در دو روز گذشته خبر اجرای مجازات۷۴ ضربه شلاق برای فردی به نام رؤیا حشمتی به جرم کشف حجاب، واکنش های زیادی برانگیخت و حتی برخی از متدینانی که به ارزش های حکومتی اعتقاد دارند هم به آن اعتراض کردند.
شلاق پوسیده و کرامت انسان
روزنامه سازندگی , 18 دی 1402 ساعت 12:49
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
در دو روز گذشته خبر اجرای مجازات۷۴ ضربه شلاق برای فردی به نام رؤیا حشمتی به جرم کشف حجاب، واکنش های زیادی برانگیخت و حتی برخی از متدینانی که به ارزش های حکومتی اعتقاد دارند هم به آن اعتراض کردند.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در دو روز گذشته خبر اجرای مجازات ۷۴ ضربه شلاق برای فردی به نام رؤیا حشمتی به جرم کشف حجاب، واکنش های زیادی برانگیخت و حتی برخی از متدینانی که به ارزش های حکومتی اعتقاد دارند هم به آن اعتراض کردند.
سایت میزان وابسته به قوه قضاییه در پاسخ، اعلام کرد:
«محکوم رویا حشمتی در حالی از اجرای حکم شلاق به خاطر محکومیت در پروندهای با موضوع حجاب سخن میگوید که محکومیت او موضوع دیگری دارد. خانم حشمتی در مقطعی با وصل شدن به یک جریان سازمان یافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکانهای پر رفت و آمد به ترویج اباحهگری با وضعیت بسیار زننده در خیابانهای شهر تهران پرداخته که پس از بازداشت و انجام بازجویی و تحقیقات قضایی موضوع فوق مبنی بر اقدام سازمان یافته در قبال دریافت مبالغی از خارج از کشور اثبات میشود...و در نهایت بخاطر گستردگی اقدامات وی در جریحهدار نمودن عفت و اخلاق عمومی۷۴ ضربه شلاق وی تایید میشود».
✔️ در توضیحات بالا گفته شده که دلیل محکومیت این خانم، نه حجاب، بلکه جرم دیگری است، اما موضوع این یادداشت و محل نزاع ما، نفس مجازات شلاق است برای هر اتهامی که مطرح باشد.
۱- اصولا فلسفه قانون عبارت است از تامین نظم و انسجام و امنیت اجتماعی و اگر قانونی سبب واگرایی و نارضایتی اجتماعی شود معنایش این است که از فلسفه قانون تهی شده و باید کنار گذاشته شود.
۲- منطق پایه ای نگارنده این است که مجازات ها باید انسانی باشند و هر مجازاتی که از این معیار دور باشد باید تعطیل شود اما چون برخی در برابر منطق حقوق بشری به شریعت پناه می برند تا با توسل به تقدس و حکم شرع و... راه استدلال های عقلی و حقوق بشری را مسدود نمایند و بخشی از جامعه را با خود همراه کنند ناگزیر باید به نقد این ابزار انگاری شریعت پرداخت.
۳- مجازات تازیانه مختص فقه اسلامی و جوامع اسلامی نبوده و چنانکه در کتاب «مراقبت و تنبیه» آورده، در دنیای غرب هم وسیعاً رواج داشته اما در دوره مدرن با نقدهای عالمانه و جانانهای که حقوقدانان و جامعه شناسان به آن وارد کرده و آثار منفی تربیتی و اجتماعی آن را در جامعه تبیین کردند، پوسیده و منسوخ شد.
۴- مجازات تازیانه دو بار در قرآن آمده است. یکبار در آیه دوم سوره نور درباره زنا که آن هم با توجه به مجازات رایج آن زمان که قتل بوده و نیز در تشریع اولیه قرآن، حبس مادام العمر در منزل بوده و با آیه دوم سوره نور، نسخ شده و مجازات زناکار همسردار را به ۱۰۰ تازیانه تقلیل داده است، نشان می دهد که در واقع این حکم برای تخفیف مجازاتهای رایج قبلی بوده است.
دومی در آیه ۴سوره نور است درباره کسی که نسبت زنا به دیگری میدهد و قادر نیست ثابت کند و ۸۰ تازیانه میخورد.در واقع به گونه ای مقرر شده که کسی نتواند به دیگری نسبت زنا بدهد.
با همین منطق و توسل به مقاصد الشریعه می توان گفت که اصل بر تخفیف و تعدیل و انسانی تر کردن مجازات در هر زمان است.
۵- این یک مورد هم منحصر به زانی و زانیه ای است که با رعایت شرایط سختی که مقرر شده جرم شان اثبات شود و در اموری که به جان و سلامتی و آبروی افراد مربوط شود با وجود نص قران، تمسک به روایت جایز نیست.
۶- مجازات شلاق با برخی قواعد فقهی مانند قاعده کرامت و قاعده تنفیر تعارض دارد.فقیهان سنتی هم که رویکرد حقوق بشری نداشته اند تاکید دارند هرجا اجرای حکمی موجب وهن و تنفر از شرع باشد باید اجرای چنین حکمی متوقف شود. آیت الله منتظری نیز کرارا به قاعده وهن و تنفیر استناد کرده اند.
۷- بسیاری از احکام فقهی که اعتبار مدرکی شان با حکم تازیانه تفاوتی ندارد، صرفا به دلیل نامتناسب بودن با زمان تعطیل شده و اجرا نمیشوند.چرا همان دلیل به شلاق تعمیم داده نمی شود و قانون کنونی اصلاح نمی گردد؟ مگر قانون اعدام برای محاربه و اعدام برای مواد مخدر که افراد زیادی به استناد آن اعدام شدند در قانون مجازات۱۳۹۲ اصلاح نشد؟ این اصلاحات نشان می دهند قوانین، وحی منزل نیستند و برساخته بشری اند و جمود بر آنها هنگامی که زیان آورند موجب خسران است.
۸- دو نگرش حقوق بشری و فقهی با وجود فاصله ها و زاویه هایی که با هم دارند اما یکی از مواضعی که اشتراک پیدا می کنند ممنوعیت تحقیر و درهم شکستن شخصیت افراد است ولو اینکه مجرم باشند. آیت الله منتظری بر این نکته تأکید و تصریح دارد(مبانی فقهی، جلد۴ص۸۱و۸۴) و استفاده از شلاق دست کم در زمان ما معنایی جز تحقیر و درهم شکستن شخصیت فرد ندارد و خودش نوعی ارتکاب جرم است.
۹- والبته چنین مجازاتهایی بر فرض اینکه در گذشته رواج داشته ولی امروز به درهم شکستن شخصیت شرع و قضا و قضاوت هم منتهی میشود.
کد مطلب: 411318