کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بازخوانی منابع دست اول نهضت جنگل

مانیفستی برای جنگل

سید مجتبی اسحاقی، تاریخ پژوه

کانال تلگرامی کوچک جنگلی , 5 اسفند 1403 ساعت 13:38

گزارشگر : تحریریه پروژه ایران

مدتی است که در فضای مجازی تبلیغات مسمومی علیه نهضت جنگل و شخص میرزا کوچک خان جنگلی به راه افتاده که این جنبش و رهبر آن را فردی جدایی طلب معرفی کند. برخی از محققان تاریخ می کوشند به دور از فضاسازی‌های رسانه‌ای و هر نوع سوگیری، جانب‌داری و غلو، با مراجعه به منابع دست اول در خصوص نهضت جنگل، حجاب‌های بی‌اطلاعی و جهل تاریخی را از چهره واقعیت کنار زنند و جامعه را با چهره واقعی نهضت جنگل آشنا کنند. می‌توان ادعا کرد که دست‌اول ترین منبع درباره نهضت جنگل همان نشریه رسمی آن نهضت و مطالب مندرج در آن است که نشان‌دهنده دیدگاه‌های سران نهضت است. متن زیر نمونه‌ای از چنین تلاش‌هایی است.


به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، «افسانه پرشور» مقاله‌ای به قلم حسین کسمایی-مدیر روزنامه جنگل- است که سه سوال اصلی دارد «چه می‌توانیم داشته باشیم؟ چه خواهیم داشت؟ چه داریم؟»، سوالاتی که می‌توان در هر دوره و زمانه‌ای پرسید و همچنین می‌توان ندید گرفت و به همان ره ترکستان ادامه داد.

پاسخ به سه سوال
وی ابتدا به مظاهر پیشرفت و تجهیزات نظامی در عالم غرب می‌پردازد و می‌گوید همگان می‌دانند که نداریم هر چند برای استقلال هر مملکتی نیاز است و همچنین مطلع است که اداره امور بدست افراد دور اندیش و مجرب باشد مملکت آباد می‌شود. در این میان با معرفی افراد نیک فطرت و غیور اشاره به اداره کنندگان این خاک دارد که با حضور عده‌ای نا‌اهل که اینان را میکرب‌های مضره می‌خواند راه را با بیراهه عوض کرده‌اند. در ادامه می‌گوید برای سوال اول دیگر زمان گذشته و دیر است. «چه می‌توانیم داشته باشیم؟» دیگر دردی از ما درمان نمی‌کند و فایده‌ای جز تاسف و اتلاف وقت ندارد.
سوال دوم را هم با جواب «خیلی دور است» جواب می‌دهد. «چه خواهیم داشت؟» سوالی ست برای آینده ای که باید برایش تلاش کرد و ساخت. آینده ای که بسیار مانده تا بیاید و دردی از امروز و حال این مملکت درمان نمی‌کند. آینده ای که باید امروز تازه آن را ساخت، پس تا امروز مان را به سرانجام نرسانیم فردایی نیز وجود ندارد.
می ماند سوال سوم و اصلی ترین سوال. «چه داریم؟» از نظر نویسنده مهمترین سوال روز جامعه آن دوره است. منظور از چه داریم در این مقاله چنین ذکر شده است، باید به داشته‌های خود بدون هرگونه ملاحظه قومیتی، صنفی و نوعی و حتی جنسیتی -در 107 سال پیش اشاره به این موضوع به نظر من شجاعتی شگرف می خواهد- چشم بیندازیم و از تمامی کسانی که طالب ترقی و تساوی حقوق در عالم هستند به نحو احسن استفاده کنیم.

راه حل: مجلس دانایان، دولت مقتدر، اشراف شاه
وی در همین جا توقف نمی کند و به ارائه راه حل هم می‌پردازد. راه حل نجات و نقشه راه او در سه بند خلاصه می‌شود. نخست اشراف و مراقبت شاه جوان-احمد شاه قاجار- در حدود قانون، برآوردن مجلسی از دانایان و خردمندان جامعه و حمایت از روی کار آمدن دولت تا امور مهم مملکت را بر عهده بگیرد تا بدین صورت اوضاع سیاسی، اقتصادی و بخصوص کشاورزی و سایر امور به راه درست و راست میزان شود.
با نگاهی به سه بند راه حل نویسنده، می‌توان به وسعت دید و میزان آگاهی وی از مسائل سیاسی و اجتماعی و شناخت درست جامعه توسط عوامل جنگل پی برد. همانطور که پیشتر در مورد وسواس جنگلیان در گسترش دانش و سواد به عنوان آغاز راه موفقیت آحاد ملت صحبت کردیم و حالا این سه بند در واقع در ادامه آن است. عملا جنگل در این نوشتارهای پی در پی مشغول به ارائه جهان شناسی خود است. ایشان در ابتدا با باسواد کردن تک تک افراد و سپس با انتخاب مجلسی از عقلا توسط ایشان راه را برای ایجاد دولتی موفق و ایران دوست آماده می کند. مملکت نیاز به مجلس وطن دوست و در کنارش دولتی مقتدر و ایران خواه دارد که این نیاز توسط ملتی با سواد و آگاه بدست می آید. همچنین با وجود احترام برای شاه مملکت، نگاهی به قانون اساسی هم دارد و درایت شاه را در قالب قانون خواهان است و نه بیشتر که خوب میداند بیشتر از این آغاز راه استبداد است.

