سال گذشته، یک سانحه هوایی در جنگل کلمبیا تنها چهار مسافر را زنده گذاشت؛ چهار خواهر و برادر بومی 13، 9، 4 ساله و یک نوزاد. آنچه پس از آن رخ داد، 40 روز بلاتکلیفی بود که تیمهای نجات کلمبیایی به امید یافتن آنها در جنگل به جستجو پرداختند.
درسی که باید از ۴ کودکی که ۴۰ روز در جنگل زنده ماندند، بیاموزیم
29 بهمن 1402 ساعت 12:54
سال گذشته، یک سانحه هوایی در جنگل کلمبیا تنها چهار مسافر را زنده گذاشت؛ چهار خواهر و برادر بومی 13، 9، 4 ساله و یک نوزاد. آنچه پس از آن رخ داد، 40 روز بلاتکلیفی بود که تیمهای نجات کلمبیایی به امید یافتن آنها در جنگل به جستجو پرداختند.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، هر پدر و مادری احتمالاً میتواند وحشتی را که خانواده فرزندان در این ۴۰ روز تجربه کرده است را تصور کند. کودکان نه تنها باید آب آشامیدنی و غذا پیدا میکردند و گیاهان خوراکی را از گیاهان سمی تشخیص میدادند؛ بلکه آنها در جنگلی گیر افتاده بودند که شکارچیان احتمالی مانند مارهای سمی در آنجا پیدا میشد.
اما معجزه اتفاق افتاد. پس از 40 روز، هر چهار کودک با هم، زنده پیدا شدند. چطور ممکن است؟
نگاه مدرن به کودکان
در دنیای مدرن (غربی)، ما تمایل داریم کودکان را تا حد زیادی ناتوان ببینیم. ما معتقدیم که کودکان برای یادگیری درست از نادرست به تنبیه و پاداش، محافظت در برابر خطراتی مانند استفاده از چاقوی تیز در سنین پایین، و جهت دهی مداوم، اصلاح و کنترل نیاز دارند تا یاد بگیرند چه چیزی بگویند، انجام دهند یا چگونه بدن خود را حرکت دهند.
با این حال، این ایده که باید هر حرکت فرزندانمان را هدایت یا کنترل کنیم، ایده ما درباره کودکان را به یک پیشگویی خودشکوفایی تبدیل میکند: این امر کودکان را از بسیاری جهات ناتوان میکند.
کودکان از طریق مشاهده، تقلید و بازی یاد میگیرند. آنها با یک انگیزه درونی به دنیا میآیند که میخواهند ما را تماشا کنند و از ما تقلید کنند. آنها میخواهند در هر کاری که ما انجام می،دهیم، کمک کنند.
به همین دلیل است که کودکان نوپا هنگام جارو کشیدن ما دوست دارند جارو بکشند و اگر به آنها اجازه ندهیم خودشان این کار را انجام دهند، اغلب بسیار بداخلاق میشوند. این روش آنها برای بودن و تبدیل شدن به عضوی در خانواده ما است.
کودکان با انگیزهای درونی برای یادگیری از طریق بازی به دنیا میآیند. آنها با هر چیزی که در اطراف خود مشاهده میکنند، بازی میکنند. کودک نوپایی که هنوز از شیر مادر تغذیه میکند یا خواهر یا برادری را میبیند که از شیر مادر تغذیه میکند، ممکن است به عروسک یا حیوان عروسکی خود شیر بدهد.
علاوه بر این، کودکان از طریق ما جهان و نقش خود را در آن درک میکنند. وقتی به آنها اجازه نمیدهیم در کارهایی که انجام میدهیم شرکت کنند، به آنها علامت میدهیم که کمک کردن بخشی از نقش آنها نیست.
وقتی مدام مداخله میکنیم و به آنها میگوییم چگونه در دنیا حرکت کنند، آنها یاد میگیرند که شخص دیگری مسئولیت آنها را بر عهده میگیرد و به شهود خود اعتماد ندارند. وقتی مدام به آنها پاداش میدهیم یا آنها را تنبیه میکنیم، میآموزند که از آن دسته افرادی هستند که برای انجام کارهای درست باید تنبیه شوند.
وقتی آنها را از بالا رفتن از درخت یا استفاده از چاقوی تیز منع میکنیم، متوجه میشوند که نمیتوانند انجام فعالیتهای خطرناک را با خیال راحت بیاموزند. آنها به آرامی باورهای محدودکننده خود را درونی میکنند و یا از انجام کارها میترسند یا آنها را بدون درک محدودیتهای خود انجام میدهند و صرفاً تلاش میکنند، علیه کنترل ما عصیان کنند.
نگاه بومی به کودکان
جوامع بومی در سرتاسر جهان دیدگاه کاملا متفاوتی نسبت به کودکان دارند. آنها کودکان را موجوداتی توانا میدانند که شایسته احترام هستند. آنها به همه کودکان، از جمله کودکان نوپا، آزادی و استقلال کامل میدهند. به کودکان دائماً گفته نمیشود که چه کاری انجام دهند یا چه بگویند. آنها از بالا رفتن از درخت یا بریدن با چاقوی تیز منع نمیشوند.
در عوض، کودکان در دنیای بزرگسالان غوطه ور میشوند. آنها والدین خود یا سایر بزرگسالان را در حال انجام کارهای خانه تماشا میکنند. یک کودک 12 ماهه ممکن است به مادرش کمک کند سبزیجاتی را که بریده است در یک کاسه بیندازد. یک کودک 2.5 ساله ممکن است سبزیجات نرمتری را با یک چاقوی تیز برش دهد.
اما والدین فقط یک چاقو به فرزندشان نمیدهند و به بهترینها امیدوار نیستند. آنها عمیقاً هماهنگ هستند. آنها فرزند خود را تماشا میکنند. وقتی میدانند فرزندشان برای استفاده از چاقوی تیز خیلی کوچک است، به آنها میگویند که مراقب باشند و به آنها نشان میدهند که چاقو میتواند به آنها آسیب برساند. وقتی احساس میکنند کودک توانایی دارد، به آنها اجازه استفاده از آن را میدهنداما مانند یک شبکه ایمنی، در نزدیکی کودکشان و در صورت لزوم آماده دخالت هستند. این به کودکان اجازه میدهد تا اعتماد به نفس و شایستگی را توسعه دهند.
بچهها بیشتر اوقات مشغول بازی هستند. آنها اغلب این کار را در گروههای بازی در سنین مختلط انجام میدهند که در آن کودکان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند.
کد مطلب: 415499