محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی، معتقد است که جریان نزدیک به سعید جلیلی در دولت سیزدهم حضور پررنگی دارد و با عملکرد خود میخواهند مردم را عصبانی کنند.
مهاجری: روش مهدی نصیری به نتیجه نمیرسد | رئیسی با باند سعید جلیلی خداحافظی کند
انصاف نیوز , 3 دی 1402 ساعت 13:17
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی، معتقد است که جریان نزدیک به سعید جلیلی در دولت سیزدهم حضور پررنگی دارد و با عملکرد خود میخواهند مردم را عصبانی کنند.
به گزارش پروژه ایران، محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی، معتقد است که جریان نزدیک به سعید جلیلی در دولت سیزدهم حضور پررنگی دارد و با عملکرد خود میخواهند مردم را عصبانی کنند.
آقای مهاجری در گفتوگو با انصاف نیوز با بیان اینکه «رئیسی با این جریان باید خداحافظی کند»، گفت: باند سعید جلیلی اجازه نمیدهد که کار مذاکرات احیای برجام پیش برود و در مقابل نرمخویی در سیاست خارجی محکم ایستادهاند.
این فعال رسانهای پیرامون تاثیر احتمالی تندروها بر تصمیمگیران ارشد نظام گفت: دسترسی بخش تندروتر به برخی از شخصیتهای سیاسی موثر در شورایعالی امنیت ملی و جاهای دیگر بیشتر است و راحتتر می توانند اعمال نظر کنند زیرا رئیس جمهور نزدیک به تفکرات اصولگرایان نسبتا تند است.
مهاجری که سابقهی دوستی و همکاری با مهدی نصیری در روزنامهی کیهان را دارد در قسمتی از مصاحبه با انتقاد از روش آقای نصیری در یک سال اخیر میگوید: حتی اگر کارکردگرایانه هم نگاه کنیم روشهای آقای نصیری به نتیجهای منتج نمیشود.
- پس از ثبت نام روحانی درمجلس خبرگان در اتفاقی بی سابقه از تریبون صداوسیما خواستار رد صلاحیت او شدند …
محمد مهاجری: اینکه صحبت یک مجری را به حساب صداوسیما بگذارید منطقی نیست. ممکن است بعد از این حرفم آقای جبلی دوباره شکایت کند، اما واقعیت این است که صداوسیما ملوک الطوایفی است. آنجا هر کسی صبح زودتر بیدار شود او رئیس است.
اگر یک مجری وابسته به یک جریان سیاسی خاص روی آنتن حرفی میزند معنایش این نیست که این حرف نظر آقای جبلی هم است. جریان مسلط و حاکم بر صداوسیما برای مجریها متن مینویسند و آنها هم آن متن را میخوانند. البته این را قبول دارم که صداوسیما در برخی موارد طرف دعواست اما یک وقتی هم در برنامههای تلویزیونی علیه روحانی حرف توهینآمیزی زدند که به شدت با آن شبکه و مجری برخورد شده بود.
- فکر میکنید رد صلاحیت شخصی در تراز حسن روحانی با توجه به سوابق پررنگی که در سطوح عالی نظام دارد شدنی است؟
مهاجری: گفت نمیشود اما ما این کار را کردیم و شد! شاید شد.
-احتمالش وجود دارد؟
مهاجری: آقای روحانی به عنوان فردی است که مقام معظم رهبری دربارهاش از ویژگی عاقل بودن او میگویند. این ویژگیای نیست که با گذشت زمان از دست بدهید. آقای روحانی دست کم از دست رهبری دو نشان گرفته که مربوط به دفاع مقدس است. به اضافه اینکه آقای روحانی به لحاظ تحصیلات حوزوی از بسیاری از نمایندگان مجلس خبرگان قطعا بالاتر است.
با این توضیحات رد صلاحیت کردن روحانی از نگاه من امکان منطقی ندارد. اما خرق عادت هم از شورای نگهبان بعید نیست!
-بعضی معتقدند ورود چند نفر در مجلس خبرگان آنقدرها هم در تصمیمگیریهای احتمالی مهم تاثیر نخواهد داشت.
مهاجری: بافت مجلس خبرگان به شکلی است که اگر همهی نمایندگان آن هم میانهرو باشند در فضای سیاسی کشور اثر چندانی نخواهد داشت. البته ممکن است به لحاظ وزنکشی سیاسی تفاوتهایی ایجاد کند اما ذات مجلس خبرگان ربطی به مسائل سیاسی و جناحی ندارد.