نگاه فراقومیتی و فراجنسیتی
در بخشی از مقاله اشاره به انتخاب افراد بدون هیچگونه ملاحظه قومیتی، صنفی و... دارد که نکته جالبش این است که خود نویسنده در معرفی افراد وطن دوست و یا خائن هیچ نگاهی به دیدگاه های سیاسی یا مذهبی یا مسلکی ایشان ندارد و حتی از مخالفان خود هم در صورتی که قادر به کمک به مملکت باشند نام می برد. برای ایشان اهمیتی ندارد که اشخاص هم فکرشان باشند یا مخالف، حتی در سیاهه اسامی کسانی هستند که مخالف مشروطه بودند ولی در برهه هایی به داد و ملت و وطن رسیده اند. تقسیم آنها به چپ یا راست، مشروطه خواه یا مشروعه خواه و عامیون یا اعتدالیون نیست بلکه تقسیم بندی بر اساس مفید بودن به حال آحاد ملت است و بس.
نویسنده با شجاعتی قابل تحسین، به لزوم مشارکت همه افراد جامعه، بخصوص زنان اشاره دارد. این نگاه در دوره‌ای که زنان و اقلیت‌ها به حاشیه رانده می‌شدند، بسیار پیشروانه بود.

جنگلیان: میهن پرستان آگاه و باسواد
تمام این توضیحات در مورد گروه یا جنبشی در قلب جنگل های آنروز گیلان است. جنگلیانی که متهم به راهزنی و قداره‌بندی بودند. بر خلاف تبلیغات مخالفان در آن دوره و حتی همین امروز اکثر اعضای جنبش افرادی باسواد و جهان‌دیده و در عین حال میهن‌پرست بودند که در میان سطور تحلیل‌ها و مقالات ایشان کاملا مشخص است.

آیا راه‌حل‌های نویسنده برای ایران امروز هم کاربرد دارد؟
در پایان مقاله «افسانۀ پرشور» به صورت پی نوشت و مختصر معرفی کوتاهی از اسامی نامبرده هم خدمت دوستان ارائه شده است که باعث آشنایی بیشتر از ایشان شود.
 
افسانه پرشور
(به نقل از روزنامه جنگل، شماره ۴، سال اول، دوشنبه ۱۲ رمضان ۱۳۳۵ قمری (برابر با ۱۱ تیر ۱۲۹۶ خورشیدی) به قلم حسین کسمائی مدیر مسئول روزنامه جنگل)

