. بین سالهای 80 تا 85 میزان فرزندآوری کمی افزایش یافت که بهدلیل تعداد بالای موالید دهه 60 بود؛ افرادی که به سن ازدواج رسیده بودند، اما بهمعنای افزایش نرخ باروری نبود. پیشبینی میشود موج بعدی افزایش موالید در ایران از سال 1405 بهبعد رخ دهد؛ چون متولدان اواسط دهه 80 به سن ازدواج میرسند ولی این روند هم مقطعی است. با وجود این شرایط، نگرانیهای مربوط به آمارهای زادوولد هنوز پابرجاست.»
او ادامه میدهد: «درحالحاضر در فرصت جمعیتی قرار داریم، اما از نظر باروری در حال خروج از آن هستیم. بیشترین سهم جمعیتی جوان ما مربوط به متولدان دهه 60 است که جوانترین آنها 32 سال دارد و بهتدریج در حال خروج از زمان اوج فرزندآوری خود هستند.»
کاظمیپور درباره تاثیر طرح جوانی جمعیت بر میزان فرزندآوری در ایران توضیح داد: «در این طرح عنوان شده که باید برخی از نهادها بر فرزندآوری تاکید کنند، بااینحال در بهترین حالت حدود 10 تا 20 سال زمان نیاز است که این سیاستها به نتیجه برسد. این طرح سال 1400 تصویب و از اواسط 1401 اجرا شد، بنابراین در بازههای کوتاهمدت نمیتوان اثربخشی آن را بررسی کرد. سال گذشته میزان موالید، کمی نسبت به سال قبل از آن کمتر شد، مشخص نیست اگر سیاستهای طرح جوانی جمعیت اعمال نمیشد، این رقم کمتر میشد یا خیر؟»
این جمعیتشناس میگوید که در این طرح بر مسائل فرهنگی هم تاکید شده، اما هر نهاد آن را از منظر خود میبیند: «شواهد نشان میدهد هم سن ازدواج در حال افزایش است، هم تمایل به فرزندآوری کاهش یافته. ما در یک طرح تحقیقاتی از مردم پرسیدیم، تمایل دارند چند فرزند داشته باشند؟ پاسخها نشان میداد که علاقه آنها به یک تعداد فرزند مشخص، بیشتر از نرخی است که در جامعه محقق میشود. باتوجه به اینکه قانون جوانی جمعیت، بندهایی تشویقی مانند پرداخت وام و کمکهای نقدی دارد، میتواند تعداد فرزند را در خانوادههایی که سطح درآمد پایینتری دارند افزایش دهد، اما در خانوادههای باسواد و مرفه اثری نخواهد داشت. این طرح بیشتر بُعد اقتصادی مسئله فرزندآوری را در نظر گرفته که برای یک خانواده مرفه، تاثیرگذار نیست و برنامه زندگی خود را براساس معیارهایی دیگر تنظیم میکند.»
او ادامه میدهد: «بسیاری از طرحهای سیاستی در حوزه جمعیت به مرحله اجرا درنیامده و روی کاغذ بوده است. تنها موردی که اجرا شد، قانون جوانی جمعیت بود که آن هم هنوز بهصورت کامل اجرا نشده است. مثلاً این طرح بر افزایش وام ازدواج تاکید داشته، اما پرداخت این وام زمانی مؤثر است که هزینههای زندگی کاهش پیدا کرده باشد. حالا هم هرسال مبلغ این وام افزایش پیدا میکند، اما دوندگی زیادی برای دریافت آن وجود دارد.»
بهگفته کاظمیپور، بیشتر عوامل کاهش باروری در ایران بهخصوص برای افراد تحصیلکرده یا کسانی که تمکن مالی دارند، مربوط به مؤلفههای فرهنگی است که نمیتوان آن را با بخشنامه تغییر داد، اما دولتمردان ما میگویند که مسائل اقتصادی اهمیت بیشتری دارد.
تغییر رفتار باروری
برخلاف کاظمیپور، یکی از کارشناسان ستاد ملی جمعیت که وظیفه نظارت بر اجرای قانونی جوانی جمعیت را برعهده دارد، میگوید تا حدودی میزان تاثیر این قانون مشخص شده است. حسین مروتی، کارشناس و عضو این ستاد است و به هممیهن درباره آخرین وضعیت اجرای طرح جوانی جمعیت توضیح میدهد: «تا امروز عموم مواد و بخشنامههای مربوط به طرح به مرحله اجرا رسیده است.
