کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

برای بچه‌دار شدن آماده‌اید؟

16 اسفند 1402 ساعت 10:49

بعد از اینکه بچه‌ام را به دنیا آوردم یک دکمه در دستم گذاشتند. یک چیز کوچک معجزه‌آسا، هر ساعتی از شبانه‌روز با آن دکمه می‌توانستم یک ماما را به اتاق صدا کنم. در ابتدا از روی ادب مقاومت می ‌کردم اما اطمینان این زنان با شایستگی معمولی‌شان غیر قابل مقاومت بود. سوالی در مورد بثورات پوستی، شیر خوردن، نوزادی که به نظر می‌رسید از لگن پلاستیکی زشتی که او را در آن گذاشته بودند متنفر بود، بابت همه چیز کسی بود که خیالم را راحت کند.


به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، این وضعیت چهار روز طول کشید. روز پنجم به خانه برگشتم، اکنون، به جای زنگ، گوشی هوشمند من به ندرت از دستم می‌افتاد. هر والدینی که نوزاد تازه متولد شده‌ای دارند، این وضعیت را درک می‌کنند؛ من بین برنامه زمانی شیر دادن به نوزادم مدام در حال جست‌وجوی اینترنت بودم تا ببینم کارم را درست انجام می‌دهم یا نه.

من یک زن را تماشا کردم که می‌گفت برای ستون فقرات کودک شما بد است که پاهایش را هنگام تعویض پوشک بلند کند. یکی دیگر را دیدم که گفت این کار برای بچه‌ها خوب است. من زنانی را دیدم که اتاق کودک را بژ رنگ می‌کردند و برخی دیگر را دیدم که می‌گویند محروم کردن کودکان از رنگ‌آمیزی اتاق به رن‌ های زنده کار  غلطی است. من دیدم که شخصی یک تکنیک قنداق کردن ایمن را نشان می‌دهد و یکی دیگر را پیدا کردم که می‌گفت قنداق کردن رشد فرزند شما را خراب می‌کند.

با خواباندن بچه هم مشکل داشتم. یکی می‌گفت اگر اجازه دهید، کودکتان حتی برای یک لحظه گریه کند، بدون برو برگرد بچه را دچار وابستگی نا ایمن می‌کنید، یکی دیگر می‌گفت اگر به او اجازه دهید در اتاق شما بخوابد، رابطه شما را بدون استثنا خراب می‌کند. در اینستاگرام، کارشناسانی بودند که وعده می‌دادند با یک برنامه‌های خواب سه هفته‌ای مشکل خواب کردن بچه را حل می‌کنند، منتها هیچ برنامه‌ای در کار نبود، فقط وعده و ادعا.

آن قدر در مورد خواب بچه نگران بودم که واقعا احساس می‌کردم، هیچ بچه‌ای در طول تاریخ نخوابیده است، در یک لحظه گیجی و بی‌پناهی، 100 دلار برای یک پکیج راهنمای خواب کودک به یک صفحه اینستاگرامی پرداخت کردم و یک فایل پی‌دی‌اف بدون هیچ توضیح خاص و کمک‌کننده‌ای دریافت کردم.

با راهنمایی این مربیان آنلاین، ماساژ نوزاد را امتحان کردم. تکنیک‌های مختلف تمام مردم دنیا برای بلند کردن و زمین گذاشتن بچه را امتحان کردم. روش‌های مختلف غذا دادن به بچه در خواب و بیداری، ترک کردن بچه در حال خواب آلودگی، در بغل نگه داشتنش تا خواب کامل و هر چیز دیگری که می‌گفتند را امتحان کردم.

من اولین کسی نیستم که توسط محتوای فراوانی که در مورد بچه‌داری در شبکه‌های اینترنتی وجود دارد گیج می‌شوم یا پول خود را برای آن هدر می‌دهم. اما اگر صادق باشم، فکر می‌کردم بهتر است آماده باشم. در بیشتر دوران حرفه‌ای خود به عنوان روزنامه‌نگار، اینترنت همیشه برای من راهنمای انتخاب و تصمیم‌گیری بوده است و حالا هم داشتم از همان روش استفاده می‌کردم، اما کمکی برای حل مشکلم پیدا نمی‌کردم.

در روزهای اولیه همه‌گیری، من منبع شایعات فیس‌بوک در مورد ردپای ویروس در پمپ‌های میوه و بنزین را ردیابی کردم. عناوین گمراه‌کننده رسانه‌ها در مورد کووید 19 و طرح‌های پول ساز فعالان رسانه‌ای ضد واکسن را بررسی کردم. با خانواده‌هایی صحبت کردم که روابطشان با بحث و جدل در مورد اینکه آیا این ویروس وجود دارد یا خیر به هم ریخته بود.

به من توصیه کردند که همدلی و احتیاط داشته باشم. سازمان بهداشت جهانی گفته بود که «اینفودمیک» وجود دارد، اصطلاحی که در آن زمان ناامیدکننده به نظر می‌رسید. در دوران کرونا من به مردم توصیه می‌کردم که با عدم قطعیت ناشی از وضعیت جدید راحت باشند اما اکنون در خانه خودم متوجه شده بودم که چه حسی دارد که در موجی از محتوا به دنبال پاسخ بگردم که هرگز به پاسخ قطعی دست پیدا نکنم.