«هر آدم باوجدان و بیغرض[،]بعد از لحظه[ای] مرور باوضاع دنیا فوراً تصدیق میکند که جنگ عالم سوز حالیه همانطور و همانقدر که در اعدام چندین ملیون نفوس مجهول القدر (شاید تقریباً 20 ملیون) بشر و چندین ملیارد طلا و اسناد اعتبار دُوَل و جمیع ماحضر یک قسمت عمدۀ مغربی ها کوشید همانطور[،] بهمانقدر[،] این جنگ بزرگ از طرفی یک پل مُعَظمی در شاهره تاریخ عالم بنا گذاشت.
سرنوشت تقریباً تمام دُنیا و دُولی که بشکل حکومتهای مختلفه بلکه متضاده اداره میشوند در نتیجۀ این جنگ تغییر خواهد یافت و در پهن دشت گیتی عنقریب چه دولتها که یکسره زندگانی سیاسی را بدرود خواهند گفت و چه دولت ها که زندگانی را کاملاً از سر خواهند گرفت.
ما در این میدان پُرآشوب و معرکۀ پرگیرودار چه میتوانیم داشته باشیم؟ چه داریم؟ چه خواهیم داشت؟ هیچ شبهه در این نیست که آبادی و خرابی یک ملّت بدست اداره کنندگان آنمملکت است و این طبیعی است که اگر صاحب خانه یک مرد باعزم و خرد دوراندیشی باشد و افراد کارکنانی که در تحت مراقبت و اوامر او هستند هرگاه از مرد مجرّب و کارآزموده باشند آنخانه قهراً آباد و اگر بالعکس شد بکلی خراب و نابود میشود.
هیچ قَسَم[،]هیچ قسامه[،]هیچ استدلال[،]هیچ تنبیه [(]این مورد لازم نیست[)][،]هیچ تنزیه[،]هیچ تشبُه[،]هیچ تقلید[،]هیچ اطلاق ضرورت ندارد و این دعوی ما چون بدیهی است بمختصر امعان نظر میتوان بصحّت آن پی بُرد.
ما بنقد نه به کارخانهای ((کروپ)) و[ناخوانا] آلمانی نه به ((سکدای)) اتریشی.... دست رس داریم[،] نه بهتر و بزرگتر توپها و سخت تر و زمخت تر صفحه های زره پولاد را میتوانیم بسازیم[.] راست است که گلوله یک توپ 42 سانتیمتری بهترین قلعۀ فولادی و ساروجی را درهم میشکند[.] درست است نشانه گاه توپ های دراز گروپ مثلاً از فاصلۀ مابین سواحل انگلیس و ساحل شمال فرانسه بیشتر است[.] نه استاد[،]نه کارخانه[،]نه مهمّات لشکری داریم[،]نه توپ و تفنگ ها مقداری هنگفت ذخیره در غورخانه[.] اتومبیل ها، طیاره ها(1)، زپلین ها(2)، کالسکه ها، سُورتمه ها، نقّاله ها، کشتیها، گردانه ها، تحت البحریها، بیپلن ها(3)، آئروپلنها(4)، مین ها، هیدرُآئرپلنها(5)، پولها، بانکها و غیره و غیره و غیره در ایران علی الحساب نیست[.]
معدنها[،] مامن ها[،] دیسیپلینها، میلیترها(6)[،]تاکتیک ها[،]استراتاژیک ها[،]اتحادهای واقعی[،]اتفاق های حقیقی[،] اقتصادی[،] فواید اجتماعی[،]کانالهای زرخیز[،]دریاهای حیرت انگیز[،]حتی راههای مسطّح که حاجی شتر و آقا قاطر تا...خر هم از او بسهولت عبور کند نیست.
یکی از حکما میگوید کار نفی سهل است امّا عمل اثبات مشکل است[.]ایرانی خودش میداند ندارد[،]همسایه میدانند ما نداریم[،]ارواح مقدسۀ علمای با شهدای[،]مردان نر[،]زنهای باهنر[،] بالجمله شاه میداند[،]گدا میداند[،]اینها که خوبان بحکم تصنع و خودآرایی دارند ما نداریم[.]
این همان ایرانست که محل تابش خورشید درخشان و کنام شیران بود[.] در همین ایران امثال سیّد جمال الدّین اسد آبادی(7)، پرنس ملکم(8)، صنیع الدوله(9)، امین الدّوله مرحوم(10)، مشیرالدوله(11)، وزیر دفتر(میرزا هدایت آشتیانی)(12)، طالب اف(13)، میرزا یوسفخان مستشارالدوله(14)، میرزا آقاخان کرمانی(15)، ملک المتکلمین(16)، سیّد جمال الدّین ناطق(17)، ستارخان سردار ملی(18)، حاجی میرزا ابراهیم وکیل دارالشورا(19)، شیخ مسلم و ای بسا مردان غیور و شجاع نیک فطرت در چند سال اخیر بوده اند.
این ایرانست که امروز فقط در مرکز وطن و پای تخت امثال پرنس علاء السلطنه(20)[،] آقای مستوفی الممالک(21)، آقای مشیرالدوله(22)، آقای موتمن الملک(23)[،] آقای مستشار الدوله(24)[،] آقای ذکاء الملک(25)، آقای حسین قلی خان نواب(26)[،] آقای سردار اسعد(27)[،] آقای احتشام السلطنه(28)، آقای مخبر السلطنه(29)[،] آقای محتشم السلطنه(30)، آقای ممتاز الدّوله(31)، آقای حکیم الملک(32)[،] آقای نصر الملک(33)، آقای صفاءالممالک(34)، آقای شهاب الدوله(35)[،] آقای مخبرالملک(36) و چندین نفر دیگر رجال محبوب ملّت و طرف اعتماد شاهنشاه جوانبخت یافت میشوند که بتفاوت مراتب ایران بوجود آنها افتخار دارد و چشم امیّد ایرانیان به اقدامات دلیرانه و حکیمانۀ آنها است.
قدرت و سطوت(37) ملی از راه دیانت و امانت یکوقت بعهده کفایت شیخ کاظم خراسانی(38)، و شیخ عبدالّه مازندرانی(39)، و حاجی میرزا حسینِ حاجی میرزا خلیل(40)، و آقا سیّد عبدالّه بهبهانیِ شهید(41)، و میرزای شیرازی شهیر(42)، بوده که نام نامیشان تا ابد در دفتر هواخواهان آدمیّت ثبت است.
و امروز نعم البدل و یادگار آن ستونهای دیانت که کلمه های مقدّس ایشان مربوط بسیاست نیز هست[،] امثال آقای شیخ الشریعه(43)، آقا میرزا حسین نائینی(44)، آقا سید ابوالحسن اصفهانی(45)[،] آقا سیّد علی (46)(داماد مرحوم فاضل ممقانی(47)) و آقا سیّد محمّد طباطبائی(48) مهاجر معروف، و آقا سیّد محمّد بهبهانی(49) نعم الخلف مرحوم آقا سید عبدالله شهید بهبهانی(50) و حاجی آقا نورالّه اصفهانی(51) (و آنها که صرف مجسمۀ ترویج شرایع و دین اسلام اند) امثال آقا سید محمّد کاظم یزدی(52)، آقا میرزا محمد تقی(سامرّه) شیرازی(53)، و آقای صدر اصفهانی(54) است که در مقام احتیاج حبل المتین(55) شرع و شریعت در کف آهنین آنها است.
این همان ایرانست که در بیشه های او شیرهای شهیر مثل میرزا رضا کرمانی(56)، و عباس آقا مجاهد تبریزی(57) و غیره و غیره خفته و رشید السلّطان(58) و کشندۀ عبدالحمید(59) بدنام[،] مدیر عصر جدید(60)[،] حاضر و ناظراند.