در شرایط کشور ما که درصد کمی از قوانین تصویب اما اجرا نمیشود، میتوانیم میزان اجرای این طرح را مثبت ارزیابی کنیم، بیش از 50 درصد این طرح در کشور اجرا شده است. در دل این قانون محل تامین بودجه مشخص شده، بنابراین اجرای آن تسهیل و تا حد زیادی هم محقق شده است. با اینکه این طرح، نسبت به قوانین پیشین بهتر اجرا شده، اما به میزان مطلوب نرسیده است.»
او با اشاره به کاهش میزان موالید در سه سال گذشته، ادامه میدهد: «جمعیت زنان 20 تا 35 سال بیش از 80 درصد موالید کشور را در اختیار دارند، اما در بازه زمانی 10 سال اخیر، نزدیک به 30 درصد از جمعیت این بازه سنی کاهش یافته و درمجموع میانگین سن زنان هم افزایش یافته، در این شرایط میزان فرزندآوری کاهش پیدا میکند. بااینحال قانون جوانی جمعیت جلوی کاهش بیشتر این میزان موالید را گرفته است. دو مزیت عمده قانون این است که محل تامین بودجه آن مشخص شده و برای استنکاف از اجرای قانون نیز جریمه دیده شده و همین امور به اجرای آن کمک کرده است.»
به گفته او، یکی دیگر از نشانههای تاثیرگذاری مثبت این قانون در تعداد فرزندان دوم به بعد دیده میشود: «از مجموع نوزادانی که در سالهای گذشته متولد میشدند، درصد کمی از آنها فرزند دوم به بعد بودند، اما اخیراً تمایل مردم به داشتن بیش از دو فرزند، افزایش داشته است. هرچند این آمار ناچیز است، اما نشان میدهد گروهی از مردم در حال تغییر رفتار باروری خود هستند. در شش سال گذشته، 18 درصد از جمعیت این زنان کم شده است و از یازده میلیون و دویست هزار نفر به 923 هزار نفر رسیده است.»
او میگوید که میزان فرزندآوری در زنان بالای 35 سال به بالا نیز افزایش داشته که میتواند ناشی از اجرای این قانون باشد: «این قانون هفت سال بهصورت موقت اجرا میشود و بعد از آن باید مورد بازنگری قرار گیرد. برخی از مدیران ما اعتقادی به اجرای این قانون ندارند. یکی از مشکلات ما هم اختصاص بودجه طرح بود، دو سال پیش فقط 500 میلیارد تومان از بودجه آن محقق شد، درحالیکه برای اجرای آن 10 هزار و 700 میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده بود.»
مروتی درباره تمایل مردم به میزان فرزندآوری هم توضیح میدهد: «مطالعاتی انجام شده که طبق آنها به طور متوسط مردم به داشتن سه فرزند تمایل دارند، اما از این رقم 1/6 تا 1/7 محقق میشود. در مورد سیاستهای کاهش فرزندآوری توجهی به نظر مردم نشد، اما در این قانون برخلاف سیاستهای قبلی جریمهای برای مردم در نظر گرفته نشد و فقط مشوقهایی مشخص شده و موانع برداشته شده است.»
براساس عضو ستاد ملی جمعیت، نمیتوان تخمین زد، این قانون در چه بازه زمانی نتایج خود را نشان میدهد، اما درمجموع قسمتهایی از آن که مربوط به مسائل فرهنگی بود، با کیفیت خوبی انجام نشده است. بالاترین بخش هزینه خانوار مربوط به مسکن است و در این طرح هم به خانوادهها مسکن اختصاص داده میشود. مروتی میگوید، وضعیت اقتصادی بهتر تاثیر چندانی در افزایش فرزندآوری ندارد: «نمونه این موضوع را در کشورهای اسکاندیناوی میبینیم که با وجود شرایط رفاهی خوب، با بحران جمعیت روبهرو هستند. در ایران نیز استانهای گیلان و مازندران بالاترین درآمد سرانه را دارند، اما کمترین میزان زاد و ولد در آنها ثبت شده است. اگر در یک برهه اقتصادی هم ناامنی اقتصادی ایجاد شود، فرزندآوری به میزانی کم میشود، اما در سالهای بعد جبران میشود. اگرچه دولت موظف است که به معیشت خانوادهها و فرزندآوری بیشتر ایشان کمک کند، ولی اساس مسئله تغییر فرهنگ است.»