-در بخش نخست گفتوگو به برخی طیفهای جریان اصولگرا مثل حامیان قالیباف، جبهه پایداری، نیروهای نزدیک به علی لاریجانی پرداختیم. اما چند سالیست که علاوه بر اینها شاهد تحرکات متفاوتی از چهرههای اصولگرایی همچون سعید زیباکلام، مهدی نصیری و مانند آنها هستیم. بعضی معتقدند آنچه از این طیف میبینیم نمایش است و لزوما دیدگاهشان تغیر نکرده است، بعضی نیز بر این باورند که آنها در گذشته افراطی بودند و الان هم از سوی دیگری افراطی هستند.
مهاجری: جریان عدالتخواه به معنای یک جریان منسجم که مشغول کار تشکیلاتی باشد نیست. ورود آنها در موقع انتخابات هم به هیچ وجه تشکیلاتی نخواهد بود. حتی اگر افرادی از این جریان بخواهند وارد انتخابات شوند میباید خودشان را به یکی از لیستهای انتخاباتی وصل کنند.
در نتیجه این جریان برای انتخابات مجلس لیست مستقل نخواهد داد و اساسا هویت سیاسی مستقلی برایشان وجود ندارد. بیشتر آنها متعلق به جریان اصولگرایی تند هستند؛ البته در برخیشان نیز استقلال و حریتی وجود دارد. آنها قطعا با برخی طیفهای جریان اصولگرا از جمله نیروهای نزدیک به قالیباف نمیتوانند پیوند بخورند.
- در یک نگاه کلیتر و فارغ از انتخابات ریشهی تغییر نگاه این طیف که بعضی از آنها را از مدافع سرسخت نظام به نقطهی مقابل آن تبدیل کرده چیست؟
مهاجری: آنها یک جریان منسجم سیاسی نیستند و شامل افراد مختلفی میشوند که حاصل جمع اینها تداعی یک جریان سیاسی را میکند. خیلیهایشان به شکل فردی عمل میکنند. طرف جزییات پروندهای را پیدا کرده و بر اساس آن افشاگری میکند. البته این افشاگریها گاهی هم مثبت و مفید بوده و منجر به جلوگیری از فسادی در کشور شده است.
این جریان را هیچکس به صورت یک جریان انسجام یافته سیاسی نپذیرفته و به رسمیت نشناخته است. بنابراین آنها باید تبدیل به یک جریان شناسنامهدار شوند و حزب تاسیس کنند تا بتوانند به صورت منسجم و تشکیلاتی کار را به پیش ببرند. در این صورت در فضای سیاسی کشور وضعتی متفاوت خواهند داشت.
- در شرایط فعلی امکان وقوع چنین امری وجود دارد؟
مهاجری: کار خیلی سختی است چون معمولا این افراد دارای ویژگیهایی هستند که آنها را دچار اختلافات بین خودشان خواهد کرد. برخیشان مصحلتاندیشترند و بعضی تندتر و بیملاحظهتر؛ همین احتمال انسجام را ضعیف میکند.
- چه در سطح جامعه و چه در بین جریانهای سیاسی ناامیدی و انفعال دربارهی انتخابات دیده میشود. چه راه حلی برای تغییر این شرایط هست؟
مهاجری: بخش اعظم این مسئله به حاکمیت برمیگردد. به خاطر اینکه بی اعتمادی جامعه نتیجه عملکرد بخشهای مختلف آن است. به عنوان مثال انتقاداتی که به اصلاحطلبها وارد است کم نیست. تشکلهای اصلاح طلب در اینکه مردم طبقه طرفدار اصلاحطلبان به انتخابات بی رغبت شوند نقش زیادی داشتند. دعواهای بین اصلاح طلبها دعواهای کمی نیست. در بین اصلاح طلبان افرادی حضور دارند که از رهبران این جریان عبور کردند.
اگر اصلاح طلبان بخواهند تاثیرگذاری خود بر جامعه را افزایش دهند باید دو یا سه حزب تشکیل دهند و انسجام قبلی خود را بازیابند. آنها در کاهش مشارکت بی تقصیر و بی تاثیر نبودند، بخشهایی از حاکمیت هم همینطور.
برای مثال ادعای دولت رئیسی این بود که تورم را به کمتر از ده دردصد خواهیم رساند. حالا دو سال و نیم گذشته و میگویند تورم ۶۰ درصدی را تحویل گرفتیم و به ۴۰ تا ۴۵ درصد رساندیم. بسیاری از کارشناسان معتقدند که نه آن عدد و نه این عدد برای میزان تورم احساس نمیشود. همین تورمی که احساس میشود اعتماد شما را به نظام اقتصادی کشور از بین میبرد و مردم به تدریج دلسرد شدهاند.