بیم و امیّد!!!
بلی، در میان این امیّدها وقتیکه چشم انسان بیک پردۀ ننگ آمیز افتضاح خیز شرم آور امثال سپهسالار(61)[،] سعدالدوله(62)[،] سپهدار مالیه(63)(سردار منصور) و فرمانفرما(64) و ظل السلطان(65) و کامران میرزا(66) و شعاع السلطنه(67) و صولّه الدّوله(68) و شیخ خزعل(69)[،] سردار ارفع(70) و قوام الملک(71) و صارم الدّوله(72)، بالاخره تا نخالۀ آن میکربهای ضارّه(73)[،] شیخ الرئیس(74)، و متولی باشی(75) آستانۀ مقدّسۀ رضوی میافتد[،] اندکی از کبر و غرور و اطمینانی که ببردن نامهای نامی مردان ایران تحصیل شده تنزل میکند[.] آنوقت است که سر بجیب مراقبت فرو میرود و آه سرد از دل پردرد باید کشید[.]
پس ما چه میتوانیم داشته باشیم[؟]  خیلی دیر است[،] ما چه خواهیم داشت[؟]  خیلی دور است[،] باقی ماند ما چه داریم[؟]

بلی باید گفت ما چه داریم؟
((همه دانند که من مات و گرفتار توام)). چشم ایران و ایرانی بلکه آنانکه بدون ملاحظۀ صنفیت و قومیّت و نوعیّت و جنسیّت طالب ترقی دنیا هستند و تساوی حقوق و حدودِ عالم نقطۀ نظر آنها است. خصوصِ اصلاح مفاسد و معایب سابقه و لاحقه مستقیم و غیر مستقیم وطن عزیز ما بسه نقطه متوجّه است.
(1) سریر سلطنت مشروطۀ ایران و پادشاه جوان جوانبخت که بر طبق قوانین اساسی و جاری مملکت مراقب و مواظب باشند. چنانکه بقدر مقدور هستند.
(2) دارالشورای کبری و پارلمان وطن تا منتخبین ایالات و ولایات کافی و لایق باشند که اصل اصیل اصلاحات را وطن از آنها درخواست دارد.
(3) هیئت معظمۀ کابینۀ وزرا که زمام مهام( 76)کشور و لشگر و علّت العلل نیکبختی و بدبختی هر دولت و ملّت از آن ناحیه است.
چیزیکه هست انبساط زندگانی تهیۀ مایحتاج اقتصادی[،] تشکیلات لازمۀ زراعت، فلاحت و فواید اجتماعی[،] نظریّات و ملاحظات سیاسی، پیشنهادهای پلتیکی همه از روح یک ملّت ناشی است.
در هر ملّت که اشخاص فداکار و مردمان فعّال زیادتر وجود دارد چرخ ترقی و تمدّن آن به آنً تندتر براه افتاده و بجانب علّو مراتب ظاهری و باطنی سریع تر ره سپار میشود و هر ملّتی که سهل انگار و بی قید و لااُبالی و وقت گذران باشد زودتر از سایۀ خویش بچاه نکبت و بدبختی سرنگون میگردند.

