آیت الله جوادی آملی: در هر کاری، می توانیم دو اجتهاد داشته باشیم: یک اجتهاد فقه و اصولی که رایج است، یک اجتهاد نوآوری است در جایی که نبود، این بدعت نیست! این سنت است.
آیت الله جوادی آملی: باید در اقتصاد مجتهد داشته باشیم/ مؤمن حق ندارد آبروی خودش را بریزد و ذلیل کند
حوزه نیوز , 19 آذر 1402 ساعت 14:57
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
آیت الله جوادی آملی: در هر کاری، می توانیم دو اجتهاد داشته باشیم: یک اجتهاد فقه و اصولی که رایج است، یک اجتهاد نوآوری است در جایی که نبود، این بدعت نیست! این سنت است.
به گزارش پروژه ایران، حضرت آیت الله جوادی آملی در جلسه درس اخلاق هفتگی در محل مسجد اعظم قم به صورت حضوری و با حضور اقشار مختلف مردم برگزار گردید با بیان اینکه کتاب نهج البلاغه تالی تلو قرآن کریم است، اظهار داشتند: کلمات نورانی امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) مثل سایر ائمه(علیهم السلام) منسجم و علمی است. ولی سید رضی(رضوان الله تعالی علیه) فرصت نکردند که همه کلمات را جمع بکنند و خطبه ها یا نامه ها یا کلمات نورانی یکجا ذکر بشود. لذا خطبه ها و نامه ها تقطیع شده و سباق و سیاق کلمات نیامده و این کتاب در حوزه ها به عنوان یک مرجع علمی شناخته نشده است، فهمیدن نهج البلاغه بدون عامل سابق بدون عامل سیاق این می شود که شخصیتی مانند محقق(رضوان الله تعالی علیه) از فقهای نام آور شیعه در شرایع می گوید «و فی مرسلة الرضی»، که این حرف خیلی از عظمت و شکوه این کتاب کم می کند؛ مرسله رضی کجا، نهج البلاغه علی کجا!؟ باید توجه داشت که بیشتر این خطبه ها و کلمات دارای سباق و سیاق هست که در کتاب «تمام نهج البلاغه» آمده است و این کتاب تمام نهج البلاغه از بهترین برکات است.
معظم له بیان داشتند: مطلب دیگر آن است که بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) درباره معارف، فراوان است، معرفت نفس، توحید شناسی و مسئله وحی و نبوت و امام شناسی از قسمت های مهم فرمایش امام است، اما ما قبل از اینکه امامان بیرون مان را بشناسیم که اهل بیت(علیهم السلام) هستند باید امام درون مان را بشناسیم، ما هم قوای علمی و هم قوای عملی فراوانی داریم. ما عقل نظری داریم برای اندیشه و زیر مجموعه عقل نظری، قوه واهمه و قوه خیال است که اینها کارشان فهمیدن است، این قوا در حوزه و دانشگاه فعال است که آدم عالم می شود. اما عالم شدن، دانشمند شدن، فقیه شدن نیمی از راه است، بوسیله علم، خوب و بد و حلال و حرام را می دانیم، اما ما با عزم زندگی میکنیم نه با جزم! آنکه حوزه بدن را اداره میکند عزم است که به دنبال عزم، اراده و فعالیت و کوشش به دنبالش می آید و این مال مسجد و سحرخیزی و نماز جماعت و نماز جمعه و قرآن و دعا و ناله و گریه است. این آدم را می سازد.
ایشان بیان داشتند: این یک اصل کلی قرآن است که یک عده خواه در حوزه خواه در دانشگاه، مطلبی را یقین می دانند که بد است اما از زیر میزی یا روی میزی دست بردار نیستند. چرا؟ برای اینکه اینها امام ندارند. امام ما حوزه و دانشگاه نیست. امام ما استدلال و فلسفه و کلام و فقه و اینها نیست. امام ما عقل عملی است، عقلی که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان».
معظم له اظهار داشتند: علم را باید عقال کنید. این علم سرکش است، حلال را حرام و حرام را حلال میکند، وجود مبارک موسای کلیم خطاب به فرعون فرمود: ﴿لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هؤُلاءِ إِلاّ رَبُّ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ بَصَائِرَ﴾؛ برای تو مسلّم شده، صد درصد یقین پیدا کردی که حق با من است، اما بیراهه می روی. این بیان نورانی موسای کلیم به فرعون به صورت اصل کلی در قرآن کریم آمده است که یک عده ای یقین دارند که خدا گفته پیغمبر گفته، اما بیراهه میروند. چرا؟ چون علم امام زندگی نیست. رهبری برنامه های انسان را عقل عملی به عهده دارد.
حضرت آیت الله جوادی آملی در شرح کلمه ۱۲۳ نهج البلاغه بیان داشتند: برخی این حدیث را از وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می دانند و در بعضی نسخه های نهج البلاغه نیاورده اند، حضرت در این حدیث میفرماید که «طُوبَی لِمَنْ ذَلَّ فِی نَفْسِهِ» طوبی یعنی حیات طیب و طاهر. کسی حیات طیب و طاهر دارد که در درون و ساختارش ذلول باشد نه ذلیل. انسان عزیز است. عزت مؤمن مِلک مؤمن نیست. امانت الهی است، مؤمن حق ندارد آبروی خودش را بریزد و خودش را ذلیل کند. بعد فرمود: «وَ طَابَ کَسْبُهُ» حلال کسب بکند، چون ذات اقدس الهی هیچ کسی را بدون روزی خلق نکرده است و اگر کسی طیب و طاهر بود مال طیب و طاهر هم تهیه خواهد کرد. کسب او هم طیب و طاهر میشود. «وَ صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ» هم سیرت نقل شده، هم سریره. باطنش هم صالح است، «وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ» ساختار او هم زیباست.
ایشان بیان داشتند: حضرت می فرماید «وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ ینْسَبْ إلَی الْبِدْعَةِ»؛ در هر کاری که می خواهیم انجام بدهیم، می توانیم دو اجتهاد داشته باشیم: یک اجتهاد فقه و اصولی که رایج است، یک اجتهاد نوآوری است در جایی که نبود، این بدعت نیست! این سنت است. یک کسی جامعه شناس، اقتصاددان، راهنما و یا مبتکر خوبی است؛ او می تواند کار خوب در مملکت بکند و نوآوری داشته باشد، «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً کَانَ لَهُ أَجْرُهَا ...» این است. بعضی از کارها بود که بزرگان قبلی ما سنت گذاشتند، فرمود این کار را بکنید، چرا در اقتصاد مجتهد نیستید؟! اینکه ما یک نوآوری داشته باشیم که مشکل ما را حل کند، اگر یک روش و سنت خوبی در کشورداری، در اداره مملکت، در حفظ ارزانی و اقتصاد داشته باشیم، اینها نعمت خوبی است.
کد مطلب: 408474