نقطه لغزش من زمانی رخ داد که از خستگی رو به مرگ بودم و نیاز من به اطلاعات فوری با سر و صدای زیاد و بازاریابی تأثیرگذار برآورده می‌شد. من به وب‌سایت‌های حمایت‌شده توسط دولت با توصیه‌های خوب در مورد کوکی‌ها نگاه می‌کردم و به رزرو یک سرویس پشتیبانی مسکونی فکر کردم. اما این منابع نمی‌توانند کاملاً با الگوریتم TikTok یا اکوسیستمی از اینفلوئنسرهای اینستاگرام که می‌دانند چگونه داستان‌ها را مستقیماً به شکاف‌هایی بفروشند که صداهای قابل اعتماد در آن‌ها به سختی پیدا می‌شود، مقابله کنند.

نوشتن در مورد بچه‌داری می‌تواند احمقانه باشد، تجربه‌ای بسیار جهانی و در عین حال کاملاً شخصی. پول تجربه را تغییر می‌دهد، مانند نژاد، مکان و سنت‌های حمایت از خانواده. اما در کشورهایی مانند استرالیا، مشخص می‌شود که تمرکز سیستم مراقبت‌های بهداشتی تا حد زیادی بر خود زایمان است. بعد از آمدن نوزاد، اگر خوش‌شانس باشید و بچه سالم باشد، مدتی بعد با ماما خداحافظی می‌کنید و بعد از ترک بیمارستان دیگر هیچ دفتر چه راهنمایی برای توضیح این که باید چه کاری انجام دهید، وجود ندارد.

مهم نیست که چقدر سعی کردم به عنوان یک روزنامه‌نگار با همدلی کار کنم، بین من و افرادی که در داستان‌هایم حضور داشتند، فاصله وجود داشت. من هرگز واقعاً نمی‌دانستم که تلاش برای سالم و زنده نگه داشتن شخصی با ارزش برای من در فضای خالی از دانش و وضوح چگونه است. من هرگز تجربه نکرده بودم که ترس و خستگی چقدر می‌تواند نرده‌های محافظ شما را پایین بیاورد و شما را در برابر  وعده رهایی بخش فعالان فضای مجازی آسیب پذیر کند.

من تازه حالا متوجه شده بودم که چگونه تولد و مادر شدن به فکر کردن به تئوری‌های توطئه کمک می‌کند. در صحبت‌های آرام با دوستانی که زایمان کرده‌اند، به شما گفته می‌شود که به پزشکان خود اعتماد کنید، اما نه بیش از حد، و با توجه به تاریخ وحشتناک سلامت زنان، این حرف درست است. زنان زیبا از استودیوهای یوگا که با سلیقه عکاسی شده‌اند به شما می‌گویند بدن شما می‌داند، چه باید بکند. اما با نزدیک شدن به موعد مقرر، ماماها و پزشکان بی‌سر و صدا به شما می‌گویند که شاید بدن شما آن قدرها هم قابل اعتماد نباشد.

در مورد زایمان گزینه‌های زیادی در برابر شما وجود دارد، زایمان در خانه، زایمان در خانه با کمک‌های پزشکی، زایمان در بیمارستان، زایمان طبیعی یا سزارین، انواع و اقسام بیهوشی‌ها و بی‌حسی‌های موقتی، زایمان در آب یا چیزهای دیگر. در این مورد هم اطلاعات آنقدر قانع کننده نیست که بتوانیم سر راست یکی را انتخاب کنید.

هر پدر و مادری متوجه می‌شود که یک کودک تمرینی برای نتایج بالقوه است. «من کشف کرده‌ام هر روز با یک کودک نوعی سفر در زمان است. اولا بیس در کتاب خود درباره واکسن‌های دوران کودکی به نام «در مورد ایمنی» می‌نویسد با هر تصمیمی که می‌گیرم به این فکر می‌کنم که ممکن است در آینده چه چیزی به فرزندم بدهم یا از او بگیرم. کاش می‌توانستم بگویم که لحظه‌ای شفافیت داشتم و تلفنم را زمین می‌گذاشتم، اما اصلا این طور نبود.

وقتی از بی‌خوابی مرحله نوزادی بیرون آمدم، ثبات دوباره برگشت. بچه هنوز آنجا بود و لبخند می‌زد و دست‌هایش را دراز می‌کرد. ناچار وقت کمتری در اینترنت صرف می ‌ردم و پول کمتری برای بسته‌های آموزشی که کمکی به من نبودند خرج می‌کردم.

اخیرا متوجه شدم من تنها کسی نیستم که سعی می‌کند خود را از اینترنت جدا کند. در یک گفتگوی قدیمی در باشگاه کتاب، یکی از دوستانم به گروه گفت که کتابی در مورد تربیت نوزاد توسط یک ماما انتخاب کرده و تصمیم گرفته هیچ چیز دیگری در مورد مادر بودن و رفتار کردن با نوزاد نخواند. من هم کم‌کم از بررسی شخصی همه آنچه این طرف و آن طرف می‌دیدم دست برداشتم، اما گاهی اوقات، وقتی همه خواب هستند و من از فکر کردن به رفتار کودکم کلافه شده‌ام، آرزو می‌کنم که ای کاش آن زنگ را هنوز با خودم داشتم.
 


کد مطلب: 416969

آدرس مطلب :
https://www.theiranproject.com/fa/article/416969/بچه-دار-شدن-آماده-اید

پروژه ایران
  https://www.theiranproject.com