ایرانی هموطن عزیز
وقت را باید غنیمت شمرد[.] پادشاه ما محبوب و صدیق و ایران دوست است. کابینه وزرای اخیر ما چنانکه از هر گوشه و کناری بگوش میرسد طرف اطمینان و اعتماد عامّه ایرانیان اند[.] دولتهای همسایه خاصه زمامداران دولت آزاد دِمُکراسی روس با صدای رسا و موثر بما همه طور مساعدت را وعده داده و چنانکه می بینیم از همه طور اقدامات خصمانۀ رژیم سابق مستبدۀ روسیّه عطف عنان کرده و خوشبختانه بهر قسم همراهی و بذل محبّت شروع نمودند[.] مقتضی موجود مانع مفقود است[.] ابرهای متراکم سیاه بختی از افق ایران نزدیک است بکلّی مرتفع شود[.] نسیم صبح صادق روح افزای امید بخوابگاه ما وزیدن گرفته بیائیم یکدل و یکجهت کلّیۀ اغراض شخصی متصوّره یا موهومه را از لوح دل پاک کنیم برخیزیم منتظران مقبره های غم انگیز شهدا و ارواح سعیده طیبه رفتگانرا از خود خوشنود کنیم منتخبین و وکلای دارالّشورای کبری ملّی را حتی المقدور از اشخاص امین و صدیق از خود گذشته بی طمع انتخاب کنیم[.] تقی زاده(77) و امثال او از پرورش یافتگان این آب و خاک اند که پارلمان ایران بوجود امثال آنها افتخار دارد[.] وحیدالملک(78)[،] ادیب السلطنۀ گیلانی(79) و میرزا محمد علیخان کلوپ(80) و آقا سید محمد رضا(مساوات)(81) و سایر دمکرات های معروف مشهور و غیره و غیره و غیره در همین آب و خاک تربیت یافته اند که ما بوجود اقران(82) آنها مباهات میورزیم[.] نفوذ ملّی محترم است ولی نفوذ شخصی و ثروت و تموّل آنهم از مال زنهای بیوه[،] اسباب تقدیس خائنین نمیشود.
حسین کسمایی(83)»

پی نوشت ها:
1.  هواپیما
2.  سپلین ها، نوعی کشتی هوای که با گاز هلیوم پر شده و به پرواز در می آید.
3.  برای بیپلن نتوانستم معنای بخصوصی پیدا کنم.
4.  هواپیما
5.  آب پیما، شناوری که در ارتفاع کم نسبت به سطح آب پرواز می کند.
6.  ارتش و لشکر نظامی
7.  سید جمال الدین اسد آبادی (1217- 19 اسفند 1275 خورشیدی) اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام.
8.  میرزا ملکم خان (1212 - 1287 خورشیدی) ملقب به ناظم الدوله، روشنفکر و روزنامه نگار و سیاستمدار دوره قاجار و بنیان گذار لژ فراموشخانه در ایران.
9.  مرتضی قلی خان صنیع الدوله (مهر 1235 - 15 بهمن 1289 خورشیدی) از رجال قاجار و نخستین رئیس مجلس شورای ملی.
10.  میرزا علی امین الدوله (1222 - 1283 خورشیدی) از رجال قاجار، رئیس دارالشورا و صدر اعظم ایران.
11.  مشیر الدوله لقب چندین تن از رجال قاجاری بوده ولی احتمالا منظور میرزا نصرالله خان نائینی ملقب به مشیر الدوله صدر اعظم دوران مظفری که در آن دوره فرمان مشروطیت امضا شد.
12.  میرزا هدایت الله وزیر دفتر (1234 - 1310 قمری) از رجال دورۀ ناصری و پدر نخست وزیر شهیر ایران، محمد مصدق.
13.  میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی (1213 - 1290 خورشیدی) از روشنفکران پیش از مشروطیت.
14.  میرزا یوسف خان مستشار الدوله (1202 - 1274 خورشیدی) دیپلمات دوره ناصری و نویسنده کتاب معروف یک کلمه و مبدع اولین طرح راه آهن سراسری.
15.  میرزا عبدالحسین کرمانی معروف به میرزا آقاخان کرمانی (1270 - 1314 قمری) نویسنده، روشنفکر و از نسل اول ملی گرایان سکولار.
16.  حاجی میرزا نصرالله ملک المتکلمین (1239 - 1287 خورشیدی) از خطیبان مشهور مشروطه و از بنیان گذاران مدارس جدید.
17.  میرزا جواد ناصح زاده مشهور به ناطق از آزادیخواهان و مشروطه خواهان تبریز.
18.  ستارخان قراچه داغی (1245 - 1293 خورشیدی) از سرداران جنبش مشروطه ملقب به سردار ملی.
19.  میرزا ابراهیم آقا تبریزی از روحانیان روشنفکر عصر مشروطه و نماینده تبریز در اولین مجلس شورای ملی، رئیس انجمن غیرت.
20.  محمد علی خان علاء السلطنه (1217 - 1297 خورشیدی) سیاستمدار و نخست وزیر و رئیس الوزرای دوره قاجار.
21.  میرزا حسن مستوفی الممالک (1253 - 1311 خورشیدی) نخست وزیر شش باره ایران در دوره قاجار و پهلوی و یک دوره رئیس مجلس شورای ملی. او بهمراه محمد مصدق قدم اول نظریه ملی شدن نفت را برداشت. در قحطی بزرگ با فروش املاک خود جان بیش 160 هزار نفر را نجات داد.
22.  حسن پیرنیا (1250 - 1314) ملقب به مشیر الملک و بعدها مشیر الدوله. نخست وزیر و حقوقدان و مورخ دوره قاجار و موسس مدرسه علوم سیاسی. از پایه گذاران آیین دادرسی کیفری و مدنی ایران و مولف کتاب تاریخ ایران باستان که در نوع خود اولین بود.
23.  حسین پیرنیا ملقب به موتمن الملک (1253 - 1326) رئیس دو دوره مجلس شورای ملی و برادر حسن پیرنیا.
24.  میرزا صادق مستشار الدوله (1242 - 1331) از دولتمردان قاجار و پهلوی، چهارمین رئیس مجلس شورا و اولین رئیس مجلس پس از استبداد صغیر و رئیس مجلس موسسان. برادرزادۀ یوسف خان مستشار الدوله.
25.  محمد علی فروغی دردشتی (1256 - 1321) ملقب به ذکاء الملک از فعالان برجسته مشروطه و نخست وزیر سه دوره ای در دوره پهلوی، وی نویسنده نخستین کتب در زمینه های علم اقتصاد، حقوق اساسی و تاریخ ملل در ایران بود.
26.  حسینقلی خان نواب (1240 - 1324) دیپلمات و سیاستمدار دوره قاجار و پهلوی. وی یکی از دو نفری بود که رضا خان را به انگلیسی ها معرفی کرد. مورگان شوستر در کتاب اختناق ایران از او به عنوان یک وطن پرست نام میبرد.
27.  علی قلی خان بختیاری معروف به اسعد بختیاری یا سردار اسعد (1236 - 1296) از روسای ایل بختیاری و رجال سیاسی دوره قاجار و از فاتحان تهران در دوره استبداد صغیر.
28.  محمود علامیر معروف به احتشام السلطنه (1241 - 1314 خورشیدی) دومین رئیس مجلس اول شورای ملی.
29.  مهدی قلی هدایت ملقب به مخبر السلطنه (1243 - 1334 خورشیدی) از رجال دوره قاجار و پهلوی و نخست وزیر دوره پهلوی.
30.  میرزا حسن خان اسفندیاری ملقب به محتشم السلطنه (1246 - 1323 خورشیدی) تاسیس نخستین مدرسه صنعتی و سنگ بنای بانک ملی و توسعه صنعت ابریشم ایران توسط وی انجام شد. رئیس مجلس شورا در دوره پهلوی.
31.  میرزا اسماعیل خان ممتاز الدوله (1258 - 1312) سیاستمدار و مشروطه خواه، دومین رئیس مجلس شورا اول.
32.  میرزا محمود خان بروجردی (1235 بروجرد - 1282 رشت) ملقب به حکیم الملک پزشک دربار مظفری، رئیس الاطباء، وزارت چندین وزارت خانه و والی گیلان.