یکی از کارهایی که باید انجام شود این است که دولت آقای رئیسی به جای اینکه بیاید به قبلیها حمله کند و از آمارهایی بگوید که منطبق بر واقعیت نیست این مسئله را حل کند. البته من معتقدم این وضعیت تقصیر شخص رئیسی نیست و جریانی در دولت وجود دارد که با آمارسازی و مانند آن میخواهند روی اعصاب مردم باشند. آقای رئیسی با این جریان باید خداحافظی کند. با مردم روراست باشند و به طور صریح علت اینکه نمیتوانند تورم را پایین بیاورند بگویند.
فهم علت آن هم اصلا کار سختی نیست. بزرگترین مشکل تحریم است. آقای علی باقری که قبلا ضد برجام بوده الان موافق برجام است اما باند سعید جلیلی اجازه نمیدهد کار را پیش ببرند و در مقابل نرمخویی در سیاست خارجی محکم ایستادهاند. جلیلی و باقری که در گذشته به هم نزدیک بودند به همین خاطر از هم فاصله گرفتهاند. مشکل تحریم با این بازیهایی که در میآوریم که تحریم را دور بزنیم و یواشکی نفت بفروشیم حل نمیشود.
این نوع فروش نفت در دریای آزاد معنایش این است که شما در مظان اتهام از سوی کشورهای مختلف قرار میگیرید و مجبورید هزینهی زیادی را برای صادرات نفت پرداخت کنید و در نهایت نفت را هم ارازانتر بفروشید. همین وضعیت باعث میشود که هزینهی ادارهی کشور بالا برود و نتیجهاش افزایش تورم و نابسمانی اقتصادی است. مسئولان دولتی باید این موضوع را به صراحت به مردم بگویند.
- شما از جریانی در درون دولت نام بردید و آن را به سعید جلیلی منتسب کردید. برخی اما معتقدند که خانم جمیله علم الهدی رئیس دولت است و حرفهای عجیب و غریبی دربارهی نقش او شنیده میشود.
مهاجری: اینکه بگوییم خانم علم الهدی رئیس دولت است منطقی نیست. اینکه او در یک جاهایی دخالت میکند بجث دیگری است و شایعات متواتری در این زمینه رسیده است اما در حوزهی سیاست خارجی و اقتصاد که تبحر و تخصصی ندارد. مسئولیت دولت کاملا با شخص آقای رئیسی است و خودش باید مسئولیت مشکلات را بپذیرد.
- در موضوعات غیر از اقتصادی و سیاست خارجی چطور؟
مهاجری: ممکن است که خانم علم الهدی در موضوعات فرهنگی تاثیرگذار باشد.
- بعضی معتقدند که دوگانهی اصلاحطلب – اصولگرا دیگر تمام شده و اکنون طیفی از اصولگراها و اصلاحطلبهای میانهرو در مقابل تندروها حضور دارند…
مهاجری: در حال حاضر در بین اصلاح طلبها هم تندرو و معتدل و جود دارد و در اصولگراها هم همینطور. این هم ترم جدید سیاسی است که از این به بعد نگوییم اصلاحطلب و اصولگرا و به جایش بگوییم میانهرو و تندرو.
جریان اصلاحطلب همچنان مبانی فکریای دارد و جریان اصولگرا هم همینطور. در نتیجه اینطور نیست که جریان معتدل و تندرو این دو را بتوانیم از عقبهی ایدئولوژیکشان جدا کنیم. آن عقبه وجود دارد و هر دو هم به آن متصل هستند. شعار “اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” در مقام عمل اتفاق نمیافتد و همچنان آن دو قطبی وجود دارد.
- البته آن شعار عبور از این دو جریان و همه بود اما دوگانهی میانهرو – تندرو با آن متفاوت است…
مهاجری: مشکلی که وجود دارد این است که هیچ حزبی حاضر نیست مسئولیت دولت و مجلس را برعهده بگیرد و این خیلی بد است. جریان اصولگرا کاندیدایی معرفی میکند و او در مجلس کارهایی میکند اما بعد از آن “کی بود کی بود من نبودم” راه میافتد. این وضعیت به آیندهی کشور ضربه میزند.