33.  ؟
34.  ؟
35. اسدالله میرزا شهاب الدوله (1250 - 1338) که بعدها نام خانوادگی شمس ملک آرا را برگزید. شاهزاده و دولتمرد قجری و نماینده مجلس شورا و وزیر کابینه های مختلف چون مستوفی الممالک
36. محمد قلی هدایت (وفات 1329 خورشیدی) فرزند علی قلی مخبر الدوله، نماینده مجلس شورا، وزیر مالیه و ریاست تلگراف خانه. عضو کمیسیون نظامنامه پلیس که اساسنامه نخستین تشکیلات پلیس را در ایران تدوین کرد.
37. شوکت، ابهت، عظمت
38. محمد کاظم خراسانی (1218 - 1290) مشهور به آخوند خراسانی و صاحب کفایه. مرجع تقلید شیعه بعد از میرزای شیرازی و سیاستمدار ایرانی، از مراجع ثلاث طرفدار و حامی مشروطیت در ایران.
39. ملا عبدالله لنگرودی گیلانی مازندرانی (وفات 1291) از مراجع بزرگ زمان خویش و از مراجع ثلاث پشتیبان مشروطیت در ایران.
40. میرزا حسین خلیلی تهرانی (محمد حسین نجل میرزا خلیل) (1194 - 1287 خ) مجتهد و مرجع تقلید شیعه و از مراجع ثلاث طرفدار مشروطه.
41. سید عبدالله بهبهانی (1219 - 1289 خ) فقیه مجتهد و از رهبران جنبش مشروطه ایران، وی به دلیل قدرت بالای که پس از برقراری مشروطه پیدا کرده بود و رنگ چهره اش به شاه سیاه شهرت داشت. در نهایت ترور شد که این سوءقصد به دموکرات ها و گروه حیدرخان عمو اوغلی نسبت داده میشود.
42. سید محمد حسن حسینی شیرازی مشهور به میرزای شیرازی و میرزای مجدد (1194 - 1273) فقیه و مرجع تقلید شیعه، صدور فتوای تحریم تنباکو بدلیل قرارداد رژی و دفاع از شیعیان افغانستان و مردم هزاره از جمله کارهای سیاسی مشهور وی است.
43. ملا فتح الله غروی شیرازی اصفهانی (1228 - 1299 خ) معروف به شیخ الشریعه اصفهانی از مراجع تقلید شیعه بود. از نمونه مبارزات وی با استعمار خارجی فتوای تحریم کالاهای فرنگی و هشت فتوای جهاد برای مبارزه با استعمارگران از جمله برای تجاوز روسیه به گیلان و کشتار آزادیخواهان در سال 1290.
44. محمد حسین نائینی ملقب به شیخ الاسلام (1239 - 1315 خ)  از مراجع تقلید شیعه که با نوشتن رسالۀ تنبیه الامه و تنزیه المله نقش مهمی در تثبیت نظری جنبش مشروطه انجام داد.
45. سید ابوالحسن موسوی مدیسه ای اصفهانی ( 1246 - 1325) از مراجع تقلید شیعه که بدلیل گستردگی مرجعیت وی ملقب به زعیم الطائفه بود. گفته میشود در طول تاریخ تشیع شاید هیچ مرجعی به شهرت و گستردگی مرجعیت او نمی رسد. از علمای عضو مجلس دوم شورا. فتوای تحریم حج در سال 1322 و متعاقب آن توقف اعزام حجاج بدستور محمد رضا پهلوی.
46. سید علی تبریزی ملقب به سید علی داماد ( 1223 - 1297 خ) از فقهای عصر قاجار و مشروطه خواهان ایران که در کنار مجاهدین تبریزی راهی جبهه های نبرد شد.
47. شیخ محمد حسن ممقانی یا مامقانی (1202 - 1284 خ) از فقیهان بنام و از مخالفان استبداد قاجار و طرفدار مشروطه.
48. سید محمد طباطبائی سنگلجی همدانی (1220 - 1299 خ)، وی بهمراه بهبهانی دو رهبر اصلی مشروطه در تهران بودن و به سیدین سندین معروف بوده اند.
49. میر سید محمد بهبهانی (1253 - 1342 خ) فرزند سید عبدالله بهبهانی و از فعالین نهضت مشروطه.
50. مراجعه به 41 شود.
51. نورالله نجفی مسجد شاهی معروف به نورالله نجفی اصفهانی و ملقب ثقه الاسلام (1249 - 1306 خ) فقیه و فعال سیاسی طرفدار مشروطه.
52. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (1211 - 1298 خ) از فقهای شیعه و صاحب العروه الوثقی. وی از مخالفان مشروطه بود ولی فتواهایی علیه استعمار صادر کرده بود.
53. میرزا محمد تقی شیرازی (1219 - 1299 خ) معروف به میرزای کوچک، از مراجع تقلید ایران و رهبر سیاسی نهضت استقلال طلبی عراق.
54. سید اسماعیل صدر (1221 - 1298 خ) از مراجع و سر سلسله خاندان صدر. وی بهمراه علمای نجف در برابر تهاجمات دولت های استعمارگر فتوای جهاد صادر کرده بود.
55. به معنی رشته و ریسمان استوار که اشاره به سوره آل عمران آیه 103 دارد.
56. میرزا محمد رضا کرمانی (1226 - 1275 خ) معروف به رضای شاه شکار و قاتل ناصرالدین شاه.
57. عباس آقا تبریزی (1264 - 1286 خ) با نام دیگر عباس آقا صراف آذربایجانی یا تبریزی، قاتل علی اصغر اتابک(میرزا علی اصغر خان امین السلطان صدر اعظم ایران)
58. رشیدالسلطان از اعضای کمیته مجازات که در 3 شهریور 1297 خورشیدی بدار آویخته شد. معروف بود که وی قاتل عبدالحمید مدیر نشریه عصر جدید بود.
59. عبدالحمید ثقفی (1257 - 1296 خ) ملقب به متین السلطنه روزنامه نگار و سیاستمدار دوران مشروطه. وی مدیر اولین مجله فکاهی ایران به نام طلوع بود و بعدا مدیر روزنامه عصر جدید شد. وی به علت مخالفت و محکوم کردن کمیته مجازات، توسط ایشان ترور شد.
60. از نشریات معروف دوران مشروطه به مدیریت عبدالحمید ثقفی متین السلطنه.
61. محمد ولی خان خلعتبری مشهور به تنکابنی و ملقب به سپهدار اعظم و بعدها سپهسالار اعظم (1226 - 1305 خ) سیاستمدار ایرانی، از رهبران نظامی انقلاب مشروطه و فتح تهران و سه دوره نخست وزیر ایران.
62.  میرزا جواد خان سعدالدوله ( درگذشته 1308 خ) سیاست مدار و نخست وزیر ایران. از طرفداران مشروطه در ابتدا و بعدها از مخالفان سرسخت مشروطه.
63.  فتح الله خان اکبر (1234 - 1317 خ) ملقب به بیگلربیگی، سالار افخم، سردار منصور، سپهدار اعظم، سپهدار رشتی. عضو کمیسیون 28 نفره سران مشروطه، نماینده مجلس شورا، وزیر کابینه های متعدد و مدتی نخست وزیر ایران.
64.  عبدالحسین فرمانفرمائیان معروف به عبدالحسین میرزا فرمانفرما (1231 - 1318 خ) از نوادگان عباس میرزا ولیعهد متوفای ایران و داماد مظفرالدین شاه و دایی محمد مصدق بود. نخست وزیر دوران احمد شاه و رئیس انستیتو پاستور ایران.
65.  سلطان مسعود میرزا قاجار (1228 - 1297 خ) ملقب به ظل السلطان، بزرگترین پسر بالغ ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان.
66.  کامران میرزا (1235 - 1308 خ) ملقب به نایب السلطنه، فرزند ناصرالدین شاه و برادر ظل السلطان و مظفر الدین شاه. وی مدتی والی گیلان بود. میرزا رضا کرمانی در اعتراف های خود دلیل قتل ناصرالدین شاه را ظلم ماموران کامران میرزا به او گفته است.
67.  ملک منصور میرزا شعاع السلطنه (1259 - 1299 خ) دومین فرزند پسر مظفرالدین شاه. والی گیلان، طرفدار روسیه تزاری، پس از کسر مواجب خود توسط مجلس از مخالفان مشروطه شد و در حمله محمد علی شاه برای کسب مجدد تاج و تخت با وی همراه بود.
68.  اسماعیل خان قشقایی ملقب به صولت الدوله و سردار عشایر (1255 - 1311 خ) رویارویی قشقایی ها به رهبری وی با انگلیسی ها در خلال جنگ جهانی اول یکی از مهمترین مقاومت ها علیه بریتانیا در ایران بود.
69.  شیخ خزعل یا خزعل الکعبی رئیس قبیله بنی کعب و حکمران خوزستان (1242 - 1315 خ) القاب وی نصرت الملک، معز السلطنه، سردار اقدس، سردار ارفع بود. وی عملا حکومتی مستقل در خوزستان داشت و به صورت مستقل با انگلیسی ها قرارداد می بست.
70.   رضا ارفع (1233 - 1316 خ) متخلص به دانش و ملقب به معین الوزاره و ارفع الدوله از دیپلمات های اواخر قاجار و اوایل پهلوی. نامزد سه دوره برای جایزه صلح نوبل.!
71.  علی اکبر قوام الملک شیرازی (1203 - 1283 خ) فرزند حاج ابراهیم کلانتر و دولت مرد قاجاری.
72.  اکبر صارم الدوله (1264 - 1354 خ) که نام خانوادگی مسعود را برکزید. سیاستمدار دوره قاجار و اوایل پهلوی و مدتی وزیر امور خارجه ایران. وی فرزند هشتم ظل السلطان بود. وی مدعی میدان نقش جهان بود.!
73.  به معنای زیان و خسارت، ضرر رساننده.
74.  شاهزاده ابوالحسن میرزا شیخ الرئیس قاجار نوه فتحعلی شاه (1227 - 1299 خ) از علمای عصر ناصری که برای اتحاد مسلمانان زحمات فراوانی کشید.
75.  اشاره به شایعات مفقود شدن آثار این آستانۀ مبارک است.
76.  جمع مهم، کارهای سخت و عظیم.
77.  سید حسن تقی زاده (1257 - 1348 خ) از رهبران جنبش مشروطه و از رجال بحث انگیز معاصر و از شخصیت های علمی و فرهنگی ایران. نخستین رئیس مجلس سنا.
78.  میرزا عبدالحسین شیبانی ملقب به وحید الملک (1252 - 1342 خ) نویسنده و قانونگذار دوره قاجار. وی مبتکر تغییر تقویم رسمی ایران از هجری قمری به خورشیدی بود.
79.  حسین سمیعی ملقب به ادیب السلطنه (1255 - 1332 خ) نماینده مجلس و دولت مرد دوران قاجار و پهلوی. رئیس فرهنگستان ایران.
80.  میرزا محمد علی خان معروف به کلوپ (1257 - 1320 خ) وی نام خانوادگی فرزین را برگزید. دیپلمات و دولت مرد و نخستین وزیر دربار محمد رضا پهلوی. وی در دولت در تبعید مافی حضور داشت و پس از آن به برلین رفت و در انتشار مجله کاوه شرکت کرد.
81.  سید محمد رضا مساوات شیرازی (1244 - 1304 خ) روزنامه نگار و سیاستمدار عصر مشروطه. سردبیر روزنامه مساوات و عضو کمیته انقلاب ملی و از سران حزب دموکرات عامیون و سپس حزب سوسیالیست.
82.  مترادف نزدیکان
83.  میرزا حسین کسمایی (1244 - 1299 خ) شاعر، روزنامه نگار و نویسنده و نقاش گیلانی و مشروطه خواه فعال در جنبش مشروطه طلبی گیلان. از اعضای هیئت منتخب مجلس عالی در روز فتح تهران. مدیر روزنامه جنگل.


کد مطلب: 435655

آدرس مطلب :
https://www.theiranproject.com/fa/article/435655/مانیفستی-جنگل

پروژه ایرانی
  https://www.theiranproject.com