- در روزهای اخیر آقای حداد عادل ورود ایران به جنگ اسرائیل و فلسطین را خواست امریکا دانسته بود و پیش از این نیز آقای ظریف همین حرف را گفته بود. اشتراک لفظی این دو چهره به معنای نزدیک شدن گفتمانی دو جریان سیاسی در بعضی مسائل سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی است؟
مهاجری: حرف آقای حداد رویکرد خردمندانهای بود که باید برای بیان شدن آن تبریک گفت که آقای حداد با همه مخالفتهایی که در حوزه داخلی با آقای ظریف دارد در حوزهی سیاست خارجی با این دیدگاه همراه است. در دولت آقای رئیسی هم بخش معتدل سیاست خارجی که آقای علی باقری ادارهی آن رابر عهده دارد تفاوت زیادی با تفکر ظریف و عراقچی ندارد.
-کدام یک از این تفکر در سیاست خارجی بر تصمیم گیران ارشد نظام اثرگذاری بیشتری دارد؟
مهاجری: به نظرم آنها به صورت خواسته و ارادی به سمت جناحهای سیاسی سوق داده نمیشوند شاید دسترسی بخش تندروتر به برخی از شخصیتهای سیاسی موثر در شورایعالی امنیت ملی و جاهای دیگر بیشتر است و راحتتر می توانند اعمال نظر کنند زیرا رئیس جمهور نزدیک به تفکرات اصولگرایان نسبتا تند است طبیعی است که گرایش های شورایعالی امنیت ملی هم به آن سمت میل کند.
- شما بهعنوان “فعال رسانهای اصولگرا” شناخته میشوید و در نوشتههایتان از تعبیر “ما اصولگراها” استفاده میکنید. اما منتقدین شما میگویید شما اصولگرا نیستید؛ آیا محمد مهاجری اصولگرا است؟
مهاجری: ما در فقه قاعدهای داریم که بر اساس آن هر که شهادتین بگوید مسلمان است و تمام حقوقی که یک مسلمان دارد برای او نیز خواهد بود حتی اگر روزه نگیرد، نماز نخواند، فاسق باشد و … چطور است وقتی کسی شهادتین می گوید مسلمان بودنش قبول است اما اگر کسی بگوید اصولگراست نمی پذیریم؟! این چه مرضی است!
بعضی دوستان خودزنی میکنند و اگر حرفی درست گفته شود میگویند این مال اصلاحطلبان است، آیا ما اصولگراها حرف درستی نمیزنیم.
من یک اصولگرا هستم و در هیچ تشکل و جلسهی حزبی اصلاحطلب هم هرگز حضور نداشتم. نه راهم میدهند و نه حاضر به شرکت هستم.
جریان اصولگرایی دچار آفت بزرگی است (اصلاح طلبی هم همینطور اما اصولگرایی به من مربوط است چون به آن تعلق خاطر دارم) و دچار انحرافات شدیدی شده است. تا در مقابل آن انحرافات میایستیم میگویند با ما نیستی و تندروی و تهمت زدن و پرونده سازی و میگویند اصولگرا نیستی.
دربارهی بازخوردهایی که از اصولگرایان میگیرم جالب است بدانید که خیلی از دوستان اصولگرا می گویند حرفت را قبول داریم اما نمیتوانیم آن را بگوییم و بیانش قوت قلب است.
– یکی دیگر از چهره های اصولگرا که اصولگرا حساب نمیشوند آقای مهدی نصیری است…
مهاجری: به لحاظ شخصی به آقای نصیری علاقهمند هستم. او فرد باسواد و درس خواندهایست و در کار رسانه هم با سابقه و پرتجربه است اما شخصا با دیدگاهها و روش آقای نصیری در یک سال گذشته زاویهی شدیدی پیدا کردهام.
حتی اگر کارکردگرایانه هم نگاه کنیم روشهای آقای نصیری به نتیجهای منتج نمیشود. برخی اظهارات آقای نصیری به معنای عبور از نظام است. من هرگز معتقد نیستم روش هیچ اصولگرا و حتی اصلاحطلبی براندازی و عبور از نظام باشد. من این روش را نمیپسندم و آن را تاثیرگذار هم نمیدانم. برای اصلاح یک سیستم با استفاده از روشهای تند نمیتوانید به نتیجه برسید. با لجن جوی آب نمیتوان نوشت که نظافت را رعایت کنید. روش تندروانهای که آقای نصیری پی میگیرد به اصلاح کشور منجر نمیشود.
- چه شد که به این نقطه رسیدند؟
مهاجری: از خودشان بپرسید.
کد مطلب